صادق سالاری نیا

@sadegh

1,991 دنبال شده

594 دنبال کننده

                      🖥️ یک توسعه دهنده‌ی وب از سمت جلو
📃 بعضی وقتا که حالشو داشته باشم، یه داستان کوتاهی مینویسم.


                    

یادداشت‌ها

نمایش همه
                زندگی نامه‌ای که خیلی از حرفاش اقرار آمیزه ولی در هر حال برای من خیلی آموزنده بود.
یه قسمتی از این کتاب در مورد استالین اینطور نوشته شده که درآمد خودش رو تمام و کمال به حزب میفرستاده، حتی زمانی که همسرش مریضه و احتیاج به پول داره تا بتونه درمان بشه.
هدفی که داشت براش میجنگید و تلاش میکرد برای هیچکدوممون شاید قابل قبول نباشه.
کاریزمایی که از استالین تعریف میشه توی این کتاب که توی زندان‌های سرد روسیه کسی جرأت این رو نداره که باهاش بحث کنه (این رو در نظر بگیرید که استالین کلا جثه‌ی قوی و نیرومندی نداره و اینکه روس‌ها کلا آدمای قوی هیکلی هستن) هم کاملاً به نظر اقرار آمیز میاد.
حالا درسته توی کودکی و نوجوانی مدام کتک میخورده و بدنش عادت کرده به این چیزا ولی نه در این حد که کسی نتونه حتی باهاش بحث کنه. اونم نه آدم عادی بلکه زندانیِ روس!!!
.
از همه‌ی این‌ها که بگذریم به نظرم خوندن زندگی‌نامه‌ی افراد سیاسی با این قدرت، به اندازه‌ی خوندن زندگی‌نامه‌های افرادی که توی کسب و کار خیلی بزرگن و یا خیلی پولدارن میتونه برای ما مفید باشه.
        

34 نفر پسندیدند.

1 نفر نظر داد.

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

پست‌ها

نمایش همه
اسمش را تقدیر نگذاریم.

چرا برای اینکه روی کم کاری های خودمون سرپوش بذاریم، از تقدیر مایه میذاریم؟

30 نفر پسندیدند.

15 نفر نظر دادند.
آلمان من

برنده‌ی این جنگ کیست؟ متحدین یا متفقین؟

33 نفر پسندیدند.

6 نفر نظر دادند.

فعالیت‌ها

            تصمیم گرفتم این یادداشت رو بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم به روزرسانی کنم:
بی‌راه نیست اگر بگیم یکی از مهم‌ترین معیارهای ارزش‌گذاری در قرن نوزدهم روسیه جایگاه اجتماعی  و میزان ثروت افراد بوده و در چنین وضعی برخی مردم از هر طبقه‌ای در ازای کسب پول و متعاقبا قدرت و احترام دست به هرکاری می‌زدن!
در چنین شرایطی فرد هوشیاری مثل جناب داستایفسکی از سرنوشت شومی که در انتظار کسانیست که از قید و بند اخلاق رها شدن خبر می‌ده؛ با کتابی مثل ابله که جالب هست بدونید بخش قابل توجهی از اون برگرفته از تجربیات حقیقی نویسنده و یا اخبار زمان زندگیش بودن!
تقریبا تمام شخصیت‌های این کتاب از حیث سرگردانیِ ناشی از بی‌ایمانی من رو یاد "راسکلنیکف" در "جنایت و مکافات" می‌انداختن. مخصوصا راگوژین!
فکر می‌کنم باقی مسائل از جمله این که داستان درباره چی هست و توضیحات مفصل درباره شخصیت‌های کتاب رو بتونید از یادداشت‌های دوستان ونقد انتهای کتاب بخونید.
در آخر جا داره اشاره کنم دیدن این که نویسنده چه قدر نسبت به مردم و کشورش دلسوز و هوشیار بوده برام بسیار لذت بخش بود :)

پی‌نوشت: نوشتن درباره کتاب‌های مفصل برام ساده نیست. اگه صفحه من رو دنبال کرده باشید می‌دونید تقریبا نتونستم درباره "شیاطین" هم چیزی بگم. خلاصه امیدوارم ایرادات یادداشتم از جمله پراکندگی و ابهامش رو به بی‌تجربگی من ببخشید.
          

34 نفر پسندیدند.

4 نفر نظر دادند.
ته تهش باز قراره همینجا که هستیم باشیم دیگه. ارزششو داره که امتحان بشه.

30 نفر پسندیدند.

15 نفر نظر دادند.

30 نفر پسندیدند.

15 نفر نظر دادند.
من حتی میگم جبری در کار نیست. این جبر زاده‌ی تخیل ما بوده برای اینکه بتونیم از فشار شکست یکم شونه خالی کنیم.

30 نفر پسندیدند.

15 نفر نظر دادند.
حالا چون یک درصدی هم قراره شکست بخوریم پس هیچ کاری نکنیم؟ نه دیگه اینطوری که نمیشه زندگی کرد. حتی اگه صد در صد هم شکست باشه باز هم درسهایی برای ما داره که میشه ازش استفاده کرد برای کارهای بعدی.

30 نفر پسندیدند.

15 نفر نظر دادند.
@Khalili.r 🙏🙏

30 نفر پسندیدند.

15 نفر نظر دادند.
@Khalili.r اون قسمتی که دست ماست رو اگه درست کنیم چی میشه؟ واقعا دنیا گلستان میشه برامون. اما متاسفانه با خودمون هم قهریم.

30 نفر پسندیدند.

15 نفر نظر دادند.