معرفی کتاب بر جاده های آبی سرخ: بر اساس زندگی میرمهنای دغابی اثر نادر ابراهیمی

بر جاده های آبی سرخ: بر اساس زندگی میرمهنای دغابی

بر جاده های آبی سرخ: بر اساس زندگی میرمهنای دغابی

4.7
144 نفر |
56 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

63

خوانده‌ام

261

خواهم خواند

216

شابک
9786001740954
تعداد صفحات
648
تاریخ انتشار
1395/12/24

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        
بر جاده های آبی سرخ عین واقعیت نیست؛چرا که هیچ داستانی،نمی‌تواند عین واقعیت باشد،و هیچ واقعیتی هم نمی‌تواند عین واقعیت دیگر؛اما بر جاده های آبی سرخ تا انجا که مدارک و منابع تاریخی رخصت داده اند...

      

پست‌های مرتبط به بر جاده های آبی سرخ: بر اساس زندگی میرمهنای دغابی

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          بر جاده‌های آبی سرخ حکایتی‌ست از میرمَهنای دوغابی . دلاورِ جنوبی، که برای استقلال وطن قیام کرد .

یک .این کتاب را یک وطن‌پرست واقعی نوشته است. وطن برای او حقیقت است . خون کسی که خیال بدی برای وطنت داشته باشد حلال است ، حتی اگر پدرت باشد . وطن‌پرستی برای او معنای زندگی‌ست . می‌گوید نمی‌شود به خدا ایمان داشته باشید ولی عاشق وطن‌تان نباشید  . وطن پرستی او ، آریایی‌بازی نیست ، پیف پیف کردن به عربها و غش کردن برای چشم آبی ها نیست . می گوید مغول‌ها با همه‌ی جنایت‌هایشان در ایران ، دربرابر اروپایی‌ها ، خیلی نجیب و آقا هستند . پس منتظر یک اثر وطن پرستانه باشید 

دو.میرمَهنا یک قهرمانِ ایرانی‌ست . با تمام ویژگی‌هایی که قهرمان های ما داشته اند . پهلوان است . با ستمگران خشن و سنگدل ، با مردم بذله‌گو و مهربان. یک مجاهدِ عارف.  افتاده در برابر خدا و گردن کشیده در برابر بیگانه .

سه . نویسنده،  محرکِ تاریخ را مردم می‌داند و اگر هم از دربارها می‌نویسد ، می‌خواهد ذلت و تباهی نهفته در آنها را نشان دهد . از تنفر مردم نسبت به حُکام ظالم می‌گوید و از اینکه حاضرند برای حاکم خوب هر فداکاری بکنند.

چهار.  کتاب پر است از جملاتی که سرنوشت را نفی می‌کند . می‌گوید ما کارهایی را آگاهانه یا ناآگاهانه انجام می‌دهیم ، نتیجه‌اش را سرنوشت می‌نامیم.
انسان را موجودی مختار و مسئول می‌داند.

پنج . بعضی مواقع شخصیت‌های منفی ، مثل تعزیه ، خود را با صفت‌های منفی توصیف می.کنند.

شش . روایت ابراهیمی، بسیار پاک است . از انسان‌های عاشقی می‌گوید که هوسباز نیستند . به نظرم این جمله نادر بیش از همه برای خودش صادق است 
ایرانی‌ها اهل طرب‌ند بدون مطرب و اهل مستی اند بدون می.
        

32

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          برجاده‌های آبی سرخ اثری است از نادر ابراهیمی که در ستایش میرمهنای دغابی نوشته شده است. میرمَهنا سردار دریاهای جنوب بود که دلاورانه دست بیگانگان را از آب‌های ما کوتاه کرد و با همدلی اهالی ریگ حماسه‌های جانانه‌ای رقم زدند. همین دلیری‌ها بود که موجب شد تا تاریخ‌نویسان غیرایرانی میرمهنای ما را یک دزد دریایی معرفی کنند و آنقدر این قصه را تکرار کنند تا حتی نویسندگان ایرانی نیز بر این راه ناصواب پیرو اجانب شوند. آری، میرمهنا کشتی تصرف می‌کرد اما کشتی‌های انگلیسی را‌‌. دستبرد می‌زد اما نه به کاروان‌ هم‌وطنانش که به قافله‌ی خودفروختگان و سرسپردگان بیگانه. میرمهنا برای اهالی بندر ریگ خدای کوچکی بود که قلوب آنان را برای هدفی یگانه و والا یک‌پارچه کرده بود. برجاده‌های آبی سرخ، روح حماسه را در خواننده زنده می‌کند یعنی همان چیزی که گمشده‌ی انسان ایرانی امروز است. پس جاده‌های آبی سرخ حرف‌ها با مخاطب خود دارد. ترکیبی‌ست اعجاب انگیز از قلمی مسحورکننده و داستانی خواندنی که مخاطب را با خود تا آخرین کلمات داستان می‌کشاند
        

3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اصولا ابراهیمی نثرنویس خوبی است. هم دقت و هم وسواس دارد و فرهنگی که پشت سرش است او را وادار می‌کند که بهترین واژه ها را انتخاب نماید. یکدستی نثر از ابتدا تا انتها از محسنات دیگر رمان است.
در رمان چهار خط موازی را می‌بینیم که همزمان به پیشبرد داستان کمک می‌کنند؛ کریم خان زند، شاهرخ میرزای افشار، هلندی‌ها و انگلیسی‌ها و شیخ سعدون عرب و بالاخره میرمَهنا که بار معنایی تمام رمان بر دوش آخری می‌باشد. در مورد شخصیت پردازی میرمَهنا بیشتر بر افعال و کارهایش تکیه شده‌است، حتی عشق که سرچشمه محبت‌های بشری است در میرمَهنا به کمال نمی‌رسد. گاه‌به‌گاه جنبه طنازی او را حس می‌کنیم. هاله‌ای نورانی بر سر میرمَهنا گذاشته شده که بقیه خصوصیات او را در پرده‌ای از ابهام فرو می‌برد.
کتاب حکایت بحر در کوزه است. این تعداد صفحات برای این رویداد تاریخی کفاف نمی‌دهد. نویسنده خواسته و ناخواسته در دام همین حوادث و تنگناها اسیر می‌شود. کتابی که زندگانی پر از ماجرای میرمَهنای دُغابی است به تاریخی پر از کنش و واکنش زمانِ به قدرت رسیدن زندیه و انقراض سلسله افشار و آغاز بالیدن قاجارها تبدیل می‌شود. طبیعی است که میرمَهنای دغابی مظلوم واقع می‌شود و به درستی از حق عظیمی که بر تاریخ این سرزمین دارد بهره نمی‌گیرد.
در آثار غربی‌ها از ميرمهنا به عنوان راهزن دريايي نام برده شده‌است. كتاب ترجمه «هلنديان در جزيره خارك در عصر كريم خان زند» با اين ديدگاه به ميرمهنا نگريسته است.نادر ابراهیمی هیچ کار که نکرده باشد شخصیتی تاثیرگذار و وطن‌دوست را به ما معرفی کرده‌است. آن هم در روزگار آشفته‌ای که هر تکه از ایران همچون لقمه لذیذی در دهان سگان درنده خوی افتاده بود و این سگان هار دندان کثیف خود را در گوشت و خون وطن عزیزمان فرو کرده بودند. ابراهیمی در مقدمه می نویسد: "بیگانه حق دارد میر مهنای ما را خطرناک ترین دزد دریایی خلیج فارس و دریای عمان بداند."
رمان "بر جاده های آبی سرخ" رمانی حماسی و ملی و میهنی است. به هیچ نهاد و جمعیتی وابستگی ندارد جز به مردم که قدرت واقعی‌اند. به خاطر همین است که کار ابراهیمی ستایش برانگیز است. جوهره وجودی این رمان به ملتی مظلوم و حکومت‌های ستمگر باز می‌گردد.
نام میرمَهنا همچون نسیمی است که از روی دریای جنوب برخاسته است و به سوی ما می‌آید...
#بر_جاده_های_آبی_سرخ
#نادر_ابراهیمی
        

13

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کتاب برجاده‌های آبی سرخ نوشته نادر ابراهیمی، درباره‌ی زندگی یکی از مبارزین جنوبی به نام میرمهنا دوغابی است. میرمهنا پسر حاکم ریگ، برخلاف پدر خود، علاقه‌ای به سرسپردگی به بیگانگان ندارد و از همان ابتدای جوانی شمشیر را برای مبارزه با اشغالگران، از رو می‌بندد. 
داستان کتاب در دوران حکومت کریم‌خان زند اتفاق می‌افتد و شرح زندگی میرمهنا و چگونگی مبارزات او با متجاوزین هلندی و غاصبان جزایر خلیج فارس است. 
این کتاب مثل سایر آثار نادر ابراهیمی از قلم خاص و ادبی او برخوردار است. قلمی که گاهی افرادی عدم برقراری ارتباط با آن‌را، دلیل نخواندن آثار این نویسنده می‌دانند؛ اما شخصیت‌پردازی بسیار قوی، فضاسازی‌های جذاب و ایجاد موقعیت‌های استادانه‌ی نادر ابراهیمی در این کتاب، خواننده را از ابتدا تا انتها با خود همراه می‌کند به طوری که در پایان کتاب، از اینکه چرا عمر نویسنده کفاف نداد که داستان زندگی میرمهنا را تا زمان مرگش روایت کند، تأسف خواننده را برمی‌انگیزد.


        

26

hatsumi

hatsumi

1403/3/20

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          واقعا نمی دونم باید چی از این کتاب بگم ، اونقدرکه به قلب من نردیکه...وقتی آتش بدون دود رو خوندم عاشق قلم نادر ابراهیمی شدم و این روزها احتیاج داشتم کتابی دیگه ازش بخونم و این داستان رو شروع کردم و خدایا من عاشق قلم شاعرانه نادر ابراهیمی هستم، جوری که بعضی جاها با لحن حماسی و پرشورش  قلبمم رو به هیجان می آورد، جوری که بعضی  جاها با طنزش باعث لبخندم می شد و جوری که عاشقانه صحبت می کرد و  باعث می شد به وجود عشق ایمان بیارم.
داستان در مورد دلاوری  های مردی  به نام میرمهنا از ریگ هست، میرمهنا وقتی میبینه انگلیسی ها و هلندی ها  در حال سواستفاده و غارت جنوب هستند  به مقابله باهاشون بر می خیزه و جذابیت داستان اینه که متوازی با داستان میرمهنا قصه حکام دیگه ایران مثل کریم خان زند، آزادخان و شاهرخ میرزا هم روابت میشه، داستان در سال ۱۱۶۶ روایت میشه ، و جوری که داستان ها به موازت هم پیش میرن و با هم مرتبط میشن  ، واقعاهنرمندانه هست، و چیزی که ارزش کتاب رو ببشتر می کنه وقتی هستی که نادر ابراهیمی صرف تحقیق درباره میرمهنا و ریگ کرده.شخصیت میرمهنا من رو یاد گالان و سولماز آتش بدون دود می انداخت، همون دیوانگی ها، رام نشدنی بودن ، لحن پر شور و حماسی، وطن پرستی و عاشقانه هاشون.امیدوارم داستان توی ذهنم پررنگ بمونه و زیبایی کتاب رو هیچوقت فراموش نکنم  و چه خوب هست وقتی که آدم دشمنی در کشورش داره مثل میرمهنا بتونه بگه:

«مردگان گورستان خود را تصرف کرده اند».


        

8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          در آن زمان که ایران چند تکه شده بود و بر هر شهر و روستایی حاکم و حاکمک هایی حکومت میکردند، بیگانگان در پی تسلط بر خلیج فارس مان بودند...
و نادان آدمهایی ک سنگ بیگانه به سینه میزدند و نوکری و دست بوسی بیگانه‌میکردند...
در این میان میرمهنایی متولد میشود ک بیگانگان و بیگانه پرستان را از صفحه جنوب پاک میکند...
میرمهنایی ک حالا حتی بعد از ۲۰۰ سال هلندیها و انگلیسیها در تلاشند نامش را از همه جا پاک کنند...
میرمهنای دلاورمان را در کتابهای تاریخیشان وحشی و یاغی مینامند....
اما واقعیت میرمهنا اینجاست در همین کتاب^^

پ.ن: این کتاب بینهایت زیبا و پر کشش روایت شده، حتی مقدمه این کتاب پر از حس خوبه، بدون شک از بهترینهای ادبیات ایران
پ.ن۲: متاسفانه باید بگم که این کتاب به دلیل فوت نادر ابراهیمی عزیز ناتمام مانده، بنابراین ما از عاقبت میرمهنا بیخبریم(از این بابت تا اخر عمر حسرت میخورم!)
هرچند ک گوگل اشاره یک خطی به نحوه شهادتش داشته ولی اینقدرها واضح نیست!
        

9

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          بر جاده‌های آبی سرخ! ردّی از غیرت ایرانی بر خلیج فارس 

آنگاه که تاریخ در شناساندن قهرمانی ملی به لکنت می‌افتد، نادر ابراهیمی قلمش را به دست می‌گیرد.

محمد غفاری
تاریخ گاه با یک جرقه زنده می‌ماند  و همه چیز از یک روز بارانی شروع شد: لحظه‌ای که دوست تاریخ‌دان نادر ابراهیمی، برای اولین بار اسم میرمهنا دوغابی را به نادر گفت و جرقه‌ای در وجود او روشن کرد که تا سی سال زبانه می‌کشید و حالا می‌توان در شعاع گرمای آن به تماشای تاریخ نشست.
خلیج فارس برای ما نه فقط یک نام جغرافیایی، که پهنه‌ای هویتی و تمدنی‌ست و هر کس در حفظ و پاسداشت آن تلاش کرده، امری مقدس را به جا آورده است. همچون میرمهنا که قهرمان ایران زمین است و قهرمان بر جاده‌های آبی سرخ. نادر ابراهیمی در این رمان یک قهرمان مغفول مانده را برای ما زنده می‌کند و میرمهنا را با قلم جادویی‌اش برای همه دوران‌ها جاودانه می‌سازد. در روزگاری که ادبیات ما از قهرمان تهی شده و با عدم شخصیت‌پردازی صحیح و کامل از قهرمان داستان مواجهیم، نادر شخصیتی ملی می‌سازد که در همه ابعاد می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد. قهرمانی که ملی است اما غیرت ایرانی‌اش آلوده به شعارهای ناسیونالیستیِ گل‌درشت نشده است. قهرمانی که ملی است و پای اعتقادات مذهبی‌اش با تمام وجود می‌ایستد؛ عاقلانه تصمیم می‌گیرد و از هیجانات به دور است.
داستان هرچند به مبارزه میرمهنا با استعمارگران هلندی، انگلیسی و اعوان و انصارشان در بندر ریگ بوشهر می‌پردازد اما داستانی است که نمایانگر درد کل ایران است. ایران ضعیف و تکه‌پاره شده‌ی پس از نادرشاه افشار که در نبودِ حاکمیتی مرکزی و قدرتمند، در جای جای آن حکومت‌های محلی ریز و درشتی شکل گرفته است و هر سردار و شاهزاده و شاهکی ادعای فرمانروایی دارد.
در این بین نادر ابراهیمی با هوشمندی تمام، خط داستان اصلی را مبتنی بر خورده روایت‌ها پیش می‌برد و ایران تکه تکه شده را در داستان‌های قطعه قطعه شده به نمایش می‌گذارد و با نخ تسبیحی از ماجرای جنوب، و گنجاندن شخصیت‌های جنوبی و اقوام میرمهنا در دربار شاهان زندیه و افشاریه، کلیتی منسجم را تشکیل داده است که خواندن آن نه فقط سیری داستانی، که سفری تاریخی را نیز برای مخاطب به همراه دارد.
توصیفات به قاعده و پرداخت‌های داستانی شخصیت‌های گوناگون همراه با اطلاعات تاریخی شگفت‌انگیز از یک دوره خونبار و پیچیده برای ایران، بر کشش رمان افزوده است و مخاطب به موازات قصه اصلی، در دنبال کردن و کشف دیگر روایت‌های دیگر کتاب کنجکاو است و پرهیجان.
زبان نگارش داستان همچون دیگر آثار نادر ابراهیمی، زبانی متفاوت و چندگانه‌ست. گاه زبان رسمی و تا حدودی آرکائیک نیز می‌شود؛ به ویژه وقتی تاکید بر جنبه‌های حماسی داستان بیشتر است و گاه در عین رسمیت، وجهه‌ای روایی پیدا می‌کند که به خوانش سریع کتاب و درک فرم و ساختمان کلی داستان کمک می‌کند. گاهی زبان متمایل به شعر و عبارات شاعرانه می‌شود و در برخی از نقاط _همچون مواردی که به مدح میرمهنا و توصیف شخصیتش می‌پردازد_ به اوج می‌رسد. و زبان تعریضی و طنزآلودی نیز در جای جای کتاب به چشم می‌خورد که نویسنده نیز در آن حضور پیدا می‌کند و در برخی موارد به طعنه و تمسخر نکاتی را می‌گوید و می‌گذرد.
هرچند بر جاده‌های آبی سرخ یک کتاب کاملا تاریخی نیست، اما سی سال مطالعات و تحقیقات تاریخی نادر ابراهیمی، روایتی خوش‌خوان از تاریخ را بیان می‌کند و به شهادت اهالی تاریخ و اساتیدی که آن را مورد مطالعه قرار داده‌اند، جز در مواردی جزئی و یا ضرورتی داستانی، اختلالی از نظر تاریخی برای آن پیش نیامده است و اطلاعات تاریخی خواننده با مطالعه آن در مسیر درستی افزایش پیدا خواهد کرد.
نهضت مقدس میرمهنا ایران کوچکی است که اصحاب آن از سراسر این سرزمین خسته و بی‌رمق به آن پیوسته‌اند. نمایندگان طوایف جنوبی ایران در آن بسیار زیادند: همچون حسن سلطان از بندر دیلم، ارسلان از هندیجان و سلمان از عبّادان و... یا نمایندگان شمال و حاشیه دریای خزر که برای ساخت قایق و لنج به کمک ریگیان بر می‌خیزنند. از اقصی نقاط فارس و اصفهان و خراسان و.... نیز اصحابی در جنبش میرمهنا حضور دارند و دینشان را به ایران ادا می‌کنند.
همچنین زنان و نقش اثرگذار آنان در تاریخ پرآشوب ایران نیز از نظر نویسنده دور نمانده است. زنان این رمان اغلب همگی عاقل، هوشمند و شجاع هستند و ادامه هر حرکتی به حضور اجتماعی و حتی نظامی آنان گره خورده است. چون نقش سلیمه همسر میرمهنا، غزاله همسر کریمخان زند، آسیه همسر میرفضل‌الله و مهزاد و مهرو خواهران میرمهنا و... گرفته تا زن بدطینت اما پر نفوذی چون مهرسلطان مادر شاهرخ شاه افشار؛ که توجه به زنان و امر خانواده را در نظام فکری نویسنده مشخص می‌کند.
نام میرمهنا دوغابی قهرمان مبارزه با استعمار با قلم یکی از ملی‌ترین و شریف‌ترین نويسنده‌های تاریخ ادبیات فارسی در تاریخ ماندگار شده است و هرچند نادر در مقدمه از تلاش‌های عامدانه و دست‌های ناپیدا برای جلوگیری از نگارش فیلمنامه و ساخت سریال آن به شدت دلخور است، اما موهبت داستان هم دستاورد بزرگی در شناخت این قهرمان ملی خلیج فارس است.
رمان بر کرانه‌های آبی سرخ تا کنون در شش چاپ توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است و به دو صورت تک جلدی (۶۸۰ صفحه) در قطع وزیری، و سه جلدی در فطع رقعی در بازار موجود می‌باشد. این کتاب را باید خواند برای شناخت دوباره قهرمانان ملی‌‌، و با افتخار برای کودکان و نوجوانان بازتعریف کرد تا میرمهنا نه یک شخصیت تاریخی، که یک قهرمان ابدی در پیشانی ایران بزرگ بدرخشد.

        

2