معرفی کتاب جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
69
خواندهام
879
خواهم خواند
575
توضیحات
... و هنوز به چشم می توانیم ببینیم که زنان ما در جاهای مختلف ایران پا به جای مرد کارهای دشوار انجام می دهند ، در امر دامداری ، کشاورزی ، نساجی و ... و در سهمی که از عذاب زندگی می برند و نیرویی که در مقاومت و سختکوشی در برابر این زندگی مصرف می کنند هم هیچ کم از مردها ندارند . کدام پسر ایرانی را شما می بینید که نسبت به مادرش احساس دین در رشد و پرورش خودش، بیش از آنچه که نسبت به پدرش دارد ، نداشته باشد. دراین مایه کوشش خود به خودی من این بوده که شخصیت واقعی زن به عنوان نیروی بسیار ارزنده به تجلی دربیاید در کارهایم و این طور که می بینم کم و بیش تا این جا توفیقی حاصل کرده ام.باز آفرینی مرگان هم همچون اعتراض من ، و همچنین اعتراض مرگان به این زندگی ست که به ستم بر او و بر امثال او روا داشته می شود؛ و مقاومت و سختکوشی مرگان و تحمل و سماجت او در عین حال نفی این انگ ناتوان بودن است. مثل یک ماده ببر از زندگی اش دفاع می کند. آن را دگرگون می کند و حتی پا به پای دیگران وقتی که لازم بشو د با فردایی مبهم رو در رو می شود؛ و به نظر من جز این که این رفتارها زیباتر از رفتارهای یک مرد است در قبال حوادث هیچ تفاوتی نسبت به هم ندارد. از کتاب ما نیز مردمی هستیم
بریدۀ کتابهای مرتبط به جای خالی سلوچ
نمایش همهلیستهای مرتبط به جای خالی سلوچ
پستهای مرتبط به جای خالی سلوچ
یادداشتها
1401/4/5
1403/7/10
این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
خیلی سعی کردم در مورد این کتاب بنویسم ولی نمیدونم چرا هر چی مینویسم اصل مطلب ادا نمیشه اول اگه بخوام از حسن های این کتاب بگم قلم خوب محمود دولت آبادی و اونا رسم داستانی که تو ذهنت تشکیل میده ولی اینا از خوبی های خود نویسنده است و کتابی که دولت آبادی نوشته انگار هیچ جای دنیا نیست همیشه هست کسی که از خودگذشتگی کنه یا مهربون باشه برای بقیه کاری کنه ولی تو این روستا از این خبرا نیست همه به دنبال منفعت خودشون هستن : مادری که خودش تن به ازدواج نمیده چون طرف مقابلش سنش بالاست ولی دخترش رو میده به مردی که هم زن داره هم سنش بالاست ولی سود داره. برادری که حریصه به خاطر سیری شکمش حتی غذای خواهر و برادرش میخوره به خاطر پول برادرش و میزنه و تهش پا قمار پولش رو هدر میده و پدری که خانواده اش رو ول میکنه و میره با اینکه احتمالا از اوضاع روستا خبر داره و مردای شهر که دنبال زنای این خانواده ان و برادری که به خاطر بدهی هایش بدش نمیاد خواهرش رو بده به یک پیرمرد و جایی که از دین زمانی استفاده میکنند که به کارشون بیاد البته شاید خیلیا با نظر من مشکل داشته باشن ولی خوب من کل داستان سر این موضوع ها عصبانی و ناراحت بودم
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.