یادداشت

جای خالی سلوچ
        خیلی سعی کردم در مورد این کتاب بنویسم ولی نمی‌دونم چرا هر چی می‌نویسم اصل مطلب ادا نمیشه اول اگه بخوام از حسن های این کتاب بگم قلم خوب محمود دولت آبادی و اونا رسم داستانی که تو ذهنت تشکیل میده ولی اینا از خوبی های خود نویسنده است و کتابی که دولت آبادی نوشته انگار هیچ جای دنیا نیست همیشه هست کسی که از خودگذشتگی کنه یا مهربون باشه برای بقیه کاری کنه ولی تو این روستا از این خبرا نیست همه به دنبال منفعت خودشون هستن :
مادری که خودش تن به ازدواج نمیده چون طرف مقابلش سنش بالاست ولی دخترش رو میده به مردی که هم زن داره هم سنش بالاست ولی سود داره.

برادری که حریصه به خاطر سیری شکمش حتی غذای خواهر و برادرش میخوره به خاطر پول برادرش و میزنه و تهش پا قمار پولش رو هدر میده

و پدری که خانواده اش رو ول می‌کنه و میره با اینکه احتمالا از اوضاع روستا خبر داره

و مردای شهر که دنبال زنای این خانواده ان 

و برادری که به خاطر بدهی هایش بدش نمیاد خواهرش رو بده به یک پیرمرد

و جایی که از دین زمانی استفاده میکنند که به کارشون بیاد 

البته شاید خیلیا با نظر من مشکل داشته باشن ولی خوب من کل داستان سر این‌ موضوع ها عصبانی و ناراحت بودم
      
433

26

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.