هری پاتر و شاهزاده ی دورگه

هری پاتر و شاهزاده ی دورگه

هری پاتر و شاهزاده ی دورگه

جی. کی. رولینگ و 1 نفر دیگر
4.6
173 نفر |
19 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

478

خواهم خواند

33

ناشر
هله
شابک
9649599533
تعداد صفحات
368
تاریخ انتشار
1384/8/14

توضیحات

        جلد اول از مجموعه ی حاضر، با آغاز ششمین سال تحصیلی "هری" در مدرسه ی علوم و فنون جادوگری "هاگوارتز" شروع می شود. "آلبوس دامبلدور"، مدیر مدرسه، برای "هری" کلاس های خصوصی ترتیب می دهد و در ضمن این کلاس ها، او را با گذشته ی "لرد ولدمورت" و افکار و آرزوهای او آشنا می کند و راز جاودانگی او را برملا می کند. "هری" که بر طبق یک پیش گویی، کسی است که باید "لرد ولد مورت، ـ جادوگر قدرتمند و جنایت پیشه ـ را از بین ببرد با "آلبوس دامبلدور" همراه می شود تا به کمک هم اقدامات "ولد مورت" برای جاودانگی را خنثی کنند و او بار دیگر موجودی فانی و میرا شود. اما در این میان ماجراهای پیش بینی نشده ای رخ می دهد که باعث می شود "هری" در این راه خطرناک تنها بماند.
      

پست‌های مرتبط به هری پاتر و شاهزاده ی دورگه

یادداشت‌ها

          شاهزاده‌ی دورگه جلد اول با اختلاف بدترین کتاب مجموعه‌ی هری پاتر بود.
سرد، بی‌روح، کسل‌کننده و بدون هیجان.
رولینگ به اندازه‌ی یک‌ کتاب مقدمه چینی کرده، برای یک اتفاق بزرگ، اما این اتفاق هر چه قدر بزرگ باشه، این همه مقدمه چینی نیاز نبود...
مشکل اصلی من با جلد های اول هری پاتر، فدا شدن توضیحات و‌ توصیف های زیبا بود، رولینگ‌انقدر اتفاق جذاب داشت که برای پرداختن به آنها مجبور بود از بعضی چیز ها چشم‌پوشی کنه.
هر چی جلوتر رفتیم،‌ رولینگ‌ با افزودن توضیحات و توصیف سعی کرد این تعادل را به دست بیاره، تو کتاب حفره‌ی اسرار و زندانی ازکابان تا حدی هم موفق شد. به خصوص دومی.اما یهو شلنگ توصیف و اتفاق و روایت از دستش در رفت که منجر شد به جام آتش و محفل ققنوس که حسابی حوصله‌مون را سر برد.(محفل ققنوس با بهتر بود، ولی جان آتش تا حلد اخر اصلا جوندار نبود)
اخر هم مجبور شد با فشرده سازی از یک سری اتفاقات گذر کنه...

 خطر اسپویل‌ کتاب های قبلی در دو خط
هر چی مرگ‌ سدریک پرداختش خوب بود و حسابی دلم را کباب کرد،  پرداخت مرگ سیریوس بد بود...

این کتاب افتادیم در دام ساختن قصه برای جلد بعد، یعنی یک افت شدید، گذشته‌ی ولدمورت، داستان رها شده‌ی دراکو، قصه‌های عاشقانه‌ی نه چندان جذاب، شاهزاده‌ی دورگه‌ی کم فروغ و...
خلاصه با اختلاف کسل‌کننده ترین کتاب مجموعه بود...
خلق شخصیتی مثل امبریج نشان توانایی رولینگ‌ بود اما در عجبم که اسلاگهورن چیه این وسط، نچسب و بدون گیرایی و جذابیت...
        

14

          بسم الله 

تا اینجا فهمیدیم که گوی پیش‌گویی، پیش‌بینی کرده نبرد پایانی میان ولدرمورت و هری است. و تنها یکی از آن‌ها است که باقی می‌ماند. یا لرد سیاه با تمامی قدرتی که تا به امروز کسب کرده است؟ یا هری با قدرت پایان ناپذیرش؟ قدرتی که دامبلدور آن را محبت می‌داند. چیزی که لرد ولدرمورت و اطرافیانش از آن بهره‌ای ندارند.

اما این جلد چه شروع طوفانی ای داشت، دامبلدور برگشت و ریاست مدرسه هاگوارتز را دوباره به دست آورد. همه چیزهایی که هری از آنها محروم شده بود دوباره به او داده شد. نتایج امتحان سمج آمد و کلی خبرهای جدید دیگر، اما یک خبر جدید شوکه کننده که جزو اولین مطالب فصل‌های جلد نهم است. باید بخوانید تا بفهمید...

حس می‌کنم هری، قدری قُلدُر و زورگو شده است به علاوه از آنجا که قدرت به دست دامبلدور افتاده خودش را در مدرسه قدرتمندتر هم می‌بیند. 

توضیحات اضافه‌تر درباره کتاب و سری هری پاتر را لطفاً در نوشته‌های قبلی بخوانید. همه چیز همان‌هایی است که قبلاً هم گفته‌ام.

فقط یک نکته به ذهنم می‌رسد. سیر داستان به سمت دوستی‌های افسار گسیخته دختر و پسرها  و خیانت‌های پی در پی رفته است که به نظرم به شدت برای مخاطب نوجوان مضر است.
        

5