𝙷e𝚕m𝚊

𝙷e𝚕m𝚊

@Helma_k

21 دنبال شده

21 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        کتاب "مارک و پلو" نوشته‌ی منصور ضابطیان، مجموعه‌ای جذاب از سفرنامه‌ها و عکس‌هایی است که نویسنده در آن تجربیات شخصی خود را از سفرهای داخلی و خارجی به اشتراک می‌گذارد. این کتاب با لحنی ساده، صمیمانه و گاه طنزآمیز نوشته شده و روایتی از فرهنگ، آداب و رسوم مختلف ارائه می‌دهد.

ماجرای جهانگردی منصور ضابطیان از ظهر یک روز تابستانی در سال ۱۳۷۷ آغاز می‌شود، زمانی که دوستش فرشید او را به یک سفر به ترکیه دعوت کرد. این تجربه، آغاز عشقی بزرگ به سفر بود که به یکی از بخش‌های جدایی‌ناپذیر زندگی او تبدیل شد. سفرهایی که نویسنده در کتاب آورده است، تا پیش از سال ۱۳۸۹ انجام شده و شامل مقصدهایی مانند فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، ارمنستان، لبنان، آمریکا و دیگر کشورها است.

نوشته‌های این کتاب بیشتر به فرهنگ، اخلاقیات و خصوصیات مردم این کشورها می‌پردازد و کمتر بر بناها و اماکن دیدنی تمرکز دارد، که باعث می‌شود "مارک و پلو" به عنوان یک راهنمای مختصر، مفید و متفاوت برای سفرها شناخته شود. هرچند نوشته‌ها بسیار جذاب و پرکشش هستند، اما عکس‌های کتاب بی بهره از توضیحات مرتبط بوده و کیفیت آنها گاهی به‌اندازه‌ی متن‌ها تأثیرگذار نیست. 

به‌رغم محدودیت حجم کتاب که تنها ۱۷۰ صفحه است، این اثر چنان خواننده را جذب خود می‌کند که نمی‌تواند کتاب را زمین بگذارد. مطالعه‌ی این سفرنامه‌ی دلنشین و تأمل‌برانگیز تجربه‌ای لذت‌بخش برای علاقه‌مندان به سفر، فرهنگ و آثار منصور ضابطیان خواهد بود.
پیشنهاد میکنم اگر از سفرنامه ها لذت می‌برید حتما این کتاب را بخوانید.
      

0

        بالا خره جلد ۹ کتاب مایکل وی تمام شد!
مایکل وی پسری ۱۴ساله است که استعدادهایش را کشف کرده است اما اتفاق عجیبی رخ می‌دهد و او را گرفتار سختی‌ها و ماجراهای باورنکردنی می‌کند. همه فکر می‌کنند مایکل به سندروم تورت مبتلا است؛ نوعی بیماری مغزی نادر که شخصِ مبتلا بی‌اختیار صداها و کارهایی انجام می‌دهد که نمی‌تواند کنترلشان کند. اما ماجرا این نیست. مایکل، یک پسر معمولی نیست. او یک پسر الکتریکی است که می‌تواند از دست‌هایش انرژی الکتریکی را آشکار کند. چه ماجراهایی پیش روی اوست؟
در جلد نهم از مجموعه‌ی‌ مایکل وی به نام «خائن»   تارا در چنگال چاسکی گرفتار است و الکتروکلن باید برای نجات تارا به نبرد ادامه بدهد. این در شرایطی است که جک ادعا کرده به چاسکی ملحق شده است. الکتروکلن با همکاری گروه آلفا مأموریت دیگری هم پیش رو دارد. باید هرطور شده مانع تحقق نقشه‌ی چاسکی برای نابود کردن شهر آرکیپا با خفاش‌های الکتریکی‌ بشود. در این میان، تایلور با اقدامی جسورانه برای نجات جان خواهرش، کاری می‌کند وضعیت از قبل هم اضطراری‌تر شود.
حالا الکتروکلن نه وقتی برای تلف کردن دارد نه فرصتی برای اشتباه. باید هرچه سریع‌تر برای نجات جان دوستانش و جان هزاران نفر شهروند آرکیپا وارد عمل شود. چه کسی برنده‌ی این نبرد خواهد شد؟
اینبار هم مثل همیشه داستان زیبا و محشر بود. به هر یک از شخصیت ها به خوبی پرداخته شده بود. متن با توصیف زیاد و روان بود و برخلاف جلد قبلی که بیش از حد نصفه و ناگهانی تمام شد، روند و پایان خوبی داشت و حدودا داستان را کامل بست‌. پس میشه با کنجکاوی و صبر به انتظار جلد ۱۰ موند.
این کتاب را به کسانی که داستان‌های تخیلی، فانتزی و پرماجرا را دوست دارند معرفی میکنم امیدوارم از خواندن مجموعه مایکل وی لذت ببرند.
      

2

        همه چیز از یک نامه شروع شد، یک تکلیف مدرسه ،کی فکرش رو میکرد که یک نامه در زندگی دو نفر اینجوری تاثیر بگذارد ؟
کتاب "همیشه برایت می‌نویسم"داستان واقعی(زندگی واقعی دو نویسنده ی این کتاب) زندگی دو نوجوان به نام های کیتلین اهل پنسیلوانیا آمریکا و مارتین اهل موتاری زیمبابوه  است.
 کیتلیلن به خاطر پروژه مدرسه‌ اش که نامه نوشتن به فردی در کشوری دیگر است، زیمبابوه را انتخاب می‌کند و موجب آشنایی این دو نفر باهم می شود. نامه ها ادامه دار می شوند و زندگی کیتلین و مارتین و آدم های دوروبرشان را تحت تاثیر قرار می دهند. 
این کتاب از دو بخش تشکیل شده است : 
نامه های کیتلین و زندگی اش از زبان خودش و نامه ها و زندگی مارتین.
 این نامه ها در طول شش سال از زندگی هر دو را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
این نامه ها و هدیه هایی که برای هم می فرستادند واقعا برایم جذاب بودند.
برای من متن کتاب خیلی ساده و روان بود.
مشکلاتی که مارتین در تک تک جنبه‌های زندگیش با اون دست و پنجه نرم می‌کرد اونم به واسطه جغرافیایی که در اون واقع شده بود از ابرتورم گرفته تا فقر؛گرسنگی؛ بیکاری و...همه همه منو تحت تاثیر قرار داد.
مشکلاتی که دولت زیمبابوه در آن نقش داشت.
گفتن مشکلاتشان به یک دیگر،کمک خواستن از هم و کمک کردن به دیگری برای من خیلی جالب بود و در بعضی از قسمت ها واقعا احساساتی ام کرد مثل درخواست پول مارتین از کیتلین.
آخر قصه هیجان زیادی داشت.
این کتاب برایم خیلی جالب بود و پیشنهاد میکنم  حتما بخونیدش.
      

26

        هری وقتی وارد مدرسه می‌شود می‌فهمد که مسابقات دوره‌ای سه جادوگر که بین سه مدرسه هاگوارتز، بوباتون و دورمشترانگ (دارمسترانگ) ، انجام می‌شود ، آن سال در هاگواترز برگزار خواهد شد! شرکت در مسابقه شرط سنی هفده سال دارد و هری نمی‌تواند شرکت کند. هر کس قصد شرکت در مسابقه دارد، باید نام خود و مدرسه اش را روی کاغذی نوشته و داخل جام آتش بیاندازد!
روز انتخاب شرکت کنندگان، جام آتش نام سه نفر را از سه مدرسه به بیرون پرت می‌کند و این نشانه این است که آن سه نفر برای مسابقه انتخاب شده‌است، اما ناگهان نام هری نیز از جام بیرون می‌آید و همه با او دشمنی پیدا می‌کنند، حتی بهترین دوستش : رون!
هری مجبور به شرکت در مسابقه می‌شود و در مرحله اول با اژدها روبرو می‌شود، در مرحله دوم در دریا رفته و مرحله سوم هزارتویی است که باید به مرکز آن رسید. هری موفق می‌شود به همراه شرکت کننده دیگر هاگوارتز، سدریک دیگوری ، به جام برسند، اما وقتی آن دو جام را لمس می‌کنند...
      

1

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.