هابیت: رفتن و بازگشت دوباره

هابیت: رفتن و بازگشت دوباره

هابیت: رفتن و بازگشت دوباره

4.1
104 نفر |
28 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

18

خوانده‌ام

165

خواهم خواند

85

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

کتاب هابیت یا آن جا و بازگشت دوباره، رمانی هیجان انگیز و فوق العاده محبوب نوشته ی جی. آر. آر. تالکین است که در سال 1937 به چاپ رسید.بیلبو بگینز، هابیتی است که زندگی راحت و بی چالشی را سپری می کند و به ندرت از محل زندگی اش دور می شود. اما زمانی که جادوگری به نام گاندولف و کوتوله های همراه او به در خانه اش می آیند تا بیلبو را برای رفتن به سفری ماجراجویانه راضی کنند، زندگی راحت و بی دغدغه ی این هابیت به حاشیه رانده می شود. گاندولف و همراهانش قصد دارند تا گنج بزرگی را به دست آورند که اژدهایی بزرگ و بسیار خطرناک از آن محافظت می کند. بیلبو با اکراه با آن ها همراه می شود اما هیچ نمی داند که در این سفر با حلقه ای جادویی و موجودی ترسناک به نام گالوم مواجه خواهد شد.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

پست‌های مرتبط به هابیت: رفتن و بازگشت دوباره

یادداشت‌های مرتبط به هابیت: رفتن و بازگشت دوباره

فهیمه

1400/08/16

            "هابیت" شرح ماجراجویی های هابیت جوانی است به نام بیلبو بگینز که با گندالف و دورف ها راهی تنها کوه می شود و در راه، حلقه قدرت سائورون را به دست می آورد و از این جهت مقدمه ارباب حلقه ها محسوب می شود. هابیت عموماً به عنوان داستان کودکان شناخته می شود و واقعا لحن و کلماتش تفاوت چشم گیری با ارباب حلقه ها و سیلماریلیون دارد. همین مسئله هم باعث شده بود که در دوازده، سیزده سالگی هابیت را بیشتر از ارباب حلقه ها دوست داشته باشم (الان البته نظرم تغییر کرده و سیلماریلیون را بیشتر از تمامی کتاب های تالکین دوست دارم). 
مشهور است تالکین، که استاد دانشگاه بوده، روزی موقع تصحیح اوراق دانشجویان، بالای یکی از برگه های سفید می نویسد: داخل سوراخی توی زمین یک هابیت زندگی می کرد. و بعد همین یک خط را تبدیل می کند به یک کتاب. البته تالکین دو سه سال روی نوشتن هابیت کار کرده و از زمانی هم که درفت اولیه را برای دوستش سی. اس. لوییس فرستاده، تا زمان چاپ هابیت، سه چهار سال فاصله هست، یعنی تبدیل یک خط به یک کتاب چندان هم کار ساده ای نیست. به علاوه تالکین موقع نوشتن هابیت قصدی برای نگارش ارباب حلقه ها نداشته و وقتی چنین تصمیمی می گیرد، تغییرات کوچکی در چاپ های بعدی هابیت می دهد. 

پ.ن.: اینکه تالکین می تواند از دل ایده اش برای سیلماریلیون هم دنیا بیرون بکشد، هم زبان، هم اسطوره، هم افسانه، هم تاریخ و هم کتاب کودک، به شدت تحسین برانگیز است و من دقیقاً برای همین دوستش دارم.
          
            راستش، تالکین و دنیای بی‌مثالش، هیچ نیازی به معرفی کردن نداره؛ من فقط احساس خودم رو از خوندن کتاب خیلی خاصِ هابیت به اشتراک می‌ذارم:

اولین مسئله‌ای که توجه منی که حداقل به تعداد انگشتای یک پای بیلبو (هابیت داستان ما)، فیلم سه‌گانه‌ی هابیت رو دیدم، به خودش جلب می‌کنه اینه که، من می‌دونستم کتاب با فیلم تفاوت داره؛ ولی واقعا نه تا این حد! می‌تونم بگم، کتاب و فیلم درسته که درکل یک خط داستانی رو در پیش می‌گیرن، ولی توی تمام جزئیات باهم تفاوت دارن، مگه یک‌سری جاهای استثنا! (برعکس اون چیزی که فکرش رو می‌کردم)
که خود این موضوع برای من دو سه تا نکته داشت؛ اول اینکه حتی اگه پیتر جکسون هم باشی، نمی‌تونی تمام ظرافت ذهن خلاق تالکین رو تبدیل به فیلم کنی، دوم اینکه برای تبدیل کردن همچین داستان جذابی به فیلم جذاب و مخاطب پسند، باید جسارت به خرج بدی و توی داستان دست ببری و اون رو تغییر بدی، که پیتر جکسون تعدادی از این تغییرات رو استادانه انجام داده؛ در نتیجه تجربه جالب من از این کتاب این بود که سر تک تک اتفاقات و وقایع، توی ذهنم دائما کتاب رو با فیلم مقایسه می‌کردم، و هربار به طرفداری از یکی رأی می‌دادم (که البته بیشترین رأی رو کتاب داشت، ولی پیتر جکسون در اغلب اوقات چاره‌ای جز تغییر نداشت). خود این موضوع باعث شد، من با انتخاب کردن گزینشی وقایع بین کتاب و فیلم، داستان منحصر به فردی توی ذهن خودم؛ از ماجرای هابیت دوست‌داشتنی بسازم.

دومین مسئله‌ای که بیشتر از قبل باعث شگفت من شد، این بود که چقدر این داستانِ فانتزی و تخیلی، غنی و پر از نماده. از قهرمان بودن یک هابیتِ کوچکِ ساده و دست پاچلفتی بگیر (برعکس سایر قهرمان‌ها که قدرت‌های ماورایی و جادویی دارن)، تا وفاداری دنیا و مافیها به موجوداتی که خوش نیت‌اند و ...

سومین مسئله که بیشتر از هرچیزی برای من جای تعجب داشت؛ این بود که من با وجود این همه کتابی که خوندم، تا حالا یک قلم به سبک قلم عجیب‌غریب تالکین ندیده بودم. قلمی که انگار یک پدربزرگ پیر و فرزانه داره از افسانه‌ها و اساطیر تاریخی به جذاب‌ترین شکل ممکن برای تو داستان‌پردازی و تخیل می‌کنه.

چهارمین مسئله که باز هم از موضوع قبلی بیشتر جای تعجب داشت (😄)؛ این بود که مگه می‌شه یک نفر بتونه انقدر تخیل کنه؟!!!! مگه میشه تمام لوکیشن و مکان یک دنیای خیالی رو از ریز ترین جزئیاتش (حتی سنگ‌ریزه‌های اون مکان) تا بزرگ‌ترین‌ها (مرز هر قلمرو و کشور و راه‌های ارتباطی بین اون‌ها) رو برات تصویرسازی کنه؟ تا حدی که من باور کردم که تالکین احتمالا اول فیلم هابیت پیترجکسون یا هرکس دیگه‌ای رو از این دنیا به چشم دیده، بعد اون رو به رشته تحریر درآورده!! (نولان وارد می‌شود)

و بالاخره در آخر؛ من معمولا از هیچ کتابی نمی‌خوام انقدر یادداشت منتشر کنم، ولی این کتاب انقدر برای من تجارب عجیب و متفاوت داشت که مجبورم؛ و به خاطر همین دیگه نه خودم، و نه یادداشتم، کششِ بیانِ علت یک امتیاز کمتری که تقریبا ظالمانه به کتاب می‌دم رو نداره.

پی‌نوشت:‌ پاهای هابیت‌ها هم مثل ما آدم‌ها پنج انگشت بیشتر نداره! 😶
          
«این طور ا
            «این طور است که برف بعد از آتش می‌بارد، و حتی کار اژدها جماعت هم یک روز تمام می‌شود!»

▪️همین اول کار تکلیف کسانی که نمی‌دانند این کتاب به دردشان میخورد یا نه را مشخص کنیم: اگر دوست دارید به جهانی نو هر چند مدتی کم، قدم بگذارید و با داستان جذاب از ماجراجویی مردی با زندگی یکنواخت همراه شوید، این کتاب را دوست خواهید داشت. کلمات و گفتگو ها و در کل داستان بیشتر برای نوجوانان نوشته شده و اگر حس می‌کنید خیلی بزرگ شده‌اید و سن و سالتان از این خیال پروری ها گذشته سراغ این کتاب نروید.

📌 این کتاب سرگذشت عجیب و جالب بیل‌بو بگینز است. عموی فردو بگینز که در سه‌گانه «ارباب حلقه ها» حلقه را نگه می‌داشت و تقریباً قهرمان آن سه‌گانه بود. در این کتاب متوجه می‌شویم که حلقه چگونه از گالِم به دست آقای بگینز رسیده و ماجرای آشنایی گندالف با او چیست؟ 

🔹۱)اندکی راجع به خالق هابیت:
هشتاد و شش سال پیش استاد دانشگاه آکسفورد با اندوخته‌ای غنی از افسانه و اسطوره و همچنین سابقه ساخت زبان، دل به دریا زد و جهانی نو پدیدآورد. «آردا» اسم آن بود و موجوداتی نظیر اِلْف ها و دورف ها و آدم ها و... ساکنان آن. این نابغه برای جهانش تاریخ نوشت و دوره های مختلف تعیین کرد. زبان ساخت و افسانه ها و اساطیر را بازآفرینی کرد یا آفرید. 
حتی اگر طرفدار ادبیات فانتزی نباشید و از تخیل و جهان خیالی منزجر، قطعاً عظمت کار تالکین و نبوغش را نمیتوانید انکار کنید.به شخصه از خوانندگان حرفه‌ای و پروپاقرص ادبیات فانتزی نیستم اما کار تالکین را تحسین می‌کنم و او را در زمره بزرگترین داستان‌سرایان قرار می‌دهم.

🔸۲)اما هابیت چیست یا بهتر است بپرسیم کیست؟
هابیت ها طبق تعریف تالکین مردم کوچکی هستند تقریباً نصف قد ما، و کوچک‌تر از دورف های ریشو. هابیت ها ریش ندارند. قدرت جادویی ندارند. کفش پا نمی‌کنند چون کف پایشان پوششی چرم مانند دارد. صورت مهربان دارند و موقع خنده از ته دل می‌خندند.

▫️هابیت را بخوانید و ذهنتان راآماده کنید برای داستان های جدی تر، وسیع تر، تلخ تر و حماسی تر از جهان تالکین!