معرفی کتاب این کتاب ممنوع است اثر آلن گرتز مترجم شوکا کریمی

این کتاب ممنوع است

این کتاب ممنوع است

آلن گرتز و 1 نفر دیگر
4.3
115 نفر |
50 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

252

خواهم خواند

93

شابک
9786222443399
تعداد صفحات
180
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        ایمی‌آن آلینگر دختر حرف‌گوش‌کن و ساکت مدرسه عاشق کتاب است و همیشه از کتابخانه‌ی مدرسه کتاب می‌گیرد.
روزی می‌خواهد کتاب محبوبش را برای بار چندم به امانت بگیرد که می‌بیند توی قفسه نیست. کتابدار مدرسه به او می‌میگوید که هیئت‌مدیره آن کتاب را ممنوع کرده. ایمی می‌خواهد از کتاب محبوبش دفاع کند، می‌خواهد که دیگران هم فرصت خواندن آن کتاب خوب را داشته باشند. رسیدن به انی هدف اصلاً کار آسانی نیست، مخصوصاً اگر با اولیای مدرسه طرف باشی..
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به این کتاب ممنوع است

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به این کتاب ممنوع است

choobin

choobin

1404/2/30

استاد عروسکاستاد عروسکاستاد عروسک

کتاب های چشمک زن

71 کتاب

کتاب ها برای من در زندگی زنده ترین موجودات بی جان هستند...همونطور که معجزه آخرین پیامبر ما هم یک کتاب هست.اما بین همه کتاب هایی که خوندم همه کتاب هایی که به زندگیم وارد شدند و خیلی وقتا وسیله های نجات بخش من بودند، کتاب های زیادی بودند که مثل ستاره های دنباله دار توی زندگیم می درخشیدند و من محو زیباییشون می شدم و بعد محو می شدند...کتاب هایی هم بودند که اثرشون یه گوشه ای از وجود من مونده ولی حتی خیلی وقتا یادم میره که وجود دارند...اما معدود کتاب هایی هم بودند و هستند که وارد زندگیم شدند و مثل ستاره درخشیدند...ستاره هایی که هرموقع به یادشون میفتم و بهشون نگاه می کنم بهم چشمک می زنند و میدونم که هستند و هرموقع که بخوام میتونم دری رو به دنیاشون باز کنم و دوباره توی دنیاشون غرق بشم...بعضی ازونا کمکم کردند فراموش کنم ...بعضی التیام بخش بودند ...بعضی ملاقات با دنیای دیگه ای بود که دوست داشتم درونشون زندگی کنم یا حتی گاهی منو از لب پرتگاه برگردوندند...شاید خیلی ازونا از نظر دیگران پوچ ،کسل کننده ،بی محتوا یا بچگانه باشند یا حتی خیلی مهجور مونده باشند و چاپ تموم ، اما نقش مهمی رو تو زندگی من ایفا کردند ...بخاطر همین دوست داشتم ازشون یه لیست درست کنم...تا همینطور که داخل خونه جدا از بقیه کتاب ها گذاشته شدند و بهم قوت قلب میدن ، اینجا تو خونه جدیدم در بهخوان هم جا و مکانی داشته باشند.

89

پست‌های مرتبط به این کتاب ممنوع است

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          یک رمان آمریکایی از نشر پرتقال.
فکر کنم  این جمله ام تکراری شده  که اول رمان‌های نوجوان آمریکایی بگویم جذاب بود .ولی باز هم ناچارم بگویم که همان الگوی همیشگی را داشت.
شخصیت  با یک مشکل درونی به اضافه‌‌ی مشکل بیرونی نتیجه می دهد حرکت او تا اصلاح شرایط و کنش گری مطلوب و پر امید.

 نکته‌ی جالب این کتاب، گردش داستان حول محور کتاب خوانی نوجوانان در مدرسه است.اسامی داستانها و کتاب‌ها واقعی هستند و نویسنده از کتاب برای ترویج کتاب استفاده کرده است.
یک جوری به این کتاب‌ها هویت داده و از آنها تعریف می کند  که خواننده یک سرچ می کند تا ببیند اگر ترجمه شده در لیست خواندنی هایش بگذارد.
کتاب نکته منفی نداشت.انصافا پاکیزه و تمیز و خواندنی.
از سن ۹ سال به بالا ،بدون نگرانی  می توانید توصیه کنید.
اما....
آیا مضمون داستان و نقطه نظر نویسنده حول محور کتابخوانی درست است یا نه؟
در بعضی موارد بله و در بعضی موارد خیر. 
نویسنده معتقد است بچه ها با اجازه‌ی والدین هر کتابی را می توانند بخوانند و رد کردن کتاب به دلیل موارد تربیتی و فرهنگی و ...درست نیست.یک جور آزادی انتخاب مدل آمریکایی. 
ولی این حرف کاملا درست نیست .شروطی دارد..سن مخاطب و  میزان آگاهی  و تسلط والدین به محتوای کتاب‌ها در این مسئله تاثیر گذار است.
نمی شود به کل زیر همه چیز زد و گفت فقط پدر و مادر!
مروجین کتاب  سلیقه ای عمل نمی کنند و بسته به مخاطب کتاب معرفی می کنند یا منع می کنند...اگر بخواهم ادامه دهم یادداشت کتابم تبدیل به مقاله می شود.فقط خواستم بگویم نظر نویسنده را کاملا تایید نمی کنم.

ولی کتاب، خیلی خوبی است و قابل توصیه.  ارزش خریدن برای بچه ها را دارد.
        

11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اول از همه بگویم من از آن‌هایی نیستم که می‌گویند همه‌ی کتاب‌ها ارزشمندند و خواندن هر کتابی باعث می‌شود آدم بهتری شویم. نمی شود. و همه‌ی افراد کتاب‌خوان هم لزوما آدم‌های خوبی نیستند. و قطعا موافقم که هر کتابی نباید در دسترس بچه‌ها باشد. حالا سر این که این انتخاب باید چطور باشد و کی ماهی گیری یاد دهیم، حرف زیاد است.
ولی بیشترین چیزی که راجع به این کتاب دوست داشتم، ممنوع و آزاد شدن کتاب‌ها نبود. البته که همیشه برایم دوست داشتنی است که چطور در داستان‌ها غریبه‌ترین افراد با کتاب، بالاخره یک کتابی پیدا می‌کنند که مناسب‌شان است و دیگر بعد از آن کتاب‌خوان می‌شوند.
کلی هم هوس کردم که یک روزی کتابدار یک مدرسه شوم.

بیشترین چیزی که در این کتاب را ممنوع کنید دوست داشتم این بود که یک سری بچه‌های دبستانی اهمیت دادند و ایستادند. وقتی یک چیزی غلطی می‌بینیم خیلی هم سخت نیست که بی‌خیالش شویم و کنار بیاییم و بعد از مدتی هم فراموش کنیم ولی این که بچه‌ها از همان سن کم یاد بگیرند باید سر چیزی که فکر می‌کنیم درست است بایستیم، فوق العاده است.

بعضی وقت‌ها باید از چیزی که می‌خوای دفاع کنی.
یا چیزی که درسته.

پی نوشت: برایم جالب بود که نویسنده‌ی این چنین کتابی مرد است. مخصوصا این که راوی داستان دختری ۹ ساله بود. البته شاید برای همین این قدر گریه می‌کرد:) و یک قسمت‌های داستان، مثلا سیر رشد کردن ایمی آن، می‌توانست هنرمندانه‌تر باشد به نظرم.
        

3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

4

مجید

مجید

1402/8/21

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        دختری که توی ذهنش با آدم ها حرف میزنه. این اسم جالبی برای آدم های مثل ایمی آنه. زندگی ایمی آن برام جالب بود. توی خونه انقدر  کم توقع بود و همه کار می کرد که پدر مادرش یادشون رفته بود اونم حقی داره. فرارش از خونه صحنه ی خوبی بود و خوب شد  که کامل فرار نکرد. افشا گریش علیه اون زنه عالی بود. ۵ بار!!! خانمه ۵ بار این طبیعیه رو خونده!!! واقعا که! این کتاب فوق العاده بود عالیییییی اینکه بدونیم کسی نمیتونه مارو از خوندن کتابی منع کنه مگر پدر و مادرمون
در آخر خواهر های ایمی آن خیلی خیلی رو مخ بودن.
انجمن کتاب خونه ی مخفی شون عالی بود ایمی آن کم حرفه اما شجاعه. وقتی مدیرشون کتابخونه رو پیدا کرد گریه کردم. این کتاب عالیه عالی حتما بخونید!!!!!!!!!
*این یادداشت توسط خواهر14 ساله نوشته شده است*
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5

درسا

درسا

1402/8/8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اول از داستانش بگم بعد حس و حال خودم
شخصیت اصلی داستان، دختریه به اسم ایمی آن که یک کرم کتاب و کتابخوار واقعیه. از این بچه‌ها که از کتابخونه مدرسشون پشت هم کتاب میگیره و سریع میخونه و میره سراغ بعدی. اما یک کتاب خیلی خیلی محبوب داره که چندبار خوندتش. وقتی میخواد یکبار دیگه اونو امانت بگیره، میبینه نیست. از مسئول کتابخونه میپرسه کجاست و میشنوه که شورای مدرسه اون کتاب و چند عنوان دیگه رو ممنوع کرده! و رفته رفته این عناوین ممنوعی بیشتر و بیشتر هم میشن. 
حالا ایمی آن و دوستانش تصمیم میگیرن علیه این اتفاق یک حرکت جدی و مخفیانه انجام بدن!
بطور عجیبی با شخصیت‌های کتابخون داستان ارتباط گرفتن. نویسنده که قشنگ مشخصه خودشم یک کتابخوار واقعیه، خیلی خوب تونسته حس عاشقان کتاب حین مطالعه رو بگه مخصوصا در دوران نوجوانی با همه خیالپردازی های حین مطالعه و تلاش برای آوردن اتفاقات درون داستان به زندگی.
خوندن چندباره کتاب مورد علاقه، حرص خوردن از اینکه چرا بقیه نمیفهمن ما چی میگیم از کتاب‌ها و...، همه عالی تو این کتاب اومده
شاید اونایی که اهل کتاب نیستن خوششون نیاد اما واسه کرم کتاب‌ها خیلییی داستان جذابیه
        

16