خانم مک فادن رمان های جنایی قوی تری دارن ولی خوندن این کتاب از اونجایی که بیشتر از یک قاتل تو داستان وجود داره و منو یاد فیلم مهمانپذیر مینداخت تجربه جالبی بود
      

        به خاطر هشدارهای لورنا و ادوارد واقعا ترجیح میدادم تمام اعضای سیرکل تو قتل نینا دست داشته باشن و حتی ذره ای هم به توماس شک نکردم...
ایده جدیدی تو رمانای جنایی بود، پس دوسش داشتم
      

        معمولا جلد اول کتاب های مجموعه ای جذابیت بیشتری نسبت به سایر جلدها داره ، ولی درمورد این مجموعه اصلا درست نیست..
بلکه شاید بشه گفت هرجلد قلم نویسنده و کشش داستان قوی تر میشه
      

        از نظر جنایی سطح متوسطی داشت و این شخصیت پردازی قویش بود که جذابش میکرد
      

        به میلی افتخار میکنم و تمام تلاشم رو میکنم که مثل اون باشم..!

-وندی با خودخواهیش فقط زندگی مری بث ، راسل، خودش و داگلاس رو نابود نکرد اون زندگی زنانی که برای ادامه زندگی به کمک احتیاح دارن هم نابود کرد چون میلی از الان به بعد تو اعتمادش به آدم ها یه تجدید نظر جدی میکنه
شاید اگه زندگی به وندی آسون تر میگرفت به همچین هیولایی تبدیل نمیشد و همه در آرامش به زندگیشون ادامه میدادن
پس در نهایت کی مقصر واقعیه؟
      

        تا قبل از یاد او "مادر" فقط یه کلمه بود ...
ولی وقتی کنا ،دیم رو در آغوش گرفت "مادر" دیگه فقط یه واژه در صفحات نبود، معنا پیدا کرد
شد عشق، شد امید، شد زندگی، شد همه چی...
چطور به خودشون اجازه میدن فکر کنن حکم منع دیدار میتونه جلوی قدرت عشق مادر به فرزندش رو بگیره؟
و این کتاب یه بار دیگه قدرت قلم خانم هوور رو نشون میده ، ولی این بار دروصف مادر
      

        متاسفانه هیچ کلمه ای برای توصیف قدرت قلم خانم مک فادن وجود نداره...!
تاحالا کتاب های جنایی زیادی خوندم که روند داستانی مشابهی داشتن ولی کتاب های ایشون در این زمینه غوغا کردن.
-واقعا خوشحالم که ناتالی واقعی نیس در غیر این صورت نمیتونستم با حس لذت بخش خرد کردن استخوانای گردنش زیر دستم مقاومت کنم
      

        اگه تو کتابای خانم مک فادن بتونید قاتل یا گناهکار رو شناسایی کنید باید برای دانشگاه کلتک تقاضانامه بفرستید!
چون همیشه بیش از یک نفر وجود داره که حتی فکرشم نمیکنید..
      

        نجواگر فقط یه کتاب معمایی-جنایی نیست. عشق و اهمیتی که در این کتاب به "خانواده" داده شده واقعا تحسین برانگیزه..
ایده جنایی این کتاب هم بسیار متفاوت تر از کتاب های جنایی دیگه هست
      

        -امیدوارم با ادامه پیدا کردن جلدهای بعدی تعداد اعضای بیشتری کشته نشن، در اینصورت طرفداران این مجموعه باید با یه شکست روحی دست و پنجه نرم کنن...!
توی جلد ۸و۹ (بازگشت الکتروکلن) برخلاف ۷ جلد قبل که نویسنده از همکاری تمام بچه ها استفاده کرده بود ، این دوجلد بیشتر به مایکل و دوفرمانده  اختصاص داده شده بود
تو ۷ جلد قبل التروکلن با گروه مقاومت همکاری داشتن و بدون مشورت با اونها کاری انجام نمیدادن ، ولی تو جلد ۸و۹ با اینکه الکتروکلن از طرف مقاومت اعزام شدن با این حال در ۹۰ درصد مواقع ، مقاومت خبری ازاینکه ماموریت تا کجا پیش رفته نداشت...
اینکه آقای پل اوانز تصمیم گرفت جک به عنوان خائن شناخته بشه احمقانه و دوراز انتظار بود ، چون جک وفادارترین عضو گروهه ..
درکل این دوجلد ضعیفتر از ۷ جلد قبلش بود که این منو واقعا ناامید کرد..
به هرحال این ضعف ها باعث نمیشه از خوندن مجموعه مایکل وی دست بکشم💛💕
      

        -امیدوارم با ادامه پیدا کردن جلدهای بعدی تعداد اعضای بیشتری کشته نشن، در اینصورت طرفداران این مجموعه باید با یه شکست روحی دست و پنجه نرم کنن...!
توی جلد ۸و۹ (بازگشت الکتروکلن) برخلاف ۷ جلد قبل که نویسنده از همکاری تمام بچه ها استفاده کرده بود ، این دوجلد بیشتر به مایکل و دوفرمانده  اختصاص داده شده بود
تو ۷ جلد قبل التروکلن با گروه مقاومت همکاری داشتن و بدون مشورت با اونها کاری انجام نمیدادن ، ولی تو جلد ۸و۹ با اینکه الکتروکلن از طرف مقاومت اعزام شدن با این حال در ۹۰ درصد مواقع ، مقاومت خبری ازاینکه ماموریت تا کجا پیش رفته نداشت...
اینکه آقای پل اوانز تصمیم گرفت جک به عنوان خائن شناخته بشه احمقانه و دوراز انتظار بود ، چون جک وفادارترین عضو گروهه ..
درکل این دوجلد ضعیفتر از ۷ جلد قبلش بود که این منو واقعا ناامید کرد..
به هرحال این ضعف ها باعث نمیشه از خوندن مجموعه مایکل وی دست بکشم💛💕
      

        میشه گفت موضوع کلی داستان تا حدی شبیه کتاب "دریاچه مه آلود" هست ولی جذابیت و استرسش هزاران درجه از اون بیشتره
که البته طبیعیه ، هرچی باشه خالق این کتاب خانم مک فادنه!
بهم اعتماد کنین ،هربار که قاتل رو حدس بزنید قطعا اشتباه کردید...
      

        ایده ی کتاب کولاک زمانی به فکر دیلان میرسه که رهبری دانش آموزان دبیرستانی رو در قله های مرتفع آلپ برعهده داشت و  آرزو کرد یه گله خون آشام از دره ها بالا بیان و گروه دانش آموزان بدقلق و نافرمان رو باخودشون ببرن(به شدت احساس همزاد پنداری میکنم باهاش)...

اینکه روند داستان از دید شخصیت های مختلف کتاب تعریف میشد جذاب بود ولی به شدت شخصیت پردازی ضعیفی داشت و اونجور که باید نتونستم با کاراکتر ها ارتباط برقرار کنم ، با این وجود شخصیت چارلی و هانا رو بشدت دوست دارم..
پایان کتاب میتونست خیلی بهتر باشه ولی انگار آقای نویسنده نمیدونست باید با پایان چیکار بکنه با این حال ماجراجویی گروه بازماندگان و تلاششون برای بقا جذاب بود!
      

        خانم مک فادن قطعا شما لیاقت این رو دارید که دیگر نویسنده های رمان های جنایی در مقابل شما سرتعظیم فرود بیارن...
واقعا نوشتن چنین رمان بی نقصی چطور امکان داره؟
روند داستانی فوق العاده ، شخصیت پردازی عالی ، توصیف بادقت مکان ها انگار که خودت واقعا داری در سیر داستان قدم میزنی و در آخر وصل کردن نقاط مبهم و رازهای شخصیت ها به همدیگه ...
بدون شک همه ی اینها از پزشکی برمی آد که نویسنده قهاری باشه!
      

        کتاب دخترخاله هارو دخترخالم بهم هدیه داد و یکی از بهترین کتاب و هدیه هاییه که کتابخونم به خودش دیده...:)