معرفی کتاب دزیره اثر آنه ماری سلینکو مترجم ایرج پزشکزاد
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
29
خواندهام
415
خواهم خواند
122
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
دزیره کلری، دختر یک تاجر ابریشم است. او عاشق ناپلئون بناپارت، ژنرال ارتش فرانسه می شود. اما ناپلئون که آرزوی امپراتوری را در سر دارد، با ژوزفین ازدواج می کند. دزیره ی جوان در اوج ناامیدی با ژان باپتیست برنادوت ژنرال ارتش فرانسه آشنا می شود. حاصل این آشنایی، عشقی عمیق و ازدواج است، ازدواجی که او را به مقام ملکه ی سوئد می رساند.
دورههای مطالعاتی مرتبط
1402/10/12

دزیره جلد 1
4.2
34
تعداد صفحه
20 صفحه در روز
پستهای مرتبط به دزیره
یادداشتها
1401/3/23
دزیره نوشته آن ماری سلینکو، یک رمان ارزشمند و به معنای کلمه شاهکار. یک روایت دقیق از یک مقطع تاریخی بسیار مهم از فرانسه. یعنی از سالهای آخر قرن هجدهم میلادی تا حوالی سال 1815. داستان انقلاب نوپای فرانسه علیه سلطنت لویی شانزدهم و امید و آرزوی مردم که با قدرت گرفتن مستبدانه ناپلئون بناپارت، به تدریج رو به نابودی میره. اما مرد اول این رمان، ناپلئون نیست. بلکه روایت امید و آرزوی ژنرال جمهوری خواه و آزاد منشی هست که نامش تا ابد به نیکی توی تاریخ موندگار میشه. «ژنرال ژان باپتیست برنادوت» . داستان مرد شریف و انقلابی که با هزار امید و آرزو جوانیش رو پای انقلاب فرانسه و قدرت گرفتن جمهوریت میذاره. ولی به یکباره با ظهور ناپلئون، داستان به کلی مسیر دیگه ای به خودش میگیره. ناپلئون،مرد کوتاه قامت و بلندپرواز، خم میشه و تاج رو از روی زمین برمیداره و داستان انقلاب فرانسه رو هم به یک تراژدی تلخ تبدیل میکنه. از دل جمهوری جوان، یک دیکتاتوری تازه پا میگیره و حالا ژنرال انقلابی و میهن دوست داستان ما که آمال و آرزوهای خود رو از دست رفته میبینه، کم کم به سختی و تلخی دل از اون خاک می بُره. . تقدیر، دست در دست لیاقت این مرد شریف، براش موقعیتی رو فراهم میکنه تا اینبار مردم رنج کشیده سوئد، دست نیاز به سمت این ژنرال انقلابی مطرود فرانسه دراز کنند و تاج پادشاهی، به خواست مردم سوئد روی سر ژنرال برنادوت گذاشته میشه. برنادوت، فرانسه و آرزوهای از دست رفته ش رو پشت سر میذاره و برای همیشه زندگیش رو پای سوئد و مردمانش میذاره. . برنادوت در کنار تزار روسیه، موجبات نابودی ارتش بزرگ ناپلئون رو در سرمای روسیه فراهم میکنه. بعد به سمت پاریس لشکرکشی میکنند و با خلع ناپلئون از سلطنت، فاتحانه وارد پاریس میشن. تاریخ، برنادوت رو فاتح جنگ میدونه ولی ژنرال انقلابی و جمهوری خواه سابق با تلخی توی جنگی مشارکت کرده بود که نهایتا به اشغال موطن ش ختم میشد. تزار روسیه پادشاهی فرانسه رو به برنادوت پیشنهاد میکنه. ولی برنادوت این پیشنهاد رو قبول نمیکنه. و نهایتا خانواده سلطنتی سابق فرانسه یعنی بوربن ها به کشور برمیگردند و برادر شاه سابق به تخت پادشاهی تکیه میزنه. . سالها تلاش کسانی مثل برنادوت برای براندازی حکومت مستبدانه خاندان بوربن ها و انقلابی که بعد از چند سال اسیر خودکامه تازه ای به نام ناپلئون شد و نهایتا جنگی علیه فرانسه و فراهم اووردن ناخواسته موجبات قدرتگیری دوباره خاندان سلطنتی سابق. داستان برنادوت تکرار شونده ترین داستان تاریخ ماست. داستان امید و آرزوهای از دست رفته
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/10/30
1403/8/23
1403/7/22
1403/2/17
جلد اول رو که خیلی دوست داشتم بریم ببینیم بقیهش چجوریه. خلاصهی داستان با جزئیاتی که برای خودم جالب بود: اوژنی وقتی چهارده سالشه برای نجات دادن برادرش از زندان همراه زنداداشش میره با یه مقام سیاسی حرف بزنه و اونجا خوابش میبره. وقتی بیدار میشه ژوزف بناپارت اون رو تا خونه همراهی میکنه و دزیره هم که تو فکر شوهر دادن خواهر ۱۸ سالهش بوده، ژوزف ۲۴ ساله رو همراه برادرش ناپلئون ۲۵ ساله برای شام شب بعد دعوت میکنه. ژوزف با ژولی به خاطر جهیزیهی زیادش ازدواج میکنه. چند روز بعد، ناپلئون هم از اوژنی خواستگاری و در واقع با اون نامزد میکنه و ازش ۹۷ فرانک پول قرض میکنه و میره پاریس تا وقتی اوژنی ۱۶ ساله شد برگرده و عروسی کنن. اون پول رو اوژنی جمع کرده بوده که برای ناپلئون لباس بخره چون لباس خودش خیلی مندرس بوده! اونقدر وضعیت مالی بناپارتها ناجور بوده که بعد از یه مدت اوژنی که از دلتنگی هم داشته خل میشه، وقتی کسی به جز دایهش خونه نبوده، میره پاریس که اولا برای ناپلئون لباس ببره و ثانیا بهش بگه که چند ماه دیگه ۱۶ ساله میشه، که اونجا متوجه میشه آقا ناپلئون داره با ژوزفین خانم بیوه که دو تا هم بچه داره، نامزد میکنه. (چند سال بعد و کمی قبل از تاجگذاری عقد شرعی رو جاری میکنن البته) اوژنی از دیدن این تصویر بسیار حالش بد میشه و برمیگرده و میاد خودش رو بندازه توی رودخونه که یک مرد جوان ۳۱ ساله نجاتش میده. خلاصه که اون مرد اون شب فکر میکنه اوژنی یه دختر بی سر و پاست و دو سال بعد که اون رو توی خونهی اشرافی خواهرش ملاقات میکنه، متوجه اشتباهش میشه و با اوژنی نامزد و ازدواج میکنن و یه پسر هم به دنیا میارن. بقیهی ماجرا توی تاریخ ثبت شده. حتی همینها که من گفتم هم ثبت شده. ناپلئون کم کم و زیاد زیاد پیشرفت میکنه و امپراطور میشه و برادرهاش هم یکی یکی هر کدوم پادشاه یه جا میشن و این وسط سر اوژنی و برنادوت هم بی کلاه نمیمونه و برنادوت اول مارشال و بعد پادشاه یه کشور کوچولو میشه که اون کشور اصلا دیگه وجود نداره انگار. (تا آخر جلد اول، میدونم بعدا پادشاه سوئد میشه) ادامهی حواشی ماجرا اینه که ژوزفین و ناپلئون رسما و غیررسمی به همخیانت میکنن و در نهایت ناپلئون ژوزفین رو طلاق میده و با یه دختر ۱۸ ساله که دختر پادشاه اتریشه و با حفظ سمت برادرزادهی ماری آنتوانت هم هست، ازدواج میکنه. اینجا آخر جلد اوله و بعدش فقط به برنادوت پیشنهاد میشه که برای پادشاه سوئد شدن، داوطلب بشه. اتفاق بانمک داستان، رفتن بتهوون به خونهی دزیره بود که برنادوت دعوتش میکنه که بهش دکتر معرفی کنه برای گوشش یا اینکه جایی داستانهای گوته رو میخونن و دزیره کلافهست که اینا که آلمانیه، ما نمیفهمیم! یا جای دیگه که از نقاشی "ژیو کوندا" کار نقاش ایتالیایی، داوینچی حرف میزنه. مجموعا کتاب شیرین دوستداشتنیای بود. خوشحالم که خوندمش.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1401/12/7
1402/1/9
1402/7/14
1403/1/20
1403/9/4
1404/1/2
1403/12/5