شکارچیان مجازی؛ چشم ذهن

شکارچیان مجازی؛ چشم ذهن

شکارچیان مجازی؛ چشم ذهن

جیمز دشنر و 2 نفر دیگر
4.5
28 نفر |
14 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

62

خواهم خواند

36

شابک
9786004622929
تعداد صفحات
304
تاریخ انتشار
1399/11/18

توضیحات

        ویرنت به شما تجربه‌ی غوطه‌ور شدن ذهن و بدنتان  در دنیایی مجازی را ارائه می‌دهد و هر چه توانایی‌هایتان در هک کردن بیشتر باشد، بازی برایتان هیجان‌انگیزتر می‌شود. چرا باید به خودتان زحمت بدهید و از قوانین پیروی کنید در حالی که بیشتر این قوانین احمقانه هستند؟
ولی بعضی از قوانین به دلیل خاصی ایجاد شده‌اند.
برخی از تکنولوژی‌ها بیش از آن خطرناک هستند که بشود با آنها شوخی کرد. 
حالا بازیکنی دارد دقیقا همین کار را می‌کند و نتایج کارش کشنده است.
دولت می داند برای گرفتن یک هکر، به هکر دیگری نیاز دارد. آن‌ها از قبل مایکل را زیر نظر داشته‌اند. اگر مایکل چالش آن‌ها را بپذیرد باید از رادار ویرت نت خارج شود. به کوچه‌های پشتی و گوشه‌های مخفی سیستم که چشم هیچ انسانی هرگز به آن نیفتاده برود و احتمال دارد که مرز میان بازی و واقعیت برای ابد محو شود.
      

لیست‌های مرتبط به شکارچیان مجازی؛ چشم ذهن

نمایش همه
Daydreamer

Daydreamer

1403/5/24

مجموعه دونده ی هزارتوقصر کرنگعطش مبارزه

نگاهی متفاوت به آینده

32 کتاب

کتاب های علمی تخیلی و آخر زمانی به نسبت بقیه ژانر ها کمتر بهش توجه میشه ولی طرفداران خاص خودشو داره و بسیاری از کتاب های این ژانر به راحتی میتونه با کتاب های فانتزی رقابت کنه بسیاری از سری فیلم های معروف و محبوب مثل دونده هزارتو،عطش مبارزه،جعبه پرنده،ناهمتا ابتدا کتاب بودن و خوندن کتاب هاشون به علت تغییر و کوتاه کردن برای ساخت فیلم،خالی از لطف نیست.(مخصوصا کتابی مثل دونده هزار تو که ادامه داستان به صورت فیلم ساخته نشد یا فیلم ناهمتا که کاملا پایان رو تغییر دادند) توی این لیست سعی کردم کتاب های موردعلاقه خودم رو در ژانر علمی تخیلی لیست کنم،امیدوارم از خوندنشون لذت ببرید💙 پ.ن۱:متاسفانه جلد دوم مجموعه عطش مبارزه که اسمش اشتغال بود رو نتونستم به لیست اضافه کنم،اگر خواستید کتاب رو تهیه کنید حواستون باشه ۳ جلد داره پ.ن۲:لازمه اشاره کنم که بیشتر کتاب های لیست در دسته علمی تخیلی به صورت مستقیم قرار نمیگیرن،در داستان هاشون یک تغییر کلی در جهان داستان رخ داده و باعث تغییر سبک زندگی شده،به همین دلیل این کتاب هاروهم توی لیست قرار دادم (مثل کتاب هردو در نهایت میمرند یا آخرین کوچ) پ.ن۳:دونده هزار تو مجموعه ۶ جلدی هست،۵ جلد رو نشر افق و باژ چاپ کرده و جلد ششم قصر کرنک رو هنوز نشر معروفی ترجمه نکرده پ.ن۴:مجموعه بازیکن شماره یک آماده جلد دومش به اسم بازیکن شماره دو آماده رو نشر باژ چاپ کرده که متاسفانه بازم نتونستم به لیست اضافه کنم،موقع تهیه کتاب حواستون باشه دو جلدیه پ.ن۲:کتاب جعبه پرنده به صورت تک جلد و مشابه سناریو فیلم توسط میلکان و سایر نشر ها چاپ شده اما مجموعه دو جلدی کامل توسط نشر باژ با اسم کابوک چاپ شده پ.ن۶:مجموعه عصیانگران،همسان،صد نفر(۴جلدی)،موج پنجم(از نشر باژ)رو بهم معرفی کردن و با معرفی دیگران به این لیست اضافه کردم وگرنه خوندم هنوز مطالعه اشون نکردم،اگر این چهار مجموعه رو مطالعه کردید،خوشحال میشم نظرتون رو بگید✨️

17

یادداشت‌ها

 محتشم

محتشم

1401/2/9

          « اینجا ویرت نته، چیزهایی که واقعی به نظر میان، الزاما نیازی نیست واقعی باشن. نکته همینه.»
مرز بین دنیای مجازی و واقعی، بسیار ناچیز است. فقط یک اشتباه کوچک باعث می شود که مجازی و واقعی هر دو نابود شوند و شرکت کننده بمیرد. مایکل در برهه ی حساسی از زندگی مجازی اش و در حالی که برای پیشرفت در بازی تلاش می کرد، ناگهان در ماموریت نجات دختری از خودکشی قرار گرفت. تانیا شرکت کننده ای بود که می خواست کد را از درون مغزش بیرون بکشد و حتی در دنیای واقعی هم بمیرد. این آغاز ماجرا های مایکل و آشنایی اش با کین بود…
در کل از نظر محتوایی، موضوع جدید و جذابی داشت. تقریبا با دنیایی روبرو بودم که با سایر کتاب های علمی- تخیلی و فانتزی که تا به حال خوانده بودم، متفاوت بود. ماجرا در ویرت نت اتفاق می افتاد، دنیای مجازی که افراد در آن بازی های مختلفی انجام می دادند و امتیاز کسب می کردند. از طریق تابوتی هم با دنیای واقعی در رفت و آمد بودند. وقتی این کتاب را می خواندم، خود به خود حس هیجان، دلهره و حتی گاهی وحشت خاصی در وجودم شکل می گرفت و این واقعا جالب بود. 
درک این دنیای عجیب و غریب که مخاطب برای اولین بار است که با آن مواجه می شود، مستلزم آن است که پردازش قوی و درستی شود تا با متوجه داستان و اتفاقاتش شویم. در شروع این کتاب با وجود اینکه نویسنده تلاش هایی در این راستا داشت، اما به شخصه خیلی گیج بودم و نمی فهمیدم. گم شده بودم وسط اصطلاحات به گوش نخورده ی خواب، لیفت شدن و… .  به خاطر همین مجبور می شدم یک خط یا پاراگراف را بیش از یک بار بخوانم تا متوجه شوم ماجرا از چه قرار است. البته توصیفات صحنه وجود داشت ولی با توجه به دور از ذهن بودن قصه، جا داشت واضح تر منظور نویسنده بیان شود. 
البته همان طور که گفتم توصیفات خوبی وجود داشت. اکثر صحنه ها جزیی بیان شده بودند. حت تابوت که چیز خیلی عجیب و جدیدی بود هم خوب توصیف شده بود. مثل اینکه هنگام خارج شدن از تابوت، رشته های باریک و سرد سیم عصبی از گردن و دست و کمرش خارج می شد. به خاطر همین درباره ی توصیف، نکته ی غلط خاصی وجود ندارد جز ترجیح بر توصیف بیشتر و به نظر من مسئله ی غیر قابل درک بودن که البته در اثر عادت کمی که جلوتر رفتم از بین رفت، به خود نگارش کتاب هم ربط دارد که یک سری مباحث غیر قابل تصور را آورده. البته تایید می کنم به مخاطب هم بستگی دارد و شاید درک مفهوم کتاب برای عده ای هم خیلی آسان باشد. 
شخصیت پردازی ها هم خوب بود. هم ظاهری و باطنی اطلاعات تقریبا کافی و خوبی به دست می آوردیم. البته درباره ی چهره ی خود مایکل متاسفانه ویژگی های چندانی بیان نشده بود که بر اساسش تصویر سازی ذهنی انجام دهیم ولی بقیه شخصیت ها درست بود. مو های بلند قهوه ای، صورتی زیبا، پوست تیره و بدون آرایش سارا، از نمونه های موفق شخصیت پردازی چهره ای کتاب بود. علاوه بر این، با وجود تخیلی بودن ماجرا، احساسات هم خوب منتقل می شد و به نظرم نسبت به اثر دیگر نویسنده «دونده هزارتو» که خوانده بودم، واکنش ها و حس های شخصیت ها باور پذیری بیشتری داشت. 
زاویه دید ماجرا، سوم شخص بود. خوب بود و این نکته را نمی توان ایراد خاصی به شمار آورد و به نوعی پیشنهاد است. به عنوان خواننده ی کتاب، جهت ارتباط گیری راحت تر و بهتر با روند داستان، ترجیح می دادم زاویه دید اول شخص باشد و از زبان و منظر خود مایکل بیان شود. اینگونه هم خود ویرت نت و هم شخصیت مایکل و سایر افراد، قابل درک تر می شد. 
مثل اکثر کتاب های پرتقال، جلد این کتاب هم زیبا بود و ترغیب کننده برای خرید. نکته ی مثبت دیگرش هم تصویر خود مایکل بود که اگرچه خیلی هم واضح نبود، ولی با توجه به کم کاری نویسنده در پردازش ظاهری مایکل، به تصویر سازی و تجسم ذهنی خواننده از او کمک می کرد.
با جمع بندی تمام این نکات، قطعا کتاب هیجان انگیزی است. کتابی که به خاطر ماجراهای پنهانی و اتفاقات عجیبی که در ویرت نت رخ می دهد، خواننده دست از کنجکاوی بر نمی دارد و با میل و اشتیاق به خواندن ادامه می دهد تا به همه چیز پی ببرد. قطعا ارزش یکبار خواندن برای همه را که داشت. برای علاقه مندان به داستان های تخیلی و فانتزی هم که به طور ویژه.
        

5

          سفر به زمان ؛ گذشته یا آینده ، فرقی نمی کند کجا هستی ، سفر به هر زمانی که بکنی هدفت درک دیدن و احساس کردن آن چیز است . گاهی سفر در زمان به اراده خودت است و گاهی افرادی تو را در زمان غرق می کنند و زندگی جدیدی را نشانت می دهند . خیلی از ما در دوران کودکی می خواستیم به زمان سفر کنیم ، به مریخ یا ماه به اعماق دریا ها یا سفر به دل جنگل . ولی هیچ گاه نمی خواستیم سفر به دنیای مجازی را امتحان کنیم ، شاید بخاطر این است که در آن زمان ها وقتی صحبت از سفر های خیالی و رویایی میشد ، همین چیز های پیش پا افتاده ای را بیان می کردیم که همه می گفتند. 
تجربه کردن از رویا و خیال نشات می گیرد ولی تجربه ای جالب و جذاب است که رویایی بزرگ و نشدنی در ذهنمان باشد ؛ مثلا سفر به جایی در دنیای بازی های کامپیوتری . نشدنی است ولی اگر بشود چه ؟! 
من در زمان های گذشته عاشق کتاب های علمی تخیلی و بخصوص رمان های ماجراجویی از نوع خیالی آن بودم ، تا جایی که طرفدار پروپاقرص کتاب طلسم آرزو و دروازه مردگان و کتاب های بعدی آنها بودم . با وارد شدن به سن پانزده سالگی انگار همه چیز تغییر کرد و تا قبل از خواندن کتاب چشم ذهن ، اعتقاد داشتم که بعد از چهارده سالگی هیچ کس نباید کتاب های خیالی بخواند و اگر کسی نیز خواند خیلی بچه است ، البته این موضوع بیشتر بر روی خودم صدق می کرد . همه چیز روزی تغییر کرد که من شروع به خواندن کتابی خیالی کردم . بعد از خواندن به طور غیرمنتظره ای در من عوض شد و حالا می توانم بگویم دوباره عاشق شده ام ، عاشق خیال پردازی نه چیز های واقعی که در دنیا گاهی اتفاق می افتد . 
با غرق شدن در داستان انگار وارد جهانی دیگر شده بودم ، جهانی مشخص و معین که با خواندن هر صفحه آن می توانستم حتی فضای داخل داستان را در ذهنم مجسم کنم و این موضوع بخاطر توصیف های خیلی خوب و بجای نویسنده بود . اغلب ، کتاب هایی هستند که آنقدر شخصیت محور است که نمی شود دور و اطراف شخصیت اصلی را به خوبی در ذهن دید و خیال پردازی کرد ولی ماجرای چشم ذهن متفاوت است و آنقدر جالب و جذب کننده است که انگار به معنی واقعی کلمه ذهنت چشم در می آورد و با آن ، همه جا را می تواند ببیند حتی خیابان های ترسناک و راهرو های پیچ در پیچ . 
وقتی وارد فضای داستان شدم ، انگار دوباره کتاب دونده هزار تو برایم زنده شد و دوست داشتم در آن زندگی کنم ولی با خواندن پایان داستان انگار بیشتر عاشق داستان شدم … .
        

3

          در ابتدا بگذارید قلم نویسنده را ستایش کنم و بعد احساسم را درباره این کتاب بنویسم. 

قلم جیمز دشنر ستودنی است؛ جوری مینویسد که حتی کوچک‌ترین جزئیات را تصور کنی.
 جوری مینویسد که هر ضربه‌ای که به کارکتر ها میخورد را با پوست و گوشت و استخوانت احساس کنی. 
جوری مینویسد که حتی نمیفهمی چگونه ناگهان 100 صفحه خوانده‌ای. 
جوری مینویسد که دقیقا همان جایی که با خود میگویی:«احتمالا همین اوج داستانه»  اتفاقی باور نکردی بیوفتد. 
جوری مینویسید که اگر اسپویل نشده باشی هیچ چیز را نمیتوانی پیش‌بینی حتی چهره یک کارکتر. 
جوری مینویسد که نتوانی غافلگیر نشوی. 
احتمالا این جور نوشتنش‌هایش باعث شده عاشق کتاب‌هایش باشم:) 

و اما احساس من از این کتاب؛ حس دژاوو! 
حس زنده شدن خاطراتی که با خداحافظی از بچه‌های بیشه و مجموعه دونده هزارتو، مجموعه فوق‌العاده دیگری از همین نویسنده، آنها را فراموش کرده بودم! 
مایکل برایم توماس بود، باهوش‌ترین و شجاع‌ترین عضو گروه... 
برایسون برایم مینهو بود،  همان پسر بامزه و شجاعی که همیشه میتواند تیکه بیندازد، مخصوصا به عضو اصلی گروه... 
و سارا برایم نیوت بود، همان کسی که مثل مادر برای دو نفر دیگر که واقعا مانند بچه‌ها هستند، میماند و نقطه اتصال اعضای گروه به یکدیگر است:) 

اگر بخواهم درباره پایان این جلد چند کلمه‌ای بنویسم میتوانم بگویم: خیلی شوکه کننده بود و شاید باعث شود در میان درس‌ها و امتحانات جلد دوم را شروع کنم... 
        

11

          ابتدای این یادداشت بگویم که این کتاب مختص نوجوانان نیست اما رده‌ی سنی نوجوان بهترین رده‌ی سنی برای آن است. داستان کتاب در مورد سه نوجوان است که با یکدیگر ماجراهایی را پشت سر می‌گذارند. داستان در آینده‌ای نزدیک اتفاق می‌افتد و در آن زمان مردم برای ساعت‌ها وارد یک دنیای مجازی می‌شوند و به بازی یا کارهای دیگر می‌پردازند. روند داستان تا وسط کتاب خیلی خسته‌کننده جلو می‌رفت اما کم‌کم جذابیت آن بیشتر شد و در آخر کتاب به اوجش رسید. یک نقطه‌ی ضعف مهم دیگر در کتاب هم این بود که به اندازه‌ی کافی روی کاراکترها کار نشده بود و در بعضی قسمت‌ها شخصیت‌ها بی‌دلیل یا با دلایل غیرمنطقی از سیر داستان حذف می‌شدند. آخرین نکته‌ای هم که می‌خواستم بگویم این بود که کتاب با اینکه در نیمه‌ی اول خیلی آرام و خسته‌کننده جلو می‌رفت ولی نیمه‌ی دوم زیادی سریع قصه را پیش می‌برد به طوری که در بعضی جاها آن طور که باید توصیفات را نمی‌فهمیدم. در مجموع این کتاب را که با جلد اول دونده‌ی هزارتو مقایسه کردم از جیمز دشنر ناامید شدم. به هر حال اگر کتاب بهتری ندارید خواندن این کتاب از هیچی بهتر است!
        

3

        خیلی قشنگ بود، ازونجا که من کاملا با قلم جیمز دشنر اشنا شدم تو دونده هزارتو  واقعا احساس اشنایی و راحتی میکردم با داستان. 
ولی خدایییییی فکر کن 304 صفحههه کتابببب دنبال تانژانت بگردی بعد بفهمی خودتم تانژانت بودی🤡
حالا به غیررر از اونننن فکر کن...خانوادت  پرستارت و مدرست و مخصوصا خودت واقعی نیستی...حالا این وسط دوستت و دختری که دوسش داری واقعین... اصلا عالی. 
البته شاید جلدای بعدی قضیه برعکس شه کلا، اینجور چیزا از نویسنده ها بعید نیست😂فعلا باید منتظر خرید دو جلد پایانی باشم تا ببینم چی میشه... 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

15