رویای تبت
در حال خواندن
2
خواندهام
61
خواهم خواند
19
توضیحات
امشب همان شب شیوا .حالا می فهمم آن روز از آمدن چنین شبی واهمه داشتی و من آن را به خونسردی و بی اعتنایی ات نسبت می دادم. همیشه فکر می کردم آمادگی روبه رو شدن با واقعیت را داری .می گفتی اگر نادیده اش بگیری باید تاوان بدهی.روی حرفت با من بود.نمی توانستم واقع بین باشم .خیالاتی بودم. هنوز به دوروغ بودن چیزی که پیش آمده بود امید داشتم .هر لحظه ممکن بود مهرداد پیدایش بشود و بگوید همه چیز یک شوخی بود.یک شوخی بامزه.
بریدۀ کتابهای مرتبط به رویای تبت
لیستهای مرتبط به رویای تبت
یادداشت ها