معرفی کتاب پنج نفری که در بهشت به ملاقاتت می آیند اثر میچ آلبوم مترجم مریم زوینی

پنج نفری که در بهشت به ملاقاتت می آیند

پنج نفری که در بهشت به ملاقاتت می آیند

میچ آلبوم و 1 نفر دیگر
3.7
126 نفر |
40 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

249

خواهم خواند

50

شابک
9789644181131
تعداد صفحات
178
تاریخ انتشار
1381/10/11

توضیحات

        کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید، رمانی است که به ارتباطات غیرمنتظره در زندگی انسان ها می پردازد و این مفهوم را مورد بررسی قرار می دهد که بهشت، چیزی بیش از یک مکان است.ادی، کهنه سربازی آسیب دیده از جنگ است و در نظر خود، پیرمردی است که زندگی ناامیدکننده ای را پشت سر گذاشته است. شغل ادی، تعمیر ماشین های یک شهر بازی است. در روز تولد 83سالگی این شخصیت، هنگامی که او تلاش می کند تا دختربچه ای را از خطر سقوط نجات دهد، حادثه ای دلخراش باعث مرگ ادی می شود. او در دنیای پس از مرگ به هوش می آید و درمی یابد که بهشت، مقصد سفر نبوده بلکه جایی است که زندگی او توسط پنج نفر برایش توضیح داده خواهد شد. هر پنج نفر، از کودکی گرفته تا سربازی و دوران پیری، ارتباطات خود با زندگی زمینی ادی را مورد بررسی دوباره قرار می دهند و اسرار زندگی به ظاهر بی معنی او را برملا می کنند. رمان پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید، داستانی خلاقانه و جذاب است که به سوالی بنیادین می پردازد: دلیل زندگی انسان ها چیست؟
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به پنج نفری که در بهشت به ملاقاتت می آیند

نمایش همه

یادداشت‌ها

Negar rahimi

Negar rahimi

1404/4/16

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          
نام جالب کتاب در کنار نام نویسنده ی آمریکایی اش ترکیبی مناسب برای ترغیب کردن تو به خواندن این کتاب است. در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند با داستان و نگارش قوی، در ضمن معرفی پیرمردی به نام ادی که در شهربازی کار میکند، چهره ی جدیدی از بهشت را به تو نشان می دهد. بهشتی متفاوت و کاملا دور از عذاب و پاداش که با نشان دادن دلایل و حکمت های نهفته پشت اتفاق ها آرامش را برایت به ارمغان می آورد. داستان با مرگ ادی در روز تولد هشتاد و سه سالگی اش آغاز می شود و در بهشت و فلش بک هایی به روزهای تولدش در گذشته ادامه می یابد. میچ آلبوم توسط این داستان، دلایل نهفته پشت هر اتفاق، ارتباط باور نکردنی همه زندگی ها باهم، مهم بودن کوچکترین مسائل، لطمه های وارد شده به کودکان توسط والدین، جبر زندگی، حسرت های عظیم برای جبران کردن و از همه مهم تر عواقب فراگیر و تأثیر گذار تصمیم هایت را به تو یادآور می شود.

در صفحه اول کتاب آلبوم نوشته است که این کتاب را با هدف مهم نشان دادن افرادی نوشته است که در زندگی احساس بی اهمیتی می کنند و می توان گفت در رسیدن به هدفش کاملا موفق بوده است. او هنرمندانه تو را با خود همراه می کند و با جملاتی بسیار ساده کاری می کند که اتفاقی نبودن حتی کوچکترین وقایع را باور کنی و تمام زندگی ات را برای شناسایی نقاط عطف مرور کنی...

 

* من اول نسخه انگلیسی این کتاب را خواندم و بعد نسخه فارسی. اما لذت خواندن نسخه اصلی غیر قابل قیاس با ترجمه کتاب بود.


        

3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

در بهشت پن
          در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند
هر پایانی آغازی هم هست، فقط در آن لحظه این را نمی‌دانیم. 

°•ادی سرباز کهنه کاری که شغلش نگه داری  از دستگاه های یک شهربازی است در سانحه ای جان خود را از دست می دهد و هنگامی که چشم باز می کند می فهمد در بهشت باغ عدن سرسبز نیست، بلکه جایی است که پنج نفر که در زندگی اش نقش داشته اند، زندگی زمینی او را توضیح می دهند.. •°

172 صفحه ای که ممکنه به کلی دید شکا رو نسبت به زندگی تغییر بده، صد در صد بعد از خوندن این کتاب، بازهم سراغش می رید و دوباره و دوباره می خونید و هربار مثل دفعه اول تحت تاثیر قرار می گیرید. من این کتاب رو که دست گرفتم گفتم کمه و خب میتونم توی یک ساعت تهش دو ساعت تموم کنم اما یک روز و نیم طول کشید و متعقدم بیشتر باید طول می کشید تا بهتر بفهمم. اما  با خوندن همین کتاب، همین داستان کوتاه عاشق قلم میچ البوم شدم و مطمئنا یه روزی همه کتاب هاش رو داخل کتابخونم  خواهم داشت.. من نمی تونم چیزی بگم چون هرکس  از این کتاب برداشت شخصی خودشو داره. 
ولی.. بخونید. بخونید چون نیازه. 

همونطور که پشت کتاب نوشته: میچ البوم داستانی بدیع و خارق العاده آفریده است که تصور شما را درباره زندگی پس از مرگ، و معنای زندگی هر انسان روی زمین، زیر و رو می‌کند

پ. ن: این کتاب شدیدا وایب کتاب مردی به نام اوه اثر فردریک بکمن رو می ده و حس می کنم میچ و فردریک قلمشون خیلی به هم نزدیکه و هر دوشون خیلی روون و قشنگ و شگفت انگیز می نویسن! 
        

13

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          هر پایانی آغاز هم هست، فقط در این لحظه این را نمی دانیم.

داستان کتاب درباره ادی، سرباز کهنه کار و سرپرست تعمیرکاران شهربازی رابی پیر است که در 83 سالگی و درحالی که قصد نجات جان کودکی را دارد، در اثر یک سانحه در شهربازی می‌میرد.

مرگ پایان کار ادی نیست و او قبل از رفتن به بهشت باید با پنج نفر تاثیرگذار در زندگی اش ملاقات کند و پشت پرده ای از آنچه که در زندگی اش رخ داده را بداند. او در هر ملاقات از بخشی از زندگیش آگاه می‌شود و پاسخ سؤالاتی که در طول زندگی همیشه با او بوده‌است را پیدا می‌کند. در واقع هر چه که در کتاب پیش میریم قطعه های پازل زندگی ادی به هم میچسبند و حقیقت وقایع زندگی آشکار می شود.

ادی هم مثل خیلی از ما فکر می کند که در زندگی آدم مهمی نبوده و هیچ اثری در دنیا نداشته اما در واقعا زندگی معمولی ادی و کار های عادی که در زندگی انجام داده اثرات مهمی در زندگی دیگران گذاشته است. در واقع همونطور که در خود کتاب بیان شده، هیچ چیز در زندگی اتفاقی نیست، زندگی همه ما مثل دانه های تسبیح به هم وصل است و اعمال ما روی زندگی همدیگر تاثیر دارند.

میچ آلبوم معتقد است که بهشت انسان زمانیست که انسان از حقیقت آنچه که در زندگی بر او گذشته مطلع و اتفاقات زندگی برایش قابل توجیه شود؛ چرا که آنوقت می تواند به آرامش برسد و این آرامش یعنی بهشت.
ادی در طول زندگیش هیچ وقت نتوانست از پدرش متنفر نباشد و او را مقصر خیلی از مشکلات زندگی اش می دانست. همیشه حتی بعد از مرگ پدرش این کوله بار عذاب و درگیری را با خودش حمل می کرد بدون اینکه بداند علت رفتار های پدرش چه هستند و زمانی که در بهشت متوجه علت آن رفتار ها شد، توانست پدرش را ببخشد و به نوعی به آرامش رسید و توانست بین خودش و پدرش صلح برقرار کند.

کتاب ها و قلم میچ آلبوم از نظر من معمولی هستند و نباید انتظار شاهکار را از آنها داشت. از طرفی هم کتاب آنقدر کشش و جذابیت دارد که شما را با خودش همراه کند و حرفی برای گفتن داشته باشد.

بخشی از کتاب

وقتی مطرود باشی، حتی پرتاب یه سنگ هم به تو میتونه باعث خوشحالیت بشه.

گاهی وقتا وقتی چیز ارزشمندی رو فدا میکنی، در واقع اونو از دست نمیدی، فقط اونو به کسی دیگه میبخشی.

نمره دقیق ترش 3.5 بود.
        

6

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

احسان

احسان

1403/11/27

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          یه کتاب شاهکار از میچ البوم که داستان پیرمردی بنام ادی هستش که تعمیرکار شهربازی روبی پیر هستش.ادی از کار کردن در این شهربازی متنفره و پدرش رو مقصر کار کردن در این شهربازی میدونه و همیشه فکر میکرد میتونست اینجا نباشه و جای بهتری باشه. همزمان با هشتاد و سومین سالروز تولدش در طی حادثه ای در شهربازی و خراب شدن یکی از وسایل شهربازی و سقوط آن در طی نجات یک دختر بچه، ادی جان خودش از دست میدهد و وارد بهشت میشود جایی که پنج نفر در آنجا هستند منتظر برای ادی. هدف از این دیدار ها فهمیدن این هستش که هدف از زندگی ادی چی بوده و چقدر رفتار انسان بر یکدیگر اثر میگذارد.به قول مرد آبی نفر اول که ادی با آن ملاقات میکند :« شاید هدف بهشت برای همین است برای درک زندگی ات روی زمین.بزرگترین هدیه که خداوند میتواند به تو بدهد این است درک آنچه در زندگیت گذشته تا زندگیت برایت توجیه شود.»ما در بخش از داستان میفهمیم حتی کسی که ممکن هست نشناسیم ممکنه نقشی در زندگی ما داشته باشه یا ما نقشی در زندگی اون داشته باشیم.
در نفر دوم ادی با فرمانده خودش در زمان جنگ دیدار میکنه فرمانده که به نظرش اون رو مقصر جراحت و مشکل پاش میدونه ما در این بخش با ابعاد جنگ و داستان فرار ادی از دست دشمن و بلایی که سر مقر دشمن در میارین اشنا میشیم جایی که میفهمه فرمانده اش مجبور بوده اینکار بکنه برای قول که داده هیچ وقت نیروهام پشت سر ول نمیکنم جایی که ادی متوجه صدایی در خانه مشتعل میشود و در ورودی آن خشکش میزند.
نفر سوم یک خانم هستش همسر سازنده شهربازی روبی پیر که با زندگیش آشنا میشیم و متوجه میشیم که با ساختن روبی پیر و مشغول کار شدن در آنجا این دو با هم مرتبط میشوند البته در این بخش ادی پدرش را هم میبیند البته نفر سومش نیست بلکه متوجه میشود پدرش هم آنچنان مرد بدی نبوده درسته هر پدر یا مادری در زندگی فرزندش کاستی های میگزارد همینطور که پدر ادی خودش را از ادی دریغ کرده بود با حرف نزدن باهاش.در اینجا زنه سازنده روبی پیر از ادی میخواد پدرش ببخشه و ادی هم میبخشه.
نفر چهارمی که ادی ملاقت میکنه همسر خودش مارگریت هستش در این بخش ما یک با یک فلش بک با داستان زندگی ادی و همسرش آشنا میشیم و متوجه عشق و علاقه ای که این دو با هم داشتن، میشیم. و عشقی که فروکش میکند و دوباره اوج میگیرد.ادی در دلش میخواهد که این ملاقات اصلا تمام نشود مگر چه از این بهتر که در کنار کسی که دوستش داری باشی.ما در این جا با مفهوم عشق در زندگیمون آشنا میشیم.
نفر پنجمی که ادی در بهشت ملاقات میکند کسی است که ادی او را کشته بود یک دختربچه. او کسی بود که در آن خانه آتش گرفته بود در زمان جنگ و هنگام فرار ادی که انها آتش زده بودند و ادی متوجه صدایش شده بود و خشکش زده بود و گفته بودند بهش که خیالتی شده بود و متوجه میشه که واقعا کسی در آنجا بوده کسی که او را کشته بود. همینطور که گفتم ادی در شهربازی جان یک دختر را نجات میدهد در نتیجه دختر بچه بخاطر اینکار ادی او را میبخشد.
در آخر ادی به پیش همسرش برمیگردد.
در طی داستان هر فصل با فلش بک هایی به روز های تولد ادی از کودکی تا بزرگسالی میریم.
ما در کتاب با چراهای زندگی میشویم.که واقعا چرا زندگی کردیم، آیا زندگی ما واقعا بدرد بخور بود و واقعا ارزشش را داشت.دیگر یاد میگیریم که بخشنده باشیم شاید در پس کار هر کسی دلیلی باشد که ما از آن مطلع نباشیم.
        

0