بابا لنگ دراز
در حال خواندن
20
خواندهام
1,073
خواهم خواند
138
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
«جودی آبوت» که در یک یتیم خانه بزرگ شده، با پشتیبانی یکی از اعضای هیات امنا، برای ادامه تحصیل، راهی نیویورک می شود. او موظف است هر ماه به این شخص که خود را «جان اسمیت» نامیده نامه نوشته و او را در جریان روند تحصیل خود قرار دهد. جودی نام جان اسمیت را «بابا لنگ دراز» گذاشته و در ماه خیلی بیش از آن چه لازم است، با وی مکاتبه می کند. بابالنگ دراز مهربان تمام محرومیت هایی را که این دختر در طول عمر کوتاهش کشیده، درک کرده و سعی در جبران آن ها دارد. جودی در مرکز شبانه روزی، با واقعیات زندگی آشنا می شود و مورد توجه بسیاری قرار می گیرد. او در یکی از تعطیلات خویش، در مزرعه ای که بابالنگ دراز ترتیب اقامتش را در آن جا داده، با جوانی به نام «حرویس پندلتون» آشنا شده و اندکی بعد در می یابد که او همان بابالنگ دراز نازنین وی است که به او پیشنهاد ازدواج می دهد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به بابا لنگ دراز
نمایش همهپستهای مرتبط به بابا لنگ دراز
یادداشت ها
1400/11/24
17
1402/10/18
0
1402/1/28
21
1402/10/8
2
1403/7/5
0
1402/6/19
5
1402/1/16
0
1402/11/23
1
1403/3/7
کتاب صوتیش رو گوش دادم. خیلی تجربه شیرین و لذت بخشی بود و احتمالا باز هم اینجور کتاب ها رو بصورت صوتی گوش کنم. روند داستان خیلی روون و ساده و کمی اعتیاد آور بود. ولی یکسری ویژگی ها داشت که با سلیقه من جور نبود. مثلا درمورد عقاید سیاسی نظر های زیادی داده میشد که تو ذوقم میزد. نمیدونم این تجربه من بود یا بقیه هم همینطور بودن، از اواسط داستان هویت بابا لنگ دراز رو فهمیدم و کل داستان یک جذابیت جداگونه ای پیدا کرد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
9