معرفی کتاب صحیفه سجادیه اثر رضا موذن زاده مترجم محمدمهدی رضایی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
48
خواندهام
163
خواهم خواند
126
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
نیایش یکی از گنجینه های غنی فرهنگی، معرفتی و معنوی در اسلام، به ویژه شیعه است. دعا اضطراب ها و نگرانی ها را فرو می نشاند و تکیه گاهی استوار و پا بر جا از اطمینان و آرامش ایجاد می کند. نیای انسان را به خودسازی می رساند و از زشتی و پلشتی پاک می کند. دعا خودخواهی و خودمحوری را نابود می سازد و نیایشگر را به مرحله ایثارگری فرا می برد تا مطالبات دیگران را بر مطالبات خود مقدم شمارد و همه عالمیان را تکریم کند. صحیفه سجادیه آمال و خواسته های بشری را به وسیله دعا و نیایش در پیشگاه حضرت احدیت مطرح می کند.
بریدۀ کتابهای مرتبط به صحیفه سجادیه
نمایش همه1403/9/2 - 23:20
لیستهای مرتبط به صحیفه سجادیه
پستهای مرتبط به صحیفه سجادیه
1403/12/12 - 20:33
1403/11/3 - 00:10

روز صفر، یکایک کتابها توسط سرباز دژبانی «کتابتکانی» شد. گفت بعضی لایشان سیگار و تیغ و فلان میبرند؛ کتاب جادو جنبلی هم ممنوع است! تهش هم یک پوزخند تاسفبار توی چشمم کرد که: «کی اینارو میخونی اصلا؟ وقت کله خاروندن نداری، این همه کتاب آوردی که چی؟» لجم گرفت و گفتم: «به کله کچلم قسم سرکار، همهشو میخونم!» شرط بستیم برای رو کم کنی. آخر صحیفه سجادیه و جنایت و مکافات و موشها و آدمها و گردان قاطرچیها و ترکش ولگرد و بیابان تاتارها و تفسیر سوره صف، دیگر چیزی نبود که نشود توی دوماه کژدار و مریز خواند! در همین سودای خام، هفته اول موسوم به هفته «کُما» در چشم به هم زدنی گذشت و به جز دوصفحه ای که در صف انتظار گشته شدن، خوانده بودم، پیشرفتی حاصل نشد! دیدم اوضاع خیلی خیط شده، هروه دستم آمد دادم این و آن که اقلا کتابها خوانده شوند، حتی اگر من نخوانمشان! با اکراه جنایت و مکافات را گذاشتم زیر بالشم و سعی کردم هرروز که میگذرد اقلا سه صفحهای ازش بخوانم. تا قبل از میاندوره، چهارصد و هفتاد و اندی صفحه تتمهاش را خواندم و میاندوره تمام شد! برای نیمه مربیان، «فلانفلانشدهها» و «محمود و نگار» عزیزنسین را خریدم و گذاشتم توی پاکت وسایل برگشت. لاجرعه و پشت سرهم خواندمشان و بیابان تاتارها را هم پشتبندشان و رسیدیم به روز آخر که نظافت و رژه و استخلاص بود -موشها و آدمها را به هزار زحمت و شتاب، روز آخر شروع و تمام کردم؛ حالا دیگر علیرغم «وقت کله خاروندن نداری!»، آنقدر کتاب خوانده بودم که چارتا لاخ موی روی کله سرباز دژبانی بریزد؛ حتی اگر شرط را با اختلاف اندکی برده باشد و من آن کوه کتاب را در این خردهکاه وقت موجود، نخوانده باشم! از روزی هم که آموزشی تمام شده، هی امروز و فردا کردم و کار روی کار آمده و فرصت نشده، پُز این چهار صفحه کتابی را که توی صف و سرکلاس و درانتظار نماز و قبل از مافیای کف آسایشگاه، خواندهام، بدهم و توی چشم همه عالم فرو کنم که چقدر متاب خوانم! اجالتا، این شما و این معرفی مختصر از خواندههای سربازیم؛ ۱-جنایت و مکافات: بدون شک شاهکار! شاهکار تمامعیار! درود بر داستایوفسکی و قلم سحرآمیزش، نبوغ خارقالعاده و شخصیتپردازی ماهرانهاش! ۲ و ۳-«فلانفلانشدهها» و «محمود و نگار»: عزیزنسینِ عزیز است و نثر روان و طنازانهاش! آنقدر این کتابها و موقعیتهای کمدی اجتماعی ایجاد شده «ایرانی» و برای ما ملموساند که انگار نه انگار زمان و مکان نوشتهشدنشان پنح دهه قبل و در کشور ترکیه بوده! از پرطرفدارترین کتابهای گروه دونفرهمان «سکر -ساقیهای کتاب رفسنجان» بودند و توط چند نفر مختلف داخل آسایشگاه خوانده شدند! ۴-بیابان تاتارها: یک افسر جوان، بعد از آموزش دانشگاهی افسری راهی محل خدمت خود در قلعهای دور افتاده میشود و درگیر و همزیست با ملال و امیدهای واهی...کمابیش شبیه زندگی سربازان پادگان آموزش رزم مقدماتی آباده! مدتها قبل و با دیدن یک استوری معرفی، خریدهبودمش و درکی از محتوایش نداشتم تا توی آسایشگاه شروعش کردم و برگهایم از دیدن موضوع و تشابه عجیب موقعیتش با وضع نامطلوب فعلیَم، خزان شد! ۵-موشها و آدمها: نه به اندازه خوشههای خشم، ولی آنقدر شاهکار بود که کتاب دیگری از جان اشتاین یک چشمم را نگیرد؛ تا یار «چه» را خواهد و میلش به «چه» باشد!
یادداشتها
1402/12/17 - 16:33
1401/12/26 - 19:28