معرفی کتاب صحیفه سجادیه اثر رضا موذن زاده مترجم محمدمهدی رضایی

صحیفه سجادیه

صحیفه سجادیه

رضا موذن زاده و 1 نفر دیگر
5.0
93 نفر |
17 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

48

خوانده‌ام

163

خواهم خواند

126

ناشر
اسوه
شابک
9648653259
تعداد صفحات
328
تاریخ انتشار
1383/12/18

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        نیایش یکی از گنجینه های غنی فرهنگی، معرفتی و معنوی در اسلام، به ویژه شیعه است. دعا اضطراب ها و نگرانی ها را فرو می نشاند و تکیه گاهی استوار و پا بر جا از اطمینان و آرامش ایجاد می کند. نیای انسان را به خودسازی می رساند و از زشتی و پلشتی پاک می کند. دعا خودخواهی و خودمحوری را نابود می سازد و نیایشگر را به مرحله ایثارگری فرا می برد تا مطالبات دیگران را بر مطالبات خود مقدم شمارد و همه عالمیان را تکریم کند. صحیفه سجادیه آمال و خواسته های بشری را به وسیله دعا و نیایش در پیشگاه حضرت احدیت مطرح می کند.
      

لیست‌های مرتبط به صحیفه سجادیه

پست‌های مرتبط به صحیفه سجادیه

فلسفه‌ای برای زندگی

خرده‌تأملات یک بچه‌مسلمان در باب رواقی‌گری

47

سربازخوانه!

‌ روز صفر، یکایک کتاب‌ها توسط سرباز دژبانی «کتاب‌تکانی» شد. گفت بعضی لایشان سیگار و تیغ و فلان می‌برند؛ کتاب جادو جنبلی هم ممنوع است! تهش هم یک پوزخند تاسف‌بار توی چشمم کرد که: «کی اینارو می‌خونی اصلا؟ وقت کله خاروندن نداری، این همه کتاب آوردی که چی؟» لجم گرفت و گفتم: «به کله کچلم قسم سرکار، همه‌شو می‌خونم!» شرط بستیم برای رو کم کنی. آخر صحیفه سجادیه و جنایت و مکافات و موش‌ها و آدم‌ها و گردان قاطرچی‌ها و ترکش ولگرد و بیابان تاتارها و تفسیر سوره صف، دیگر چیزی نبود که نشود توی دوماه کژدار و مریز خواند! در همین سودای خام، هفته اول موسوم به هفته «کُما» در چشم به هم زدنی گذشت و به جز دوصفحه ای که در صف انتظار گشته شدن، خوانده بودم، پیشرفتی حاصل نشد! دیدم اوضاع خیلی خیط شده، هروه دستم آمد دادم این و آن که اقلا کتاب‌ها خوانده شوند، حتی اگر من نخوانمشان! با اکراه جنایت و مکافات را گذاشتم زیر بالشم و سعی کردم هرروز که می‌گذرد اقلا سه صفحه‌ای ازش بخوانم. تا قبل از میاندوره، چهارصد و هفتاد و اندی صفحه تتمه‌اش را خواندم و میاندوره تمام شد! برای نیمه مربیان، «فلان‌فلان‌شده‌ها» و «محمود و نگار» عزیزنسین را خریدم و گذاشتم توی پاکت وسایل برگشت. لاجرعه و پشت سرهم خواندمشان و بیابان تاتارها را هم پشت‌بندشان و رسیدیم به روز آخر که نظافت و رژه و استخلاص بود -موش‌ها و آدم‌ها را به هزار زحمت و شتاب، روز آخر شروع و تمام کردم؛ حالا دیگر علی‌رغم «وقت کله خاروندن نداری!»، آن‌قدر کتاب خوانده بودم که چارتا لاخ موی روی کله سرباز دژبانی بریزد؛ حتی اگر شرط را با اختلاف اندکی برده باشد و من آن کوه کتاب را در این خرده‌کاه وقت موجود، نخوانده باشم! از روزی هم که آموزشی تمام شده، هی امروز و فردا کردم و کار روی کار آمده و فرصت نشده، پُز این چهار صفحه کتابی را که توی صف و سرکلاس و درانتظار نماز و قبل از مافیای کف آسایشگاه، خوانده‌ام، بدهم و توی چشم همه عالم فرو کنم که چقدر متاب خوانم! اجالتا، این شما و این معرفی مختصر از خوانده‌های سربازیم؛ ۱-جنایت و مکافات: بدون شک شاهکار! شاهکار تمام‌عیار! درود بر داستایوفسکی و قلم سحرآمیزش، نبوغ خارق‌العاده و شخصیت‌پردازی ماهرانه‌اش! ۲ و ۳-«فلان‌فلان‌شده‌ها» و «محمود و نگار»: عزیزنسینِ عزیز است و نثر روان و طنازانه‌اش! آن‌قدر این کتاب‌ها و موقعیت‌های کمدی اجتماعی ایجاد شده «ایرانی» و برای ما ملموس‌اند که انگار نه انگار زمان و مکان نوشته‌شدنشان پنح دهه قبل و در کشور ترکیه بوده! از پرطرفدارترین کتاب‌های گروه دونفره‌مان «سکر -ساقی‌های کتاب رفسنجان» بودند و توط چند نفر مختلف داخل آسایشگاه خوانده شدند! ۴-بیابان تاتارها: یک افسر جوان، بعد از آموزش دانشگاهی افسری راهی محل خدمت خود در قلعه‌ای دور افتاده می‌شود و درگیر و هم‌زیست با ملال و امیدهای واهی...کمابیش شبیه زندگی سربازان پادگان آموزش رزم مقدماتی آباده! مدت‌ها قبل و با دیدن یک استوری معرفی، خریده‌بودمش و درکی از محتوایش نداشتم تا توی آسایشگاه شروعش کردم و برگ‌هایم از دیدن موضوع و تشابه عجیب موقعیتش با وضع نامطلوب فعلیَم، خزان شد! ۵-موش‌ها و آدم‌ها: نه به اندازه خوشه‌های خشم، ولی آنقدر شاهکار بود که کتاب دیگری از جان اشتاین یک چشمم را نگیرد؛ تا یار «چه» را خواهد و میلش به «چه» باشد!

53

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          سالها پیش در دیدار و گفتگویی صمیمانه با رییس یکی از دانشکده های الهیات مسیحی که کارکردش -مانند حوزه های علمیه ما- تربیت روحانیون و مبلغان دینی بود، سخن به اهل بیت پیامبر رسید و او گفت: بخشی از نیایشهای امام سجاد، علی بن الحسین را به عنوان مناجات محراب روز یکشنبه خود برگزیده ام و به کشیش های جوان نیز تعلیم داده ام. 
من با شوق و شگفتی از او پرسیدم: با چه معیاری این بخش را از نیایشهای صحیفه سجادیه انتخاب کرده اید؟ او پاسخ داد: من صحیفه سجادیه را ندارم و این دعا را به صورت اتفاقی در یکی از نشریات دیده ام. وقتی در دیدار بعد یک نسخه صحیفه سجادیه را برای او هدیه بردم، بسیار خوشحال شد و با قدرشناسی و خوشنودی آن را هدیه ای گرانبها دانست. 
بعدها که تجربه های عجیب و مشابهی را از دوستان خود شنیدم و ترجمه مقدمه اسلام پژوه و شرق شناس مشهور، خانم آن ماری شیمل در مقدمه ترجمه آلمانی اش از صحیفه سجادیه را خواندم، هر بار دچار حسی دوگانه و متفاوت شدم؛
از سویی شگفتی و خوشوقتی از اعجاب و تحسین نخبگان غیر مسلمان یا غیر شیعیان در نخستین مواجهه و آشنایی با این کتاب بزرگ و استثنایی، و از سوی دیگر تحسر و شرمندگی از کوتاهی و قدرناشناسی خودمان نسبت به این گوهر قیمتی و گنجینه کم نظیر. 
بیهوده نیست که این کتاب، "خواهر قرآن" و بعد از قرآن کریم و نهج البلاغه سومین کتاب کلاسیک در متون دینی اسلامی و برجسته ترین اثر مکتوب در متون معرفتی با قالب مناجات و نیایش به شمار می‌آید. 
اگر فرازهای طوفانی و حیرت انگیز خطبه های امام سجاد در کوفه و شام به دست ما نمی‌رسید، اگر عبارات نغز و مضامین عمیق رساله حقوق زین العابدین نبود، اگر از سیره ستایش برانگیز و تجربه های درخشان دوران سخت و پرفراز و نشیب زندگانی علی بن الحسین نقلی در تاریخ یافت نمی‌شد، اگر از آن امام همام هیچ اثری جز این کتاب باقی نمی‌ماند، صحیفه سجادیه به تنهایی برای نشان دادن عظمت و منزلت والای حضرتش کافی بود و اهل دانش و آگاهی را انگشت به دهان و چشم بر آسمان می‌گذاشت. 
این کتاب را زبور آل محمد و انجیل اهل بیت نامیده اند، زیرا همه کلمات و جمله های آن بوی روحانیت آسمان و رایحه معنویت عالم غیب می‌پراکنند و شاید به همین سبب، مخاطبانی از ادیان و اقوام گوناگون شیفته‌اش می‌شوند و با آن انس می‌گیرند و غذای روح خود را در آن می‌جویند.  
صحیفه سجادیه، گرچه کاملا هویت اسلامی و شناسنامه اهل بیت پیامبر را دارد، ولی به آیین و مذهب خاصی منحصر نمی‌شود. وگرچه روی خطابش با خداست، اما در حقیقت با "انسان" سخن می‌گوید و نیاز درونی هر انسانی از هر محیط و موقعیت و خاستگاهی را در برمی گیرد. 
از این کتاب ارجمند، در زبان فارسی ترجمه های متنوع و متعددی در دست است که غالبا خواندنی و ارزشمند و قابل استفاده اند و انتخاب یک ترجمه از میان همه آنها چندان آسان نیست، اما در مجموع و با معیارهایی چون صلابت قلم، دقت علمی، خوشخوانی و روانی، زیبایی نثر امروزین فارسی و کیفیت عرضه اثر، شاید بتوان ترجمه دکتر سید علی موسوی گرمارودی را به عنوان یک ترجمه گزیده معرفی کرد. 
استاد موسوی گرمارودی، از سویی پیشینه تحصیل و فراگیری علوم بلاغت زبان عربی را در بالاترین سطوح داشته و از سوی دیگر یکی از برترین چهره های ادبی معاصر در نثر و شعر فارسی است و به همین سبب، جدا از آثار پژوهشی و تألیفات ادبی، ترجمه های او از قرآن کریم و نهج البلاغه خواندنی و بسیار قابل توجه هستند. 
زبان ترجمه او از صحیفه برای خواننده عمومی بسیار روان و شیرین و جذاب است و در عین حال رنگی از فخامت متن و اصالت تاریخی آن دارد و احساس دلپذیری از درک و دریافت مضامین زبان مبدأ را در خواننده ایجاد می‌کند. 
علاوه بر مقدمه خواندنی مترجم که با عنوان سرسخن در ابتدای کتاب آمده، پانوشتهای دقیق و منابع بخش پایانی بر غنای این اثر افزوده است. 
سیزدهمین چاپ این کتاب (با ویرایش مجدد و کامل مترجم) با سر و شکلی مطبوع و کاغذ سبک منتشر شده و صفحه آرایی زیبا و طراحی خوب و حجم کاربردی و خوش دستی دارد.  

(به تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۹ از سری یادداشت‌های «صد کتاب قبل از صدسالگی!» در روزنامه‌ی شهرآرا)
        

31

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

20

مهدی بخشی

مهدی بخشی

1401/8/13 - 14:34

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

12

مجید اسطیری

مجید اسطیری

1402/12/17 - 16:33

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          خب الحمدلله من بالاخره یک دور صحیفه سجادیه را خواندم. چقدر مایه افسوس که دفعه اول سال 86 میخواستم این کار را بکنم و صحبفه را با خودم برده بودم خوابگاه اما جز یکی دو تا دعای اول نخواندم.
نکته اول این که اگرچه کتابهای جدید با صحافی های شیک و پیک طوری صفحه بندی شده اند که متن ترجمه در صفحه روبروی متن دعا باشد اما من در کمال تعجب احساس کردم همان مدل قدیمی کتاب های دعا که متن ترجمه با فونت ریز زیر متن دعا نوشته شده بود را دوست تر دارم. چرا؟ چون دعاهای امام سجاد ع فرازهای کوتاه کوتاهی دارد که آدم دوست دارد فوری معنی اش را بخواند
این شکلی که جدیدا رایج شده در واقع برای مخاطبی است که میخواهد فارغ از متن دعا، یک نیایش ادبی و عارفانه را بخواند و احساسش با رفت و برگشت بین زبان فارسی و عربی منقطع نشود. البته که از همین بابت ترجمه آقامحمدمهدی رضایی هم خوب و ادیبانه از کار درآمده و <a href="https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=36368">مورد تحسین قرار گرفته</a>
نکته جالب برام این بود که تعداد دعاها دقیقا به تعداد هفته های سال است و میشود انسان یک سال هر هفته با یکی از دعاها مانوس باشد
این ماه رمضان با صحیفه به من خوش گذشت اگرچه بی نظمی کردم و یکی دو روز بعد از عید فطر کتاب را تمام کردم
یک نکته دیگر: من که زیاد متخصص این حوزه نیستم اما آن مفهوم "مبارزه از طریق دعا" را که دکتر شریعتی درباره صحیفه سجادیه مطرح کرده اند را خیلی کمرنگ یافتم. شاید انتظار غلطی داشتم. مبارزه در شکل دعا به این معنا نیست که این کتاب چیزی شبیه "هنر رزم" باشد. اساسا همین که امام سجاد معارف شیعی را با این جملات حفظ میکنند و روح دلشکستگی و تضرع را (در دوره قدرت نمایی و جاه طلبی بنی امیه جلوی چشم مسلمانان) زنده نگاه میدارند نوعی مبارزه است. باز عالمان دانند
        

1

ساناز مهدوی

ساناز مهدوی

1404/1/28 - 01:57

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اگه هم کل صحیفه رو نمی‌خونین، با دعای ۲۴ (دعا برای پدر و مادر) و دعای ۲۵ (دعا برای فرزندان) آشنا بشین و هروقت دیدین دلتون نازکه و دعاتون بگیر هست، در حق والدین و بچه‌هاتون بخونین. جونِ آدم زلال می‌شه با خوندنشون.


دو فراز از دعای بیست‌وچهارم:

( 9 )  اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّيَا عَلَيَّ فِيهِ مِنْ قَوْلٍ ، أَوْ أَسْرَفَا عَلَيَّ فِيهِ مِنْ فِعْلٍ ، أَوْ ضَيَّعَاهُ لِي مِنْ حَقٍّ ، أَوْ قَصَّرَا بِي عَنْهُ مِنْ وَاجِبٍ فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا ، وَ جُدْتُ بِهِ عَلَيْهِمَا وَ رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِي وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُمَا ، فَإِنِّي لَا أَتَّهِمُهُمَا عَلَى نَفْسِي ، وَ لَا أَسْتَبْطِئُهُمَا فِي بِرّي ، وَ لَا أَكْرَهُ مَا تَوَلَّيَاهُ مِنْ أَمْرِي يَا رِبِّ .

(9) خدایا! آنچه را پدر و مادرم، در سخن گفتن با من، اگر از اندازه بیرون رفتند، یا در کاری نسبت به من زیاده‌روی کردند، یا حقّی را از من به تباهی کشیدند، یا واجبی را نسبت به من کوتاهی کردند، همه را به آنان بخشیدم و همۀ آن‌ها را به هر دو نثار کردم و از تو می‌خواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان برداری؛ زیرا من آنان را نسبت به خود، در کوتاه آمدنشان از حقّم متهم نمی‌کنم و آنان را در نیکوکاری‌شان دربارۀ خود سهل‌انگار نمی‌دانم و از آنچه درباره‌ام انجام داده‌اند، ناراضی نیستم.

( 10 )  فَهُمَا أَوْجَبُ حَقّاً عَلَيَّ ، وَ أَقْدَمُ إِحْسَاناً إِلَيَّ ، وَ أَعْظَمُ مِنَّةً لَدَيَّ مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ ، أَوْ أُجَازِيَهُمَا عَلَى مِثْلٍ ، أَيْنَ إِذاً يَا إِلَهِي طُولُ شُغْلِهِمَا بِتَرْبِيَتِي وَ أَيْنَ شِدَّةُ تَعَبِهِمَا فِي حِرَاسَتِي وَ أَيْنَ إِقْتَارُهُمَا عَلَى أَنْفُسِهِمَا لِلتَّوْسِعَةِ عَلَيَّ.

(10) ای پروردگار من! حقّ آنان بر من، از حقّ من بر آنان واجب‌تر و احسانشان به من پیش‌تر و دیرین‌تر و نعمتشان نسبت به من عظیم‌تر از این است که بر اساس عدالت، کارشان را تلافی کنم، یا با آنان مانند آنچه را با من رفتار کردند، رفتار کنم. ای خدای من! اگر چنین کنم، روزگار مدیدی که به تربیتم مشغول بودند و زحمت سختی که در نگاهداری من تحمّل کردند و آن همه بر خود تنگ گرفتند تا در زندگی من گشایش باشد، چه می‌شود؟!
 
        

2

مجید اسطیری

مجید اسطیری

1402/12/17 - 16:33

          خب الحمدلله من بالاخره یک دور صحیفه سجادیه را خواندم. چقدر مایه افسوس که دفعه اول سال 86 میخواستم این کار را بکنم و صحبفه را با خودم برده بودم خوابگاه اما جز یکی دو تا دعای اول نخواندم.
نکته اول این که اگرچه کتابهای جدید با صحافی های شیک و پیک طوری صفحه بندی شده اند که متن ترجمه در صفحه روبروی متن دعا باشد اما من در کمال تعجب احساس کردم همان مدل قدیمی کتاب های دعا که متن ترجمه با فونت ریز زیر متن دعا نوشته شده بود را دوست تر دارم. چرا؟ چون دعاهای امام سجاد ع فرازهای کوتاه کوتاهی دارد که آدم دوست دارد فوری معنی اش را بخواند
این شکلی که جدیدا رایج شده در واقع برای مخاطبی است که میخواهد فارغ از متن دعا، یک نیایش ادبی و عارفانه را بخواند و احساسش با رفت و برگشت بین زبان فارسی و عربی منقطع نشود. البته که از همین بابت ترجمه آقامحمدمهدی رضایی هم خوب و ادیبانه از کار درآمده و مورد تحسین قرار گرفته
نکته جالب برام این بود که تعداد دعاها دقیقا به تعداد هفته های سال است و میشود انسان یک سال هر هفته با یکی از دعاها مانوس باشد
این ماه رمضان با صحیفه به من خوش گذشت اگرچه بی نظمی کردم و یکی دو روز بعد از عید فطر کتاب را تمام کردم
یک نکته دیگر: من که زیاد متخصص این حوزه نیستم اما آن مفهوم "مبارزه از طریق دعا" را که دکتر شریعتی درباره صحیفه سجادیه مطرح کرده اند را خیلی کمرنگ یافتم. شاید انتظار غلطی داشتم. مبارزه در شکل دعا به این معنا نیست که این کتاب چیزی شبیه "هنر رزم" باشد. اساسا همین که امام سجاد معارف شیعی را با این جملات حفظ میکنند و روح دلشکستگی و تضرع را (در دوره قدرت نمایی و جاه طلبی بنی امیه جلوی چشم مسلمانان) زنده نگاه میدارند نوعی مبارزه است. باز عالمان دانند
        

1

ایمان نریمانی

ایمان نریمانی

1401/10/10 - 19:40

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          تقریبا یک ماه هر روز صبحم رو با این کتاب شروع میکردم. کتابی که میشه ازش دعا کردن و خواستن رو یاد گرفت. به علاوه یه کتاب اخلاقی هم هست و لابه لای دعا ها میشه زندگی کردن آموخت...

از متن کتاب:
خدایا! گریزم به سوی تو و ترسم نیز از توست و به سوی تو پناه میبرم و به تو امیدوارم و تو را میخوانم و به تو روی آورده ام و تنها تکیه گاهم تویی و یار من تویی و امن و امان من به واسطه توست و بر تو توکل و اعتماد می کنم...

خدایا! هرکس که سر از بالین بر می دارد، به کسی دل بسته است و من امروز روز نو را درحالی آغاز می کنم که فقط تو را دارم و در همه امور به تو امیدوارم...

خدایا!
ثروتی را که موجب گردن کشی و خودبینی شود و یا طغیان گری را در پی داشته باشد، از من دور گردان.

خدایا! من به درگاه تو پوزش می طلبم از آنگاه که ستم دیده ای در حضور من مورد ظلم قرار گرفته و من یاری اش نکرده ام...

خداوندا، اعمال ما را آن چنان شایسته قرارده که شوق بازگشت به سوی تو داشته باشیم...

خدایا! هرگز در سنجش اعمال با من با عدل رفتار نکن...
        

20

حمیده کاظمی

حمیده کاظمی

1404/5/11 - 17:24

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          به نام خدا

 متن صحیفه سجادیه نیازی به معرفی ندارد و همچنین از نقد فراتر است اما درباره ترجمه آن می‌توان نکات مختصری گفت.

آشنایی با ترجمه استاد گرمارودی از این متن مقدس سبب شد تا من برای بار نخست شروع به خواندن آن کنم. چرا که تا قبل از آن، تسلط به عربی نداشتم و ترجمه‌ای که این‌گونه به دل بنشیند نیز سراغ نداشتم.

روش ترجمه طبق گفته خود استاد، زبان معیار همراه اندکی باستان‌گرایی بوده، تا سایه‌ای از قدمت متن در برگردان مشخص باشد. بنابراین  متن در عین روانی، ادبی و کهن هم هست. 

دکتر گرمارودی تا جایی که زیاده‌روی نبوده و معنا فدا نمی‌شده از برابرنهاده های فارسی استفاده کرده‌اند و این‌طور نبوده که مانند برخی مترجمان بعضی کلمات عربی را عیناً تکرار کنند. ( مانند ترجمه‌ی: جبروت به جبروت، عظمت به عظمت، عزت به عزت، و مانند آن! )

از آن جا که آقای گرمارودی شخصیت پژوهشگری دارند کتاب پر است از پی‌نوشت‌های مفید که اغلب منبع ترجمه کلمه‌ای خاص را گفته‌اند.


متن فراز دوازدهم و سیزدهم از نیایش چهل و ششم صحیفه سجادیه همراه با ترجمه و پی‌نوشت سید علی موسوی گرمارودی :


 انْصَرَفَتِ الآْمَالُ دُونَ مَدَى كَرَمِكَ بِالْحَاجَاتِ، وَ امْتَلَأَتْ بِفَيْضِ جُودِكَ أَوْعِيَةُ الطَّلِبَاتِ، وَ تَفَسَّخَتْ دُونَ بُلُوغِ نَعْتِكَ الصِّفَاتُ، فَلَكَ الْعُلُوُّ الْأَعْلَى فَوْقَ كُلِّ عَالٍ، وَ الْجَلَالُ الْأَمْجَدُ فَوْقَ كُلِّ جَلَالٍ

آرزوها پیش از آنکه به منتهای کرمت برسند، با نیاز‌های برآورده، باز می‌گردند و جامهای درخواست، از فیض تو سرشار می‌شوند و توصیفها پیش از رسیدن به حقیقتِ ستایش تو از هم می‌پاشند(۵٢٧)؛ پس فرابرترا که تویی بر فراز هر فرازمند و شکوه والاتر توراست برتر از هر شکوه دیگر.

۵٢٧. تَفسّخ: عَجَزَ و ضَعُفَ / تَقَطَّع‌ 
(ریاض السالکین، ج ۶، ص ٢١۴) 

كُلُّ جَلِيلٍ عِنْدَكَ صَغِيرٌ، وَ كُلُّ شَرِيفٍ فِي جَنْبِ شَرَفِكَ حَقِيرٌ، خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ، وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَكَ، وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِكَ، وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ

هر بزرگی در برابر تو خرد و هر شریفی در کنار شرف تو، ناچیز است هرکه جز به تو رو کرد، ناامید شد و هرکس جز از تو چیزی خواست، زیان دید و هرکه جز به درگاه تو فرود آمد(۵٢٨)، تباه گردید. و هرکه جز از سرزمین سرسبز فضل تو خرّمی خواست، دچار خشکسالی شد.

۵٢٨. اِلمام: فرود آمدن 
(مصادراللّغه ص ٩۴)

خدایش حفظ و رحمت کناد! که ما را با صحیفه مأنوس کرد.
آمین...
        

30