یادداشت مجید اسطیری
1402/12/17
5.0
14
خب الحمدلله من بالاخره یک دور صحیفه سجادیه را خواندم. چقدر مایه افسوس که دفعه اول سال 86 میخواستم این کار را بکنم و صحبفه را با خودم برده بودم خوابگاه اما جز یکی دو تا دعای اول نخواندم. نکته اول این که اگرچه کتابهای جدید با صحافی های شیک و پیک طوری صفحه بندی شده اند که متن ترجمه در صفحه روبروی متن دعا باشد اما من در کمال تعجب احساس کردم همان مدل قدیمی کتاب های دعا که متن ترجمه با فونت ریز زیر متن دعا نوشته شده بود را دوست تر دارم. چرا؟ چون دعاهای امام سجاد ع فرازهای کوتاه کوتاهی دارد که آدم دوست دارد فوری معنی اش را بخواند این شکلی که جدیدا رایج شده در واقع برای مخاطبی است که میخواهد فارغ از متن دعا، یک نیایش ادبی و عارفانه را بخواند و احساسش با رفت و برگشت بین زبان فارسی و عربی منقطع نشود. البته که از همین بابت ترجمه آقامحمدمهدی رضایی هم خوب و ادیبانه از کار درآمده و مورد تحسین قرار گرفته نکته جالب برام این بود که تعداد دعاها دقیقا به تعداد هفته های سال است و میشود انسان یک سال هر هفته با یکی از دعاها مانوس باشد این ماه رمضان با صحیفه به من خوش گذشت اگرچه بی نظمی کردم و یکی دو روز بعد از عید فطر کتاب را تمام کردم یک نکته دیگر: من که زیاد متخصص این حوزه نیستم اما آن مفهوم "مبارزه از طریق دعا" را که دکتر شریعتی درباره صحیفه سجادیه مطرح کرده اند را خیلی کمرنگ یافتم. شاید انتظار غلطی داشتم. مبارزه در شکل دعا به این معنا نیست که این کتاب چیزی شبیه "هنر رزم" باشد. اساسا همین که امام سجاد معارف شیعی را با این جملات حفظ میکنند و روح دلشکستگی و تضرع را (در دوره قدرت نمایی و جاه طلبی بنی امیه جلوی چشم مسلمانان) زنده نگاه میدارند نوعی مبارزه است. باز عالمان دانند
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.