حسام

@hesam91

31 دنبال شده

9 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

                اولش بگم که منی که  ماکیاولی رو در سطح جامعه شنیده بودم ترجیح دادم با خوندن این کتاب شمای کلی از نظریات ماکیاولی بدست بیارم. چون واقعیت امر اینه که نویسنده ای نیست که آدم سالم بشینه و با اشتیاق اون رو بخونه. حتی همین کتاب که خلاصه ای از نظریات اون بود هم سخت بود خوندش. چون همش با توصیه های ضد ارزش ماکیاولی مواجه بودم.
حالا اگه سوالتون اینه که چرا باید این کتاب رو بخونیم:

جواب من اینه که؛ اگر مثل من سوال دارید که چرا در طول تاریخ نظام هایی که اخلاق گرا بودن، دوام نیاوردن ولی نظام هایی با باطنی ضد ارزش دوام بیشتری آوردن، این کتاب آگاهی بخش خواهد بود. قبل از ماکیاولی اکثرا توصیه نامه های مشاوران به حاکمان سری بوده ولی ماکیاولی اومده اون مباحث رو عیان ساخته.

(خطر فاش شدن محتوای کتاب):
ماکیاولی توصیه هایی ضد اخلاق به حاکمان میده ولی این رو هم توصیه می کنه که ظاهر امر رو خوب جلوه بدن . 
دلیلی هم که میاره اینه که با کارهای خوب، که عوام هم زیاد متوجه انجام دادن یا ندادن اونا نمیشن، نمیشه مردم رو کنترل کرد. ولی با انجام هر کاری،حتی ضد اخلاقی، که مردم متوجه بشن قدرت دست کیه و بترسن میشه نظام رو حفظ کرد. خصوصا اگه اون کار علیه یه عده قلیلی باشه و باعث نفرت مردم نشه ولی اونا رو بترسونه.
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

فعالیت‌ها

حسام پسندید.
حسام پسندید.

فصل "اسلام، ارزش‌ها و مفاهیم انسانی" خیلی خوب بود. چکیده‌ای تمیز از خیلی چیزها... فصل بعدی هم در مورد عدالت اجتماعی و اقتصادی از دید اسلام و در یک کلمه، چیزی بود که بهش می‌گن "اقتصاد اسلامی". از اونجایی که خیلی منتقدانه به‌ اقتصاد اسلامی نگاه می‌کنم، الان چیزی نمی‌گم و صرفا شما را به یکی از اپیزودهای آخر پادکست ِ اقتصادی سکه که دکتر حسن سبحانی در مورد اقتصاد اسلامی صحبت کرده اند ارجاع می‌دهم. دکتر سبحانی از کسانی اند که در گروه خود، جزو اساتید و صاحب نظران مهم اند. اگر برای شما هم چیز غریبی است اقتصاد اسلامی، قاعدتا این قسمت از سکه، کمک حال خواهد بود.

حسام پسندید.
            جایی در حوالیِ یونان!

0- به عنوان یک پرسه‌‌زن در حوالیِ فلسفه، اغلب اوقات در حوالی دیوارهای دولت-شهر آتن (کلی‌تر یونان) چادر می‌زدم و رخت اقامت می‌افکندم. طبیعی است؛ از اهمیت یونان در تاریخ فلسفه، به عمر تاریخ فلسفه گفته شده است و هیچ‌گاه پرونده‌اش بسته نخواهد شد. اما این زوم کردن بر یونان شاید آسیب‌هایی داشته باشد و آن چشم‌پوشی از جایی در همان حوالی است؛ جایی در حوالیِ یونان: روم!
در علم هرمنوتیک (خیلی ساده و دم‌دستی «علم تاویل متن» بدانید. مثل همیشه این تعریف بسیار ناقص است) هم می‌تواند از یونان و هرمس شروع کرد، هم به روم توجه کرد.
در علم رتوریک، هم سوفیست‌ها دستی بر آتش داشتند، هم سنت خطابی‌ای قوی در روم داشتیم.
ریشه حقوق و قانون‌گذاری پایه‌ای محکم در روم باستان دارد.
خلاصه از منظرگاه‌های مختلفی می‌توان از اهمیت روم گفت. سیسرو هم یک فیلسوف/خطیب/سیاست‌مدار بسیار نامی در حوالی یک سده مانده به میلاد مسیح بوده است.

1- چرا باید سیاست‌نامه خواجه نظام الملک را بخوانیم؟ چرا قابوس‌نامه برای ما مهم است؟ چرا باید کلاسیک‌ها را بخوانیم؟
چندین جواب می‌توان به این پرسش داد اما برای من این چند عنوان علل اصلی است:
نخست اینکه حال ریشه در گذشته دارد و نمی‌توان تیشه به ریشه گذشته زد به بهانۀ نوگرایی.
دوم اینکه چرا خودمان را از منابعی غنی تنها بدان علت که قدمت دارند محروم کنیم؟ مشخصا این کتاب از سیسرو بسیاری برای من آورده داشت (هشدارِ زمان‌پریشی/Anachronisme. توضیح خواهم داد).
سوم اینکه می‌توان از اشتباهات گذشتگان درس گرفت که قوافیِ تاریخ که بعضا تکرار می‌شوند را بهتر بشناسیم.
 چهارم جذابه!

2- سیسرو در سدۀ پیش از میلاد مسیح زندگی می‌کرده است و از سیاست‌مداران مهم در روم بوده است. هنگام مطالعۀ این کتاب این وجه «سیاست‌مدار» بودنِ سیسرو بسیار برایم جالب بود مخصوصا در قیاس با ارسطو/افلاطون و دیگر متفکران عصر باستان. خیلی ساده بخواهم ایده‌ام را بگویم این است که: آلوده‌شدن سیسرو به زمینِ سختِ سیاست، متن‌ها/نامه‌ها و خطابه‌های او را بسیار واقع‌گرایانه می‌کند و اندکی از ایده‌آلیسمِ افلاطونی (خیلی واضح مدینه فاضله‌گرایی) و متافیزیکی اندیشیدنِ ارسطویی فاصله می‌گیرد و سعی می‌کند به حل مسائل روز بپردازد. البته این بدان معنا نیست که سیسرو بر اساس اصولی خاص نمی‌اندیشد، بلکه مشخص است که مصلحت در سیاست را به نیکی دریافته است. این ایده‌ام بسیار بسیار بسیار از چیزی که فکر می‌کنید خام‌تر است، چون هم ارسطو/افلاطون و... را خوب نمی‌شناسم، هم سیسرو را. بیشتر نوشتم که از این قضاوتم جایی ردی گذاشته باشم.

3- این کتاب در سری مجموعه که انتشارات دانشگاه پریستون جمع‌آوری کرده است، گزیده‌ای از متون اساسی فلسفی-حکمی باستان را شاهد هستیم. ترجمه این سری کتاب‌ها را هم نشر چشمه منتشر می‌کند هم نشر کتاب پارسه. مقدمۀ دبیر مجموعه ترجمه فارسی، علی سیاح، بسیار عالی بود. تا حدِ بسیار زیادی خلاصه‌ای بود از حدود 6جلسه کلاس اندیشه سیاسی در غرب در عهد باستان که دکتر معینی علمداری ارائه می‌دادند. همین خلاصه را در کتاب‌فروشی خواندم و نسخه چشمه را انتخاب کردم و ترجمه جز در مواردی چند به نظرم خوب بود. البته در نسخه اصلی کتاب که پرینستون چاپ می‌کند، چون کتاب مشخصا آکادمیک است  و قاعدتا برای دپارتمان‌های فلسفه/مطالعات کلاسیک/ادبیات و... تدوین شده است، متون اصلی لاتینی و یونانی هم آمده است که در نسخه ترجمه فارسی چشمه نیامده است. برای همین نقد ترجمۀ این اثر خودِ تخصصی است که واضح من و امثال من فاقد آنیم...

4- بذارید اندکی از مهم و زیبا مفهومِ زمان‌پریشی/Anachronisme در تاریخ‌نگاری بگویم. استرس‌گذاری زیاد بر این مفهوم را از دکتر گمینی یاد گرفته ام. معنای راحت‌یابِ زمان‌پریشی این است که با آینه حال به تاریخ نگاه کنیم. یعنی با توجه به انگاره‌های امروزی به تفسیر تاریخ بپردازیم. البته بعید است یک ناظر تمام بی‌طرف موجود باشد که فارغ از انگاره‌های ذهنی خود بتواند تاریخ را با در پرانتز () گذاشتن حال به عنوان یک اپژه بیرونیِ صرف تحلیل کند. یعنی خلاصه چه بخواهیم چه نخواهیم، حجابِ حال، همواره همراه ماست. البته این دلیل نمی‌شود که پا به ورطۀ زمان‌پریشی عمدی و قبیح بگذاریم. برای اینکه بخواهید اندکی با توفیر دوره‌های تاریخی آشنا بشوید کتاب «جامعه‌های پیشاصنعتی» از پاتریشیا کرون یا کتابِ معظم «عصر سکولار»چارلز تیلور را یه نگاهی بندازید. البته این فقره آخر، کتاب تیلور، خودش جهانی است، اگر خواستید با کلیاتِ اثر آشنا بشوید حامد قدیری در پادکست لوگوس، قسمتی را به شرح مختصر توفیر جهان‌بینی پیشامدرن با مدرن اختصاص داده است. کتاب «چگونه سکولار (ن)باشیم» هم خلاصه‌ای از کتاب عصر سکولار است.
خب حالا این چه ربطی به این کتاب داشت؟ 
یک مزیت این کتاب این بود که پاره‌پاره متن‌های سیسرو را با بندهای توضیحیِ دقیق شفاف می‌کرد. در عین حال کتاب که گزینشی است، مشخصا یک هدف را دنبال می‌کرد: پیدا کردن جواب به سوالات امروز با خواندن متون کلاسیک. خیلی کارِ خوبی‌ست اون بالا هم نشان دادم که خودِ من دنبال این هستم، اما، اما احتمال دارد یهو فردیتی که در عصر هلنیستی، عصر رواقیون و دوران سیسرو رواج داشته را، قاطی کنیم با فردگرایی لیبرال مدرن؛ یعنی زمان‌پریشی! البته مشخصا چون این اثر از دانشگاهی استخوان‌دار آمده است دور است از این ایراد، تاحدی، ولی خواننده را بسیار آبستن این برداشت غلط می‌بینم.
ولی خیلی ایده‌های دفاعیِ سیسرو از مالکیت، فردیت، حاکمیت  قانون و ساختار سیاسی برایم جالب بود. رندوم فکت: گویی یکی از آثار اثر گذار بر روی پدران بنیان‌گذار آمریکا، نوشته‌های سیسرو بوده است.
دانشگاه پرینستون محافظه‌کار است؟ چون واقعا این اتمسفر در تک تک اجزای این کتاب هویدا بود. (خیلی خیلی سطح پایین است این تحلیل)

5- کلی حرف هست ولی فقط بگم: دیگه سیسرو زیادی داشت رتوریک رو تمجید می‌کرد. از رتوریک، پروپاگاندا هم می‌تواند بیاید.
          
بله. واقعا کتاب خوبی هستش. این کتاب ۱۰۰۰ صفحه ای رو هنوز نتونستم تموم کنه، دلیلش هم اینه که بعد شروع کتاب می بینم که از قبل باید مطالعات گسترده ای می داشتم؛ و حداقل هگل، لاک، هیوم، استوارت میل، پوپر، هایک، روسو، انگلس، مارکس، راسل، سارتر، نیچه، مارکوزه رو باید بشناسم. و اگه کسی هم این کتاب رو تموم کنه، بعدش هم کتاب های زیادی آدم میاد تو لیست خوندش. ۲۰ تا از متفکران معاصر آنگلوساکسون که تو کتاب گفتن فلان کس این حرف رو می زد مثلا به این دلایل نادرسته. هر کدوم حداقل دو، سه تا کتاب خوب دارند که باید خواندشان. برا همین فکر می کنم این که تموم کنم و نظر جامعی در مورد کتاب بنویسم خیلی زمانبر خواهد بود. @SAH.Hashemi04
. ۸. زمینه های اجتماعی بروز جرم و جنایت رو انکار نمی کنند ولی نمی پذیرند که چنان این به آن فروکاسته شود که گویی فرد تبکار اساسا چندان مسئولیت اخلاقی ای در قبال رفتار خود ندارد. ۹. فمنیسم که دنبال دستمزد برابر استرا دستاورد مهمی برای بشریت می داند ولی خیری در نبرد جنسیتی و شالوده شکنی رادیکالیسم فمینیستی نمی بیند. ۱۰. به حفاظت از محیط زیست باور دارند ولی اخطارهای آخرالزمانی وحشت سبز را مشکوک می داند. ۱۱. نیت خیر به قصد ترمیم مشکلات جامعه، خاصه حمایت از مستضعفان را تحسین می کند ولی برخی غوغاسالاری های تبلیغاتی و احساساتی با ادعای ساختن دنیایی اساسا متفاوت را از ریاکاری دور نمی بیند. ۱۲. آنچه از خلاف و خطا و خشونت و نقض حقوقی انسانی در دنیای ما وجود دارد را نه نفی می کنند و نه ضرورت تلاش برای کاستن از آن را رد می کنند، اما قبول ندارند که دنیا علی الدوام بدتر شده یا دنیای مدرن و قرن بیستم اوج انحطاط و خشونت و آدم کشی بشر بوده است.... @SAH.Hashemi04 @hesam91
به همین دلیل هستش که الان راست در ایالات متحده لیبرالیسمی رو می پسندد که به قول مرتضی مردیها: ۱. به یکباره بند عقل رو از تجربه و سنت های آزموده باز نکنه ۲‌. باز بودن ذهن رو ارزش می دونه اما زیر این پوشش تقویت اون فرهنگی رو که با نسبیت گرایی به تمدین ستیزی رو میکنه، رد می کنه ۳. تدریس الزامی انجیل و نیایش در مدارس رو نمی پذیرد ولی کوفتن بر طبل آیین ستیزی و معنویت گریزی رو هم نمی پسندد ۴. اموری مثل هیپی گری، ازدواج هم جنسان و معاشقه در ملا عام را خوش نمیداند ولی وفاداری به آداب و رسوم و اتیکت(👌🏼) را می ستاید ۵. به اصول اخلاقی همه گیر و غیر وابسته به فرهنگ خاص یک جامعه باور دارد ولی انسان ایده آلشان یک قدیس اخلاقی نیست ۶. به بقای الفت و خویشاوندی ها و تقویت همبستگی جمعی باور دارد. ۷. برای ایده های کژکارکرد و غیر پراگماتیک همچون مدهای روشنفکری-در راس آن مواردی که در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی با شد از جمله ستایش جنون، بدویت، و قانون گریزی- ارجی قائل نیست و هم زمان شکل اعتدالیِ اغلب اهداف جنبش حقوق مدنی را بسیار ارج می نهد @SAH.Hashemi04
البته ذاتا چیزهایی که دوست ندارم بیشتر از چیزهایی هست که دوست دارم (شاید چون تعداد چیزهای غیر مفید همیشه بیشتر از چیزهای سودمند هست)، مثل: نسبی گرایی تاریخ گرایی جهان گرایی پلورالیسم به نظرت رگه هایی از اینا تو تفکرات طرفداران لیبرالیسم و فردگرایی نیست؟
حسام پسندید.
جرئتِ نوشتن و دیگر هیچ!

سالی که گذشت از کتابش پیداست! (بهار تا نیمۀ تابستان)

کتاب‌های مرتبط 22