بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

شهر فرنگ اروپا: چکیده ای از پیدا و پنهان تاریخ قرن بیستم

شهر فرنگ اروپا: چکیده ای از پیدا و پنهان تاریخ قرن بیستم

شهر فرنگ اروپا: چکیده ای از پیدا و پنهان تاریخ قرن بیستم

3.2
17 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

22

خواهم خواند

26

در پایان قرن نوزدهم مردم در شهر ها بی صبرانه منتظر و چشم به راه قرن تازه بودند، چون احساس می کردند قرن نوزدهم مسیر هایی را که باید بشر در آینده طی کند مشخص کرده است.چهارده سال بعد نخستین جنگ جهانی شروع شد، و به فاصله بیست و یک سال پس از پایان آن دومین جنگ جهانی آغاز شد…

لیست‌های مرتبط به شهر فرنگ اروپا: چکیده ای از پیدا و پنهان تاریخ قرن بیستم

پست‌های مرتبط به شهر فرنگ اروپا: چکیده ای از پیدا و پنهان تاریخ قرن بیستم

یادداشت‌های مرتبط به شهر فرنگ اروپا: چکیده ای از پیدا و پنهان تاریخ قرن بیستم

            کتاب ساختار بسیار ساده و بی‌آلایشی دارد. مجموعه‌ای از وقایع و حقایق تاریخی و عموماً تاریک که در قرن بیستم بر انسان گذشت به شکل یک توالی طولانی از ابتدا تا انتها به نگارش در آمده است. خواندن آن‌ها و تصورشان گاه خنده‌دار است و گاه چنان تلخ که مو به تن آدمی سیخ می‌کند، و این خاصیت تاریخ است. 
گوشه‌ای از حوادث به تصویر کشیده شده چنان باورنکردنی‌اند که تصور اینکه در دورانی کمتر از 100 سال گذشته، در زمانی که بشر به خود و تمدنش می‌بالد و از آن سرمست است اتفاق افتاده باشند، ترسناک می‌نماید. شاید در پس ذهن ما این طور نقش بسته که در این زمانه حماقت‌های بشر نسبت به گذشته بسیار کمتر شده و عنصر تعقل، هرچند کم، حوادث و تصمیمات را همراهی می‌کند، این کتاب اما به خوبی نشان می‎‌دهد که این پندار تا چه حد می‌تواند نادرست باشد. آیا انسان متمدن روزی می‌تواند از بند وجوه تاریک سرشت خود رهایی یابد؟ پاسخ حتی اگر هم آری باشد، یقیناً زمان زیادی لازم است تا غبار آن چه بر او گذشته پاک شود و به قدر کافی از آن عبرت بگیرد تا آینده‌اش را روشن‌تر کند. 
پرسش دیگری که در ضمن خواندن سطور این کتاب به ذهن خطور می‌کند این است که ما در همین لحظه، در کجای تاریخ ایستاده‌ایم و چه وقایعی را زندگی می‌کنیم که ممکن است در صد سال آینده برای بشر مضحک، باورنکردنی و یا تیره باشد؟ آیندگان چگونه غرور ما از تمدنمان را به سخره خواهند گرفت؟ و البته که پاسخ دادن به این سوال چندان که در ابتدا به نظر می‌رسد هم ساده نیست.
احساس این نکته که نویسنده فارغ از اعتقادات سیاسی و اجتماعی خود این جملات را نوشته خواندنش را توأم با امنیت می‌سازد. جملات عموماً سوگیری خاصی به سمت یک جناح یا تفکر ندارد و صرفاً بیان بی‌پرده‌ی اتفاقات است که در نوع خود منحصربه‌فرد است.
ترجمه‌ی این کتاب بسیار روان و قابل فهم است. ساختار آن به خوبی در ترجمه حفظ شده و مقصود نویسنده را منتقل می‌کند. 
          
            نشر ماهی به تازگی یک کتاب خوب دیگر هم منتشر کرده است به نام «شهر فرنگ اروپایی» نوشته پاتریک اوئورژدنیک. این کتاب که متنی بین روایت تاریخ و داستان‌پردازی دارد سعی کرده با زبان ادبی، اروپای قرن20را روایت کند. این نویسنده اتفاقات زیادی از قرن بیستم مثل دو جنگ بزرگ جهانی را با شیوه‌ای رفت و برگشتی نقل کرده است. به عبارت دیگر، روایت را از جنگ جهانی دوم شروع کرده و در این میان، فلش‌بک‌هایی هم به جنگ جهانی اول زده است. این کتاب با ترجمه خشایار دیهیمی در واقع مخاطبانی را هدف گرفته که دوست دارند تاریخ را در قالب روایت‌های جذاب و غیرمستند بخوانند. دیهیمی در معرفی کتابِ اول مجموعه می‌گوید: «این کتاب در عین حال که تاریخی و مستند و مستدل است، رویکرد طنز دارد و نویسنده با کنار هم چیدن مطلبی از تاریخ قرن بیستم، طنزی سیاه و وحشتناک را القا می‌کند و در کنار فاجعه‌های بزرگ و تلخ، خرده مطلبی فراموش شده را بیان می‌کند که بسیار خواندنی است.» اوئورژدنیک، نویسنده‌ی اهل چک است که جدا از متن‌های تاریخی، اهل شعر و داستان‌نویسی نیز هست و تا کنون دو رمان نیز از وی منتشر شده است.

فائزه خابوری، شماره‌ی508 همشهری جوان، 30 خرداد 94
          
            به نام او

یک کتاب مختصر و بسیار مفید 
کتاب شامل یادداشتهای کوتاه در رابطه با قرن بیستم و دو جنگ جهانی با تمرکز بر قاره اروپا و جهان غرب است. 
یادداشتها نظم و نسق خاصی ندارند یعنی قرار نیست از نقطه خاصی شروع شوند و به نقطه معینی برسند. بلکه همانطور که از نام کتاب پیداست؛ چنان شهر فرنگ، تصاویر کوتاهی هستند که نویسنده با قلمی روان و خوشخوان از جوامع غربی نشان داده است.
همانگونه که از عنوان کتاب مشخص است این کتاب چکیده ای از مسائل مربوط قرن بیستم است و مدخل خوبی برای مطالعه آثار دیگر در این حوزه مطالعاتی ست.

قسمتهایی از کتاب:

《و شهرنشینان به دیدن این مزارع میرفتند تا ببینند اسب و گاو و مرغ و خروس چه شکلی هستند، چون حیوانات اهلی مزرعه ای دیگر به تدریج از شهرها غیب شده بودند.》

《بعد از جنگ، تعداد اسبها روز به روز در شهرها و ارتش کمتر شد و اکثر اصطبلهای شهری را یا تعطیل یا بازسازی و تبدیل به کودکستان کردند، چون معماری اصطبلها با نیازهای کودکستانها همخوانی داشت.》

《مورخان بعدها گفتند که کمونیسم خطر تازه ای را برای تمدن بشری آشکار کرد و آن خطر از میان رفتن حافظه تاریخی بود و دیکتاتوریهای گوناگون سابقا حافظه را در کتابخانه ها و موزه ها و این قبیل جاها سانسور میکردند و میگفتند کمونیستها دامنه این نابود کردن حافظه را به همه حوزه های عمومی و غیرعمومی گسترش دادنده اند.》

《در پایان قرن، در کشورهای دموکراتیک، مردم کم کم این احساس را پیدا کردند که دموکراسی و جامعه مصرفی هم به نوبه خود به یک شیوه دیگر حافظه را از میان میبرد و میگفتند فراوانی بیش از اندازه اطلاعات همانقدر خطرناک است که سانسور کمونیستی و مردم از سنتهاو ریشه هایشان و غیره بریده شده اند و جامعه مصرفی به ناگزیر دارد با سر به طرف فراموشی و بی خبرب میرود، چون جامعه ای لذت طلب است.》
          
فهیمه

1401/02/31

            چکیده ای پراکنده از تاریخ قرن بیستم اروپا و مقداری آمریکا با متنی جذاب اما به شدت گزینشی...
پراکندگی متن گرچه در ابتدا جذاب بود، اما به مرور از جذابیت آن کاسته شد. علاوه بر این، نویسنده به شدت گزینشی عمل کرده. مثلاً در جایی از متن به حدود شصت نسل کشی قرن بیستم اشاره می شه، اما به جز نسل کشی ارامنه، فقط به یهودیان پرداخته شده... تقریبا یک سوم کتاب در مورد اردوگاه های کار اجباری در آلمان و اتاق های گاز و تبعیض و اخراج و کشتار یهودی هاست... اما به وقایع فلسطین کوچکترین اشاره ای نمی شه... به جنگ های داخلی اروپا مثل جنگ های داخلی یونان و بوسنی هم کوچک ترین اشاره ای نمی شه.
علاوه بر این، با اینکه در متن از آدم های زیادی نقل قول شده، اما هیچ منبعی در هیچ کجای متن حتی برای نقل قول های مستقیم و وقایع مستند ارائه نشده، مثلاً عاقبت سربازی که بر اثر اصابت گلوله ی دشمن، یک انگشتش قطع می شه و از طرف ستوان به پزشک فرستاده می شه، اما از نظر پزشک مراجعه با چنین جراحتی سطحی کاری غیرمیهن پرستانه ست! و لذا تیرباران می شه.
اما ترجمه ش عالیه و همینطور طرح جلدش.
          
            آیا باید تاریخ «بخوانیم»؟


1-
رخصت دهید منظور خودم از سوال بالا را روشن کنم. مسلم است که مطالعه‌ی تاریخ ضروری و مفید است، اما تاکید من بروی  کاستی‌های «خواندنِ» صرف تاریخ است. منظورم از خواندن دقیقا آن عملی که به واسطه‌ی آن با مشاهده‌ی حروفِ همجوار، واج به واج کلمات را تشخیص می‌دهیم و در ادامه عبارات، پاراگراف‌ها، فصل‌ها و کتاب‌ها را می‌فهمیم. 
به نظرم باید تاریخ را خواند اما با نظر به معنای موسعِ کلمه‌ی «خواندن». مشاهده‌ی عکس‌های تاریخی مطالعه است. دیدن مستند، در این بستر، مطالعه است. شنیدن صدای گذشته، نوعی خوانش است. سفر کردن هم که در اعلی درجه‌ی مطالعه قرار دارد.
برای همین در ادامه تعدادی کانال یوتیوبیِ خوبِ تاریخی را معرفی می‌کنم که در ویدئوهای خود بسیاری عکس، صدا و دیگر شواهدِ تاریخی را ضمیمه می‌کنند تا لذت و فایده‌ی تاریخ‌خوانی را بیشینه کنند.
{اول چنل‌های فارسی}
 1) Bplus
2)DEEP podcast
 3) TimelessRoom.Studio  
این چنل آخر را نمی‌دانم چرا بسیار کم دیده می‌شود. البته کیفیت ویدئوهای دیپ پادکست و کارهای علی بندری بسیار بالاتر است؛ اما عجیب است کم دیده شده است.
{چنل‌های انگلیسی}
1)	Crash Crouse
2)	Timeline - World History Documentaries
3)	OverSimplified 
این چنل آخر بر اساس اسمش حرف مهمی می‌زند؛ بدانید و آگاه باشید این‌گونه مواجهه‌ی عمومی با تاریخ «پیش از حد ساده‌سازی شده» است و هنوز با علامه دهر شدن فاصله بسیار است. در ضمن Ted-edهای تاریخی هم واقعا عالی اند.

2-
در مورد خودِ کتاب، بسیار روایت‌ِ گیرایی داشت. کتاب با این عبارت آغاز می‌شود:
«متوسط قد سربازان آمریکایی که در سال 1944 در نورماندی کشته شدند 173 سانتی‌متر بود، و اگر آن‌ها را پشت‌سر هم در یک ردیف درازبه‌دراز می‌خواباندی، طولشان به 38 کیلومتر می‌رسید. آلمانی‌ها هم قد بلند بودند...»
این آغاز، به مانند پتک سهمگین بود. قصد نداشتم فعلا این کتاب را بخوانم، اما با این شروع، کاری کرد که تا آخر با کتاب همراه باشم. بسیار هم روان بود. ترجمه هم که قند مکرر، ذلال و شفاف و دقیق. بالاخره خشایار دیهیمی است. در سرسرای ترجمه‌ی آثار بزرگان ادب برای خود برو و بیایی دارد.
ولی طنزِ کتاب بسیار تلخ بود. بسیار شد که داشتم به حماقت‌های انسان که در جمله‌ای از کتاب بیان شده بود، می‌خندیدم که ناگهان در جمله بعد، همان حماقت جانِ بسیاری انسانِ بی‌گناه را می‌گرفت. تاریخ همین است آمیخته به درد و مرگ.

3-
به نظرم نویسنده یا با اندیشمندانِ علوم اجتماعی و انسانیات مشکل داشته است، یا صرفا برای من ارجاعات او خنده‌دار بود. برای مثال درص91 آمده است:
«و یک زبان‌شناس در شوروی پیش‌بینی کرد که وقتی کمونیسم در سرتاسر جهان پیروز و ظفرمند شود، جهانِ تازه خواهد توانست بی‌هیچ زبانی سر کند، چون همزیستی تمام کارگران جهان چنان خواهد بود که اصلا نیازی به سخن‌گفتن نخواهد افتاد، و مردم به‌تدریج زبان را یکسره از یاد خواهند برد و فقط با تماس و نیروی تفکر انقلابی‌شان با هم ارتباط برقرار خواهند کرد.»
شاید بگویید عبارت بالا به علتِ ایدوئولوژیک بودن علم در شوروی است. در صفحه‌ی 106 آمده است:
«و روانکاوان می‌گفتند که این واقعیت که اکثر آلمانی‌ها با میل و رغبت تن ایدئولوژی نازی دادند جلوه‌ای سرخوردگی جنسی بود و آلمانی‌ها در واقع به دنبال یک پدر می‌گشتند...» (خنده‌ی حضار!)
حال در جای جای کتاب پر از این تئوری‌های شاذ است. به نظرم، این هم از مطایبه‌های نویسنده است که وقتی دارد از تغییرات تکنولوژیک و بزرگ تاریخ می‌گوید گاهی اوقات به امثال این نظریه‌ها ارجاع می‌دهد تا خواننده تعجب کند! حتی به پایان تاریخ فوکویاما هم کنایه می‌زند.

4-
در آخر، این کتاب برای فهمِ فضای قرن20 واقعا خوب بود و به قولی پس از آن می‌توان کلان تصویری، ولو کم کیفیت، از قرن20 تشکیل داد. کتاب «جامعه‌های ماقبل‌صنعتی» از پاتریشیا کرون هم همچین کاری را با تاریخ دور می‌کند.

پیشنهاد می‌کنم مطالعه‌ی این کتاب را. آن هم بسیار زیاد. با یک اخطار که این کتاب‌ کاملا OverSimplified  است و خواننده پس از خواندن آن آبستنِ توهم شناختِ کامل قرن20!