علی حقیقتی بر گونه اساطیر

علی حقیقتی بر گونه اساطیر

علی حقیقتی بر گونه اساطیر

4.0
33 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

68

خواهم خواند

16

... و علی یکی از آن شخصیهای بزرگی است که به نظر من بزرگترین شخصیت انسانی است (پیغمبر را باید سوا کرد که رسالت خاصی دارد)، که از همه وقت، امروز ناشناخته­تر است و کاش ناشناخته می­بود، بد شناخته­تر است، کاش نمی­دانستیم که کیست و محققین او را برای اولین بار می­شناختند. گاه علی را که توی این جنگ­ها، یک قهرمان شمشیرزن است، توی شهر یک سیاستمدار پر تلاش حساس است و توی یک زندگی یک پدر و یک همسر بسیار مهربان و بسیار دقیق است - و یک انسان زندگی است در همه­ی ابعادش - .

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به علی حقیقتی بر گونه اساطیر

نمایش همه

پست‌های مرتبط به علی حقیقتی بر گونه اساطیر

یادداشت‌های مرتبط به علی حقیقتی بر گونه اساطیر

          دکتر شریعتی به زیبایی هر چه تمام‌تر حضرت علی علیه السلام را معرفی می‌کند.
در این مقاله، در ابتدا انسان را بررسی می‌کند و سپس به سراغ علم رفته و بررسی می‌کند که هدف و رسالت علم چیست؟
«رسالت مقدس‌تر و حیاتی‌تر از مقتدر کردن انسان، که علم باید این رسالت را به دوش بکشد، «خوب‌تر شدن»‌ انسان در زندگی است. و علم (چنان که بیکن می‌گوید) تنها به اقتدار انسان در زندگی، و بر طبیعت کمک می‌کند، و هرگز برای «چگونه انسان خوبتر شود» چاره‌ای نیاندیشیده و برای همین هم است که انسان امروز از همه ادوار تاریخ مقدرتر است بر طبیعت؛ اما از همه تاریخ که انسان تمدن و فرهنگ داشته، ضعیف‌تر است بر خود» (ص10)
این کتاب حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. و حتی می‌توان آن را از چند دیدگاه خواند. مثلاً فقط برای دانستن مفهوم انسان و علم و وظایف علم. یا فقط می‌توان بر مبنای اسطوره شناسی خواند. یا می‌توان هنر را بررسی کرد.
حتی می‌توان از دریچه انسان‌شناسی به آن نگاه کرد. به نظر من فقط خواندن قسمت «معنی انسان» (از صفحه 18 تا 24) می‌تواند ساعت‌ها انسان را به فکر وا دارد که واقعاً این انسان کیست؟ چرا آفریده شده است؟ هدف از خلقت و ایجاد انسان چه بوده است؟
در آخر کتاب هم به معرفی حضرت علی علیه السلام می‌پردازد و طبق گفته خود دکتر اگر صرف نظر از همه عقاید و تعصباتی که به عنوان شیعه به حضرت علی علیه السلام داریم را نادیده بگیریم به انسانی خواهیم رسید که می‌تواند جمع تمامی رب‌النوع‌ها و اسطوره‌ها باشد.

«و علی نه تنها امام است، بلکه دارای مزیتی است که در تاریخ، هیچ شخصیتی واجد آن نبوده است و آن اینکه علی علیه السلام یک خانواده‌ی امام است.
پدر، علی علیه السلام است.
مادر، فاطمه سلام الله علیها است.
پسران این خانواده حسن و حسین علیه السلام اند.
و دختر این خانواده زینب سلام الله علیها است.»

امین پازوکی
        

7

علی

1402/1/23

          در این کتاب آقای شریعتی بیان میکنند که پرداختن به شخصیت امیرالمومنین از یک بعد خاص کافی نیست چون ایشان دارای ابعاد گوناگون است و برای شناخت درستشان باید  تمام این ابعاد را شناخت. اما قبل از شناخت حضرت علی (ع) که شخصیتی پیچیده دارند اول باید انسان را شناخت، موجودی که همیشه خودش برای خودش سوال بوده و هست. بنابراین در ابتدا و  مفصل به شناخت انسان می پردازد. به گفته خود آقای شریعتی:
«می‌کوشم تا انسان را آن جوری که از مطالعات و از نظریات خودم و همچنین از نظریات استنباط کردم، بشناسانم و بگویم که مقصودم از انسان چیست و این نیاز های اصیل او که در طول تاریخ همواره با او بوده چیست؛ و بعد نشان بدهم که علی در برابر این انسان و در برابر زندگی‌ای که باید انسان بر روی این خاک داشته باشد، چه کسی است و چه موقعیت و چه مقامی دارد.» 
 انسان چون کمبود کمال را در خود احساس می‌کند و این کمال را در این دنیای مادی نمی تواند بیابد دست به خلق اسطوره می‌زند، اسطوره ای که خود فقط دارای یک یا دو کمال بیشتر نیست و تمام کمالات برای او متصور نمی‌شود. آقای شریعتی می‌گوید که حضرت علی (ع) شخصی است که در این دنیا از نظر که دارای کمالات فراوان است اسطوره ای زنده است. علی (ع) نمونه کامل انسانی است که بشر به دنبال همیشه می‌گشت.
        

7

          خطیبی افسون‌گر!


1-
این سخنرانی شریعتی که در اسفند 1347 در حسینیه ارشاد ایراد شده است، جزو  جذاب‌ترین سخنرانی‌هایی بود که تا بحال شنیده/خوانده‌ام. تا بحال با «آری چنین بود برادر!» و «علی حقیقتی بر گونه اساطیر» درک کردم چرا شریعتی بدین میزان توانسته است در جامعه اثر داشته باشد.
 معلم است. یک حرف را به انحاء مختلف تکرار می‌کند. برای کسی که متن پیاده شده را می‌خواند این تکرارهای مکرر ملال‌آور است. اما با این تکرار کاری می‌کند که دقیقا بفهمی دنبال چیست. البته در ایده‌ و تز این کتاب ابهاماتی هست که با کمی تامل و فاصله گرفتن از افسونِ سخن شریعتی عیان می‌شود.


2- 
یک ایراد مهم در ویراستاری کتاب‌های شریعتی موجود است. نقل‌های تاریخی، ارجاع‌های شریعتی و مصادیق حدیثی‌ای موجود در متن تقریبا هیچ‌گاه مستند نیستند. یعنی مشخص نیست فلان حدیث، فلان نقل قول و فلان روایت از واقعه‌ای تاریخی در کدام منابع آمده است. به نظرم این کار بر گُرده‌ی کسانی است که هنوز دارند آثار شریعتی را بازویراست و منتشر می‌کنند. به نظرم کار خیلی سختی هم نباید باشد زیرا شریعتی در اغلب مواقع دست بروی نکات مشهور می‌گذارد.

3-
 یک جالبی شریعتی گزینش او از روایات تاریخی، ایده‌های متفکران غربی و مفاد دینی و تفسیرهای بدیع اوست. به نظرم نسبت به زمانه‌ی خود بسیار آزاداندیش بوده است. نمی‌توان منکر این شد.

4- 
بزرگترین دشمن شریعتی، تامل مخاطب است. با فاصله گرفتن از سحرِ کلام شریعتی و بررسی مدعیاتِ اساسی و استدلال‌های شریعتی، ضعف‌های آن هویدا می‌شود. برای نمونه این سخنرانی را می‌توان به صورت کامل در 5صفحه‌ی A4 خلاصه کرد، اما شریعتی با اطناب کلام، استفاده بسیار از صنایع ادبی و حماسی سخن‌گفتن سعی می‌کند ایده‌ی خود را در پوسته‌ای زرین بفروشد. این نحو حرف‌زدن به ماهو ذاتش بد نیست، لازم است و  باعث شنیده شدن این مفاهیم می‌شود، اما مخاطب نباید خود را مخدوم این صنایع ادبی و اقناعی کند.

4-
ببخشید در این نوشته‌ها خود متنِ کتاب‌ها را بررسی نمی‌کنم. در حال تلاش هستم که کلیتی از شریعتی را درک کنم. وقتی از خودش خواندم و شرح نیز خواندم و تا حدی این کلیت تکمیل شد، مختصری درباره هر کدام از این دفاتر و جایگاه آن در تصویر شریعتی، خواهم نوشت. قاعدتا منتقدانه خواهد بود!
        

27