یادداشت ‌ سید امیرحسین هاشمی

                جایی در حوالیِ یونان!

0- به عنوان یک پرسه‌‌زن در حوالیِ فلسفه، اغلب اوقات در حوالی دیوارهای دولت-شهر آتن (کلی‌تر یونان) چادر می‌زدم و رخت اقامت می‌افکندم. طبیعی است؛ از اهمیت یونان در تاریخ فلسفه، به عمر تاریخ فلسفه گفته شده است و هیچ‌گاه پرونده‌اش بسته نخواهد شد. اما این زوم کردن بر یونان شاید آسیب‌هایی داشته باشد و آن چشم‌پوشی از جایی در همان حوالی است؛ جایی در حوالیِ یونان: روم!
در علم هرمنوتیک (خیلی ساده و دم‌دستی «علم تاویل متن» بدانید. مثل همیشه این تعریف بسیار ناقص است) هم می‌تواند از یونان و هرمس شروع کرد، هم به روم توجه کرد.
در علم رتوریک، هم سوفیست‌ها دستی بر آتش داشتند، هم سنت خطابی‌ای قوی در روم داشتیم.
ریشه حقوق و قانون‌گذاری پایه‌ای محکم در روم باستان دارد.
خلاصه از منظرگاه‌های مختلفی می‌توان از اهمیت روم گفت. سیسرو هم یک فیلسوف/خطیب/سیاست‌مدار بسیار نامی در حوالی یک سده مانده به میلاد مسیح بوده است.

1- چرا باید سیاست‌نامه خواجه نظام الملک را بخوانیم؟ چرا قابوس‌نامه برای ما مهم است؟ چرا باید کلاسیک‌ها را بخوانیم؟
چندین جواب می‌توان به این پرسش داد اما برای من این چند عنوان علل اصلی است:
نخست اینکه حال ریشه در گذشته دارد و نمی‌توان تیشه به ریشه گذشته زد به بهانۀ نوگرایی.
دوم اینکه چرا خودمان را از منابعی غنی تنها بدان علت که قدمت دارند محروم کنیم؟ مشخصا این کتاب از سیسرو بسیاری برای من آورده داشت (هشدارِ زمان‌پریشی/Anachronisme. توضیح خواهم داد).
سوم اینکه می‌توان از اشتباهات گذشتگان درس گرفت که قوافیِ تاریخ که بعضا تکرار می‌شوند را بهتر بشناسیم.
 چهارم جذابه!

2- سیسرو در سدۀ پیش از میلاد مسیح زندگی می‌کرده است و از سیاست‌مداران مهم در روم بوده است. هنگام مطالعۀ این کتاب این وجه «سیاست‌مدار» بودنِ سیسرو بسیار برایم جالب بود مخصوصا در قیاس با ارسطو/افلاطون و دیگر متفکران عصر باستان. خیلی ساده بخواهم ایده‌ام را بگویم این است که: آلوده‌شدن سیسرو به زمینِ سختِ سیاست، متن‌ها/نامه‌ها و خطابه‌های او را بسیار واقع‌گرایانه می‌کند و اندکی از ایده‌آلیسمِ افلاطونی (خیلی واضح مدینه فاضله‌گرایی) و متافیزیکی اندیشیدنِ ارسطویی فاصله می‌گیرد و سعی می‌کند به حل مسائل روز بپردازد. البته این بدان معنا نیست که سیسرو بر اساس اصولی خاص نمی‌اندیشد، بلکه مشخص است که مصلحت در سیاست را به نیکی دریافته است. این ایده‌ام بسیار بسیار بسیار از چیزی که فکر می‌کنید خام‌تر است، چون هم ارسطو/افلاطون و... را خوب نمی‌شناسم، هم سیسرو را. بیشتر نوشتم که از این قضاوتم جایی ردی گذاشته باشم.

3- این کتاب در سری مجموعه که انتشارات دانشگاه پریستون جمع‌آوری کرده است، گزیده‌ای از متون اساسی فلسفی-حکمی باستان را شاهد هستیم. ترجمه این سری کتاب‌ها را هم نشر چشمه منتشر می‌کند هم نشر کتاب پارسه. مقدمۀ دبیر مجموعه ترجمه فارسی، علی سیاح، بسیار عالی بود. تا حدِ بسیار زیادی خلاصه‌ای بود از حدود 6جلسه کلاس اندیشه سیاسی در غرب در عهد باستان که دکتر معینی علمداری ارائه می‌دادند. همین خلاصه را در کتاب‌فروشی خواندم و نسخه چشمه را انتخاب کردم و ترجمه جز در مواردی چند به نظرم خوب بود. البته در نسخه اصلی کتاب که پرینستون چاپ می‌کند، چون کتاب مشخصا آکادمیک است  و قاعدتا برای دپارتمان‌های فلسفه/مطالعات کلاسیک/ادبیات و... تدوین شده است، متون اصلی لاتینی و یونانی هم آمده است که در نسخه ترجمه فارسی چشمه نیامده است. برای همین نقد ترجمۀ این اثر خودِ تخصصی است که واضح من و امثال من فاقد آنیم...

4- بذارید اندکی از مهم و زیبا مفهومِ زمان‌پریشی/Anachronisme در تاریخ‌نگاری بگویم. استرس‌گذاری زیاد بر این مفهوم را از دکتر گمینی یاد گرفته ام. معنای راحت‌یابِ زمان‌پریشی این است که با آینه حال به تاریخ نگاه کنیم. یعنی با توجه به انگاره‌های امروزی به تفسیر تاریخ بپردازیم. البته بعید است یک ناظر تمام بی‌طرف موجود باشد که فارغ از انگاره‌های ذهنی خود بتواند تاریخ را با در پرانتز () گذاشتن حال به عنوان یک اپژه بیرونیِ صرف تحلیل کند. یعنی خلاصه چه بخواهیم چه نخواهیم، حجابِ حال، همواره همراه ماست. البته این دلیل نمی‌شود که پا به ورطۀ زمان‌پریشی عمدی و قبیح بگذاریم. برای اینکه بخواهید اندکی با توفیر دوره‌های تاریخی آشنا بشوید کتاب «جامعه‌های پیشاصنعتی» از پاتریشیا کرون یا کتابِ معظم «عصر سکولار»چارلز تیلور را یه نگاهی بندازید. البته این فقره آخر، کتاب تیلور، خودش جهانی است، اگر خواستید با کلیاتِ اثر آشنا بشوید حامد قدیری در پادکست لوگوس، قسمتی را به شرح مختصر توفیر جهان‌بینی پیشامدرن با مدرن اختصاص داده است. کتاب «چگونه سکولار (ن)باشیم» هم خلاصه‌ای از کتاب عصر سکولار است.
خب حالا این چه ربطی به این کتاب داشت؟ 
یک مزیت این کتاب این بود که پاره‌پاره متن‌های سیسرو را با بندهای توضیحیِ دقیق شفاف می‌کرد. در عین حال کتاب که گزینشی است، مشخصا یک هدف را دنبال می‌کرد: پیدا کردن جواب به سوالات امروز با خواندن متون کلاسیک. خیلی کارِ خوبی‌ست اون بالا هم نشان دادم که خودِ من دنبال این هستم، اما، اما احتمال دارد یهو فردیتی که در عصر هلنیستی، عصر رواقیون و دوران سیسرو رواج داشته را، قاطی کنیم با فردگرایی لیبرال مدرن؛ یعنی زمان‌پریشی! البته مشخصا چون این اثر از دانشگاهی استخوان‌دار آمده است دور است از این ایراد، تاحدی، ولی خواننده را بسیار آبستن این برداشت غلط می‌بینم.
ولی خیلی ایده‌های دفاعیِ سیسرو از مالکیت، فردیت، حاکمیت  قانون و ساختار سیاسی برایم جالب بود. رندوم فکت: گویی یکی از آثار اثر گذار بر روی پدران بنیان‌گذار آمریکا، نوشته‌های سیسرو بوده است.
دانشگاه پرینستون محافظه‌کار است؟ چون واقعا این اتمسفر در تک تک اجزای این کتاب هویدا بود. (خیلی خیلی سطح پایین است این تحلیل)

5- کلی حرف هست ولی فقط بگم: دیگه سیسرو زیادی داشت رتوریک رو تمجید می‌کرد. از رتوریک، پروپاگاندا هم می‌تواند بیاید.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.