درباره روحانیت عمومیتاریخ تاریخ ایرانمعاصر درباره روحانیت علی شریعتی و 1 نفر دیگر 3.9 4 نفر | 3 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 9 خواهم خواند 3 خرید از کتابفروشیها ناشر سپیده باوران شابک 9786005957488 تعداد صفحات 162 تاریخ انتشار 1398/4/4 توضیحات کتاب درباره روحانیت، ویراستار محمدکاظم کاظمی. دینی و مذهبی اجتماعی ادبیات واقع گرایانه ادبیات ایران پستهای مرتبط به درباره روحانیت سید امیرحسین هاشمی 1402/12/27 جرئتِ نوشتن و دیگر هیچ! 37 118 یادداشتها محبوبترین جدید ترین زهرا عالی حسینی 1403/8/4 |اولین مواجههام با شریعتیِ بزرگوار| شریعتی را من به حبّ حسین و علی و فاطمه شناختهام و به کراواتش! بله دقیقاً با همین ترکیب نامأنوس! نقد ها و دعواهای منتقدین و دفاع ها و تعریف های دفاع کنندگان را هم شنیدهام. ولی هیچوقت مواجهه جدیای با خودش نداشتم. یعنی هیچوقت کتابی ازش نخوانده بودم. نه که دلیل خاصی داشته باشد، کلاً وسوسه نشده بودم کتاب هایش را بخوانم. تا اینکه نمیدانم چه استادی توی چه جلسهای در باب جریان شناسی شخصیت ها و... گفت شریعتی جزء جریان التقاطی روشنفکر_مذهبی است و فلان است و بهمان و جایی درباره روحانیت چنین گفته و جایی دیگر آن را کوبیده و غیر ذلک. من هم از آنجایی که همیشه خدا سماجت دارم که خودم بخوانم، و خودم بفهمم، و خودم قضاوت کنم، تصمیم گرفتم لا به لای مطالعه کتاب های تاریخی، یک جایی هم برای شناخت مستقیم شریعتی بگذارم. و دست گذاشتم روی "درباره روحانیت" تا موضع ایشان را مستقیماً و یک بار برای همیشه، بدانم. و حالا که تمام شد، به نظرم خوب کردم به حرف آن استاد بزرگوار تکیه نکردم! رهبری جایی گفتهاند شریعتی خیلی مظلوم است. یکی از ناحیه منتقدانش که چشم بسته او را میکوبند و خوبی ها و درستی هایش را نمیبینند، و یکی هم از ناحیه طرفدارانش که چشم بسته از او بت مطلق میسازند و فرصت شناخت صحیح و دفاع صحیح از او را میگیرند... حالا من هم از چند نسل بعد و پس از سال ها، از خواندن کتاب همین را برداشت کردم: شریعتی مظلوم واقع شده. یکی از ناحیه منتقدانش و یکی از ناحیه طرفدارانش! توی بخش آخر کتاب شریعتی خودش قصه این اتهام "مخالف روحانیت بودن" را گفته که از کجا آمده و جواب هم داده، و من تعجب میکنم که چطور آن استادِ محققِ تاریخشناس بعد از گذشت این همه سال متوجه موضع شریعتی نشده! ولی خود کتاب گویای همه چیز هست! و حالا تصورم از شریعتی: مردی که حسین و علی و فاطمه را دوست دارد و کراوات میبندد! (ببخشید خب چیکار کنم تصویر ذهنیم همونه.) خب طبیعتاً همه بخش های کتاب را قبول نداشتم. مثلاً هیچوقت نمیتوانم به جامعه آنطور نگاه کنم که او نگاه میکند، با طبقه بندی های مارکسیستیاش. ولی عجب قلم شیوا و گیرایی داری مرد! عجب قشنگ حرف میزنی، عجب درست حرف میزنی، عجب خوب آنور را میشناسی و عجب خوب اینور را میشناسی و عجب خوب راهکار میدهی... و برخلاف چیزهایی که شنیده بودم. شریعتی اصلاً چشم به آن ور ندارد و همه جواب را در خود اسلام و علمای اسلام و مکتب اسلام میبیند. و چه خوب شد که نقد آن استاد بزرگوار فرصت آشنایی من با شریعتی را رقم زد. ولی فارغ از مسئله روحانیت، کاش کسانی که توی آموزش و پرورش کارهای هستند هم این کتاب را میخواندند! هر لحظه که جلوتر میرفتم، بیشتر حسرت میخوردم که چه شد که ما این نظام آموزشی قالبیِ تقلیدی و پوچ امروز را جایگزین نظام آموزشی سنتی غنی خودمان کردیم؟ از توی مکتب ها امثال ابوعلی سینا خارج میشدند و از توی نظام آموزشی غربی مدرنیته الان کارمند های بله قربان گو! یا به قول خود شریعتی عزیز، ثمره آموزش متمدن امروز این است که خلاقیت و ابتکار را در انسان کور کند و از او پیچ و مهرهای بسازد برای جا گرفتن در سازه بزرگ اجتماع! 0 1 عـَــٔݪِــٓـٖـٰــْۍ مُــــحَــمَّـــدِےْ 1403/4/5 من آثار شریعتی را نخواندهام و این اولین اثری است که از او میخوانم، طبق این اثر نمیشود او را فردی ضد روحانیت دانست. 0 1 سید امیرحسین هاشمی 1402/4/6 شریعتی چقدر آشناست! 1- برای این اتفاق، سه فرض ممکن است: نخست، دلیلِ این آشنا بودنِ شریعتی برای متولد دهه80 که من باشم، تاثیرگذاری بسیار او است. دوم اینکه دست بروی ایدههای کلی گذاشته است و چون حرف عمیق و جدیدی ندارد، همه جا هست. سوم اینکه از جایی الگوبرداری و بهقولی کپی کرده باشد. به نظرم یک ترکیب سازگار از دو عنصر اول تا حدی تصویر شریعتی را شفاف میکند. علی شریعتی بیشک در زمانه خود و در دوران پس از خود تاثیر بسیار داشته و همچنان متون او آبشخور فکری بسیاری است اما از جهتی دیگر خیلی از مفاهیم شریعتی در زمانی که این متن نوشته میشود، آغاز قرن15 شمسی، دیگر عادی است و انقلابی و عجیب نیست. به قولی، آزاداندیشی شریعتی دیگر در ساحت اندیشه نیست، بلکه زیست روزمره شده است. به نظر خودم گاهی اوقات در تعیین حدود تاثیر اندیشههای افراد مهم، مخصوصا امثال شریعتی که نمیتوان منکر تاثیرگذاریاش شد، مبالغه میشود. با این مختصر این زیرعنوان را میبندم. 2- تصویر شریعتی برای من، شخصیتی ضد نهاد روحانیت، یا به قول خود شریعتی علمای اسلام، بود؛ اما در این اثر و طبق ارجاعات خودش به دیگر متون خودش، بسیار همراه است با علمایی که مجتهدانه در دین تفقه میکنند. چقدر هالهای از تعصبات و سخنانِ بیسند دور و بر این بشر زیاد است. البته خود شریعتی گاهی اوقات به این ستیزها دامن میزده است. 3- همچنان نگاه بدبینانه و منتقدانهای به شریعتی دارم، اما نقد نمیکنم تا بشناسم. نمیخواهم حماقت خود را جار بزنم. با تشکر! 3 24