بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

حسین فرهانیان

@HoseinFarhanian

87 دنبال شده

26 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

                «شبیه مریم» #کتاب‌نوجوان از نشر جمکران

کتاب امانی است. اینکه یک روز کتابی از کتابخانه دبیرستان (شاهد هاجر) دخترم زهرا را بخوانم برایم غریب بود. کتاب را چند روزی بود که دستش می‌دیدم. حتی شب احیا گوشه‌ای نشسته بود و داشت همچنان می‌خواندش! دیشب هم ساعتی درباره فضه، اسما و ام البنین با هم صحبت کردیم. امروز از خواب بودن اهل منزل و سکوت حکمفرما شده توی خانه استفاده کردم و یک ضرب تمامش کردم.
 
کتاب شروع پرکششی دارد. از زنی می‌گوید که سالهاست که پاسخ مردم را فقط با آیات قرآن می‌دهد و بعد داستان دختر بچه‌ای مسیحی به نام مریم را روایت می‌کند که پس از فراز و نشیب‌های سخت زندگی به همنشینی با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌رسد و شبیه مریم مقدس از آسمان برایش غذایی از بهشت نازل می‌شود.

بدجوری به فکر فرو رفته‌ام. یک انسان معمولی، آن هم یک زن در شرایط اجتماعی ۱۴قرن پیش به جایی می‌رسد که همچون مریمِ برگزیده خداوند، مائده آسمانی دریافت می‌کند. هیچ چیز جز همنشینی با دختر رسول خدا و فهم کمالات دین او را به این مقام نرسانده! 
یاللعجب، وقتی فضه خادمه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به مقامی شبیه مریم می‌رسد مقام خود حضرت چقدر دست‌نیافتنی و غریب است؟ 
«أما إبنتی فاطمة سیدة نساء العالمین من الأولین و الأخرین و هی بضعة منی» 
پاره تن رسول ﷲ
و چه کردند این قوم با فاطمه!
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                کتاب بندها، نوشته‌ی دومنیکو استارنونه ماجرای زوجی ایتالیایی است که در روابط عاطفی خود با مشکلات عمیقی روبه‌رو می‌شوند. پاسخ اولیه‌ی مرد به این مشکلات جدایی از همسر است اما زن سعی دارد تا خانواده را از نابودی نجات دهد. این رمان جایزه‌ی بهترین کتاب سالِ «ساندی تایمز» را از آن خود کرده است.
کتاب روایت زندگی زن و شوهری به‌ نام‌های واندا و آلدو است. رابطه‌ی پر فراز و نشیبی که زمانی به فروپاشی رسیده و دوباره از سر گرفته شده. آلدو در حوالی سی‌و‌چهارسالگی و هنگامی که دوازده سال از ازدواج‌اش با واندا گذشته و از او صاحب دو فرزند شده است، به واندا خیانت کرده و به دختری بسیار کوچکتر از خود، به نام لیدیا، دل باخته است.
طرح کلی داستان ساده است: مردی همسر و فرزندانش را به دلایل نامعلومی ترک کرده و اکنون همسرش مانده با خشم و سوال‌های بسیاری که گویا قرار است برای همیشه بی‌جواب بمانند. برای اینکه از جزئیات قضیه باخبر شوید، باید کلمه‌به‌کلمه با نامه‌های «واندو» به «آلدو» همراه شوید. این زن شکست‌خورده که حالا دارد سال‌های از دست‌رفته‌ی عمرش را مرور می‌‌کند، امیدوار است تا با ارسال نامه به همسرش او را متقاعد کند که به خانه برگردد. در خلال همین نامه‌هاست که درمی‌یابید این زن و مرد ایتالیایی در سال 1962، باوجود مخالفت‌های خانواده و اطرافیان، زندگی مشترک خود را آغاز کرده‌اند. سال‌های اول مملو از عشق بوده و با به دنیا آمدن «ساندرو» و «آنا» عاشقانه‌تر نیز شده است؛ اما اکنون پس از 12 سال زندگی آن‌ها به بن‌بست رسیده و مرد دیگر حاضر به ادامه‌ی زندگی با همسر و خانواده‌اش نیست.
اگرچه به نظر می‌رسد زندگی واندا و آلدو به یک‌باره دچار بحران شده اما در حقیقت برای اینکه به علت اصلی جدایی آن‌ها پی ببریم، باید زاویه‌ی دید خود را وسیع‌تر کنیم. مشکل آن‌ها، مشکل امروز و دیروز نیست؛ مشکل سال‌ها بی‌توجهی و انباشته شدن کینه‌ها و کدورت‌هاست. دومنیکو استارنونه در این رمان نشان می‌دهد که چگونه رشته‌های عاطفی زن و مرد به‌تدریج از هم گسسته می‌شود؛ مانند کوزه‌ی ترک‌خورده‌ای که با یک تلنگر کوچک درهم می‌شکند. آیا دلیل شکستن کوزه، همان ضربه‌ی آخر است یا ترک‌هایی هستند که به مرور زمان او را آسیب‌پذیر کرده‌اند؟
کتاب از سه بخش تشکیل شده است. بخش اول کتاب «بندها» روایت واندا است در قالب نامه‌هایی که او در دوره‌ای که آلدو او و بچه‌ها را ترک کرده به آلدو می‌نوشته است. واندا در این نامه‌ها آلدو را به بی‌مسئولیتی و خودخواهی متهم می‌کند و از او می‌خواهد که بر بزدلی‌اش فائق آید و برگردد و به‌طور واضح درباره خیانت‌اش توضیح دهد و در ضمن به او یادآور می‌شود که فلسفه‌بافی‌هایش، در توجیه خیانتی که مرتکب شده، مضحک و آبکی است و او، برعکس آنچه وانمود می‌کند و شاید در ظاهر به نظر برسد، آدمی سطحی است.
در بخش اول کتاب «بندها»، از خلال نامه‌های واندا به آلدو، هم پیچیدگی‌های شخصیت واندا و بحران‌ها و مسائل و اضطراب‌های او به تصویر کشیده می‌شود و هم از چشم واندا با وجوهی از شخصیت آلدو آشنا می‌شویم. واندا در این بخش از کتاب «بندها» زنی‌ست که شوهرش او و بچه‌هایش را ترک کرده و حالا او مانده با انبوهی از مسائل عاطفی و اجتماعی و مالی. آلدو استاد دانشگاه است و واندا زنی خانه‌دار. آن‌ها درآمد بالایی ندارند و حالا هم که آلدو رفته، واندا مجبور است، علاوه بر بحران‌های عاطفی و روحی، با بحران مالی هم دست‌وپنچه نرم می‌کند. 
در بخش دوم کتاب «بندها» راوی آلدو (مرد) است. سال‌ها از آن ماجرای خیانت و نامه‌نگاری‌های واندا به آلدو گذشته و این زوج حالا به پیری رسیده‌اند. اما اتفاقی مشکوک و عجیب، که وقتی واندا و آلدو باهم به سفر می‌روند در خانه‌شان رخ می‌دهد، گذشته را دوباره برای آلدو رو می‌آورد و آلدو را درگیر سال‌های سپری‌شده زندگی‌ زناشویی و قضیۀ خیانت‌اش به واندا می‌کند. در این بخش از کتاب «بندها» اینبار واندا(زن) را از چشم آلدو می‌شناسیم.
نویسنده داستان زندگی آدمها را به زیبایی تصویر می‌کند طوری که انگار داستان زندگی خودش را بازگو می‌کند و این زیبایی بدون ترجمه دقیق و روان مترجم بدست نمی‌آید... 
        

باشگاه‌ها

کتاب‌خوانی خلاق

36 عضو

دزیره (جلد ۲)

دورۀ فعال

دورۀ چهارم حرفه‌ای

31 عضو

پرنده به پرنده: درس هایی چند درباره نوشتن و زندگی

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها