پرنده به پرنده: درس هایی چند درباره نوشتن و زندگی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
«سی سال پیش برادر بزرگ ترم، که آن وقت ها ده سالش بود، در تلاش بود که مطلبی دربار? پرنده ها بنویسد و برای این کار سه ما هم وقت داشت. سه ماه گذشته بود و حال دیگر موعد تحویل کار، که فردای آن روز بود، فرا رسیده بود. ما برای گذراندن تعطیلات در کلب? خانوادگیمان در بولیناس بودیم، و برادرم پشت میز آشپزخانه نشسته بود. دور تا دورش پر بود از کاغذ و مداد و کتاب هایی دربار? پرندگان که لایشان هم باز نشده بود. در چنین وضعی، درحالی که بزرگی وظیف? پیش رو باعث شده بود خشکش بزند، می دیدی که هر لحظه ممکن است اشکش سرازیر شود. بعد پدرم آمد و کنارش نشت، دستش را دور شان? برادرم انداخت و گفت: "رفیق، پرنده به پرنده – دانه به دانه، یک به یک. هربار فقط دربار? یک پرنده بنویس و تمام."» (از متن کتاب) درباره این کتاب بیشتر بخوانید
بریدۀ کتابهای مرتبط به پرنده به پرنده: درس هایی چند درباره نوشتن و زندگی
نمایش همهلیستهای مرتبط به پرنده به پرنده: درس هایی چند درباره نوشتن و زندگی
یادداشتهای مرتبط به پرنده به پرنده: درس هایی چند درباره نوشتن و زندگی