یادداشت
1401/12/23
«در این جامعۀ تاریک و مجروح، نوشتن میتواند لذتهای خاص دارکوب را به شما ببخشد، لذتهای خاص حفر کردن سوراخی در یک درخت، حفرهای که در آن میتوانید لانهتان را بسازید و بگویید ‹این آشیان من است، این جایی است که اکنون زندگی میکنم، این جایی است که بدان تعلق دارم.› این آشیان میتواند کوچک و تاریک باشد، اما دستکم سرانجام خواهید دانست که چه میکنید.» این کتاب کوچک نازنین برایم بینهایت عزیز شد. عاشقش شدم؛ از اسم لطیف و نرمش و دلیل نهفته در پس انتخابش گرفته تا تک تک درسهایی که بهگمانم نه برای یاد دادن نوشتن، بلکه یاد دادن چگونه نگاه کردن و حتی یاد دادن چگونه زیستن است، بدون آنکه حس کنی کسی بالای منبر رفته و با نگاه از بالا به پایینی دارد برایت روده درازی میکند. آن لاموت خودش را آسیبپذیر میکند و با پذیرش آسیبپذیری و ضعفهای انسانیاش، با صداقتی شیرین و لطیف و چهبسا خندهدار به تو نشان میدهد که برای آنکه خوب بنویسی - نه برای آنکه نویسنده شوی - لازم است پرنده به پرنده پیش بروی. نکتۀ منحصربهفرد کتاب برایم این بود که تقریباً تمام نکات لاموت را میتوان به ترجمه هم بسط داد و از این جهت خیلی خیلی با حرفها و توصیههایش موافق بودم و احساس نزدیکی میکردم.
4
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.