بعد از تورق و هدیه دادن به دخترم برای جشن تکلیفش و اینکه کتاب را با اشتیاق خواند خودم هم کنجکاو شدم بخوانم. گرچه مستقیم‌گویی زیاد داشت ولی خب به نظرم دختری که آماده است و در آستانه‌ی جشن تکلیف، این مستقیم‌گویی را می‌پذیرد مخصوصا به دلیل سبک نامه‌نگاری جذابی که کتاب دارد. نامه به خدا!!
دختر من که خیلی دوست داشت. حتی وقتی از او پرسیدم داستان از چه قرار بود؟ گفت خصوصیست!
مثل فاطمه‌ی داستان که نامه‌هایش را فقط برای خدا می‌نوشت و مادر آن را نمی‌خواند!
در ضمن طرح جلد جدید کتاب خیلی جذاب‌تر است!
        

                بالاخره خواندم و تمام شد. البته در اواسط این جلد به دلیل کشدار شدن مطالعه و اینکه می‌خواستم زود تمام شود ترجمه را جای زبام اصلی خواندم. این چند ماه کانر و ریسا و دوستانشان حسابی گوشه‌ای از ذهنم را اشغال کرده بودند که با سرانجام کتاب خیالم از بابتشان و از بابت همه‌ی بچه‌های دیگر مجموعه راحت شد و یک نفس راحت کشیدم!!
این مجموعه‌ی چهار جلدی اگر چه مخاطبش نوجوان عنوان شده ولی به جهت خشن بودن موضوع آن و خشونت بالای بعضی از اتفاقات داستان برای نوجوان شاید سنگین باشد و البته که کم هم صحنه ندارد!! 
ولی داستان آن حسابی انسان را از جهات مختلف به فکر وا می‌دارد!!

        

                عالی بود عالی. شیوه‌ی روایت و زبانش را خیلی دوست داشتم. زندگی و زمانه‌ی امام حسن عسکری ع با تمرکز بر زمان شهادت ایشان و شروع غیبت فرزندشان مهدی از زبان بانو حدیث، مادر بزرگوارشان و مادربزرگ امام زمان عج. 
        

                کتاب عالی بود‌. انقلاب ایران از زاویه‌ی نگاه یک روزنامه‌نگار معروف لهستانی که تا آن موقع شاهد ۲۶ انقلاب دیگر در کل جهان بوده است. 
همیشه همان طور که سفرنامه خواندن را دوست دارم تا بتوانم از نقاط دیگر جهان و زندگی مردم و آداب و رسوم آنها بدانم فهمیدن اینکه دیگران درباره‌ی کشور خودم و مردمش و تفکرات و اعتقاداتشان چه فکر می‌کنند نیز برایم جذاب بوده است...
        

                این چند روز به دلایلی دوباره بعد از چند سال به قصد تورق آمدم سراغ این کتاب ولیاین قدر فراموش کرده بودم که دوباره از اول خواندمش و چه قدر دلنشین بود این مرور...
داستان از زبان دختری است که برایش درباره‌ی حجاب سوال پیش آمده‌ است؛ آن هم به واسطه‌ی معلمی که تازه به مدرسه‌شان آمده است. حالا او دربه‌در دنبال این است که بفهمد حجاب چیست و چرا؟ 
و از آن دخترهاست که تا ته‌توی چیزی را در نیاورد آرام نمی‌گیگیرد!!!
        

                رمانی درباره‌ی حاج قاسم و شهادتشان
بخش‌هایی از داستان که روایت یک صحنه‌ی تئاتر بود را خیلی دوست داشتم. 
داستان درباره‌ی پسری است که صوفی مسلک است اما در مسیر دیگری قرار می‌گیرد و ...
        

                یک رمان نوجوان عالی و جمع و جور درباره‌ی شهادت حضرت علی(ع) از زبان سه نوجوان ساکن در کوفه که گذارشان به خانه‌ی امیرالمومنین(ع) می‌افتد اما دیر...
        

                خیلی رمان ناز و دوست‌داشتنی‌ای بود. دادم دخترم هم خواند و خوشش آمد. دخترک داستان تخیلاتی قوی داشت و حسابی خواننده را با داستان‌های جذابش مشغول می‌کرد. و البته که در نهایت هم پیام خوبی داشت و پایانش هم خیلی تاثیرگذار بود. 
        

                یک رمان نوجوان زیبا و جمع و جور درباره‌‌ی تلاش و امید و در نهایت رسیدن به هدف
یک جورهایی می‌توان گفت مصداقی است برای : از تو حرکت از خدا برکت
        

                یک رمان نوجوان جمع و جور و عالی با موضوع شهادت امام حسن مجتبی(ع)
راوی آن جعده قاتل امام است...
        

                یک رمان کودک عالی برای آشنایی با جنگ . با یک داستان خیالی جذاب. برای هشت سال به بالا
        

                یک رمان نوجوان عالی در فضای مدرسه و درباره‌ی شیطنت‌های پسری که از مدرسه متنفر است اما... 
برای دوازده سال به بالا رمان مناسب و بسیار پرکششی است.
        

                یک کتاب علمی تخیلی که نسبتا خوب شروع شد و تقریبا می‌شود گفت طوری داستان را روایت می‌کرد که دوست داشتی ته ماجرا را بفهمی ولی به آخر که رسیدم ناامید شدم و خورد توی ذوقم. فقط کمی از بحث سفر در زمانش خوشم آمد ولی در کل توصیه‌اش نمی‌کنم. 
ترجمه اصلا خوب نبود چون چند غلط فاحش داشت که خیلی عجیب بود کسی مترجم کتاب باشد ولی آنها را نداند و اشتباه ترجمه کند. 
تا دلتان بخواهد هم شخصیت‌های همجنسگرا داشت که بعضی‌ها در ترجمه هم واضح بود ولی بعضی‌ها را به لطف دوستمان در همخوانی کتاب که از روی نسخه‌ی زبان اصلی می‌خواند متوجه می‌شدیم. نویسنده شورش را درآورده بود رسما!!!
        

                یک رمان نوجوان خوب درباره‌ی رابطه‌ی مادر دختری. البته رابطه‌ای که خراب شده و‌ نیاز به اصلاح دارد... و بخش جذاب داستان، سفر شخصیت در دل زمان است و رفتن به نوحوانی مادرش...
        

                یک رمان فانتزی درباره‌ی سفر یک تیم تحقیقاتی به گذشته و زمان انسان‌های اولیه. در کل بد نبود ولی من خیلی نپسندیدمش. به نظرم سن مخاطب کتاب خیلی خیلی پایین‌تر از پانزده سالی است که پشت جلد کتاب درج شده است.