یادداشت zahra rashidi

zahra rashidi

1403/01/28

                بنفشه رحمانی در چند جستار جان‌دار از راه‌های رفته‌اش برای درمان نازایی‌ می‌گوید. جستارها کوبنده، گزنده و تلخ هستند. احساسات نویسنده لخت و عریان است. این عریانی دست مخاطب را می‌گیرد تا آخرین کلمه می‌کشاند. 

برخلاف روایت‌های نویسنده‌های امروزی افشاها واقعی  هستند. خون دارند. 

خواندنش سخت است. اگر نشان نازایی به گردنتان باشد خواندنش سخت‌تر هم می‌شود‌. انگار نویسنده انگشتش را می‌گذارد لای زخم‌های عمیقتان و فشار می‌دهد تا آنجا که سرباز  کنند و دوباره خون ازشان جاری شود.

پایانش اما باشکوه است. مثل فتح قله‌ای چندهزارمتری  شعف می‌ریزد به جان مخاطب و نور می‌تاباند به قلبش.
دوستش داشتم، خیلی زیاد!

پ. ن.: اگر می‌توانستم به تکرار افتادن اواسط کتاب را نادیده بگیرم حتما امتیاز کتاب را ۵ می‌دادم.




        
(0/1000)

نظرات

کاش کسی بده منم بخونمش😭
1
zahra rashidi

1403/01/28

منم نداشتمش، از طاقچه خوندم🥲