بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

الهه

@Elahebanoo

342 دنبال شده

106 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

این کاربر هنوز یادداشتی ثبت نکرده است.

باشگاه‌ها

نمایش همه

باشگاه رواق

201 عضو

تصویر دوریان گری

دورۀ فعال

همخوانی کتاب

110 عضو

زیتون سرخ (خاطرات ناهید یوسفیان)

دورۀ فعال

باشگاه کتابخوانی "هزارتو"

386 عضو

در انتظار بوجانگلز

دورۀ فعال

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

الهه پسندید.
هند جای عجیبی است.
ببر سفید همسفر من در قطارهای یک سفر سخت ۱۱ روزه در ۴ شهر و سه ایالت هندوستان بود. هند جادویی در خودش دارد که احتمالا هیچکس هنوز کشفش نکرده است. چیزی که موقع خداحافظی آدم از خودش می‌پرسد این چه بود که مرا اینجا نگهداشت و هنوز هم دلم نمی‌آید بروم؟
ببر سفید پاسخ بخش مهمی از این جادو بود: مردم. فاصله طبقاتی شاید از پشت شیشه‌های اتوبوس‌ لاکچری توریست‌ها به چشم نیاید، اما با یک قدم زدن ساده در خیابان‌های دهلی واضح‌ترین خصلت این مردم است. مردمی که همیشه از همه چیز راضی هستند و بالرام، ظاهرا تنها کسی‌است که از این رضایت خسته می‌شود!
بالرام برای من جامعه‌ای از هند بود که نتوانسته بودم ببینم. جایی از هند را نشان داد که چشم‌هایم هرگز نمی‌دید و پا به پای داستانی که روایت کرد، غصه خوردم.
چند صفحه آخر ببر سفید را در فضای اشتراکی بالکن هاستل اودایپور خواندم. باد آرامی از سمت دریاچه پیچولا می‌آمد و لای نخل‌های جلوی بالکن می‌پیچید. نامه آخر بالرام به رییس جمهور خلق چین را تمام کردم، به موج‌های آرام پیچولا خیره شدم و با هر دو هند خداحافظی کردم. هندی که دیده بودم و هندی که خوانده بودم...
            هند جای عجیبی است.
ببر سفید همسفر من در قطارهای یک سفر سخت ۱۱ روزه در ۴ شهر و سه ایالت هندوستان بود. هند جادویی در خودش دارد که احتمالا هیچکس هنوز کشفش نکرده است. چیزی که موقع خداحافظی آدم از خودش می‌پرسد این چه بود که مرا اینجا نگهداشت و هنوز هم دلم نمی‌آید بروم؟
ببر سفید پاسخ بخش مهمی از این جادو بود: مردم. فاصله طبقاتی شاید از پشت شیشه‌های اتوبوس‌ لاکچری توریست‌ها به چشم نیاید، اما با یک قدم زدن ساده در خیابان‌های دهلی واضح‌ترین خصلت این مردم است. مردمی که همیشه از همه چیز راضی هستند و بالرام، ظاهرا تنها کسی‌است که از این رضایت خسته می‌شود!
بالرام برای من جامعه‌ای از هند بود که نتوانسته بودم ببینم. جایی از هند را نشان داد که چشم‌هایم هرگز نمی‌دید و پا به پای داستانی که روایت کرد، غصه خوردم.
چند صفحه آخر ببر سفید را در فضای اشتراکی بالکن هاستل اودایپور خواندم. باد آرامی از سمت دریاچه پیچولا می‌آمد و لای نخل‌های جلوی بالکن می‌پیچید. نامه آخر بالرام به رییس جمهور خلق چین را تمام کردم، به موج‌های آرام پیچولا خیره شدم و با هر دو هند خداحافظی کردم. هندی که دیده بودم و هندی که خوانده بودم...
          
الهه پسندید.

قسمت دوم فصل اول تو قسمت قبل نویسنده گفت که تقسیم مردم زمین به دو گروه فقیر و غنی با شکاف بسیار غلطه. تو این قسمت مدلی که پیشنهاد میکنه، یه گستره‌ای از سطوح درآمدیه. نویسنده مردم جهان رو به چهار سطح درآمدی تقسیم میکنه: سطح یک ---» دسترسی به آب گودال و چشمه، پای پیاده، غذای بسیار سطح پایین و گاهی گرسنگی ---» یک میلیارد آدم روی زمین سطح دو ---» دسترسی به آب چشمه یا لوله‌کشی با فاصله از محل زندگی، دوچرخه، استفاده از پیک‌نیک برای غذا ---» سه میلیارد آدم روی زمین سطح سه ---» دسترسی به آب لوله‌کشی، موتور، آشپزی با گاز لوله‌کشی و غذای خوب ---» دو میلیارد آدم روی زمین سطح چهار ---» دسترسی کامل به آب لوله‌کشی در منزل، داشتن ماشین, وسایل پخت و پز پیشرفته‌تر و غذای خوب و مسافرت در تعطیلات ---» یک میلیارد آدم روی زمین اصلاً از این وضعیت روی زمین خبر نداشتم و برعکس اسم کتاب، باعث شد یه کم دل‌سرد شم 🥲 واقعاً سه میلیارد نفر در سطح دو هستن؟؟ جالبه که تو ایران درصد خوبی تو سطح چهارن (البته وضع اقتصادی فعلی اگر ادامه پیدا کنه، احتمالاً در آینده سطح سه بیشتر بشه) و اصلاً فکر نمی‌کردم وضعیت این طور باشه. (کتاب برای سال ۲۰۱۷عه و فکر نمی‌کنم الان هم آمار زیاد تغییر کرده باشه 🥲) بعد نویسنده میگه که شمایی که پول برای کتاب خرج می‌کنید، به احتمال خیلی زیاد در سطح چهار هستید و شما وقتی تو این سطح هستید به همه سطوح یک و دو و سه میگید فقیر! و حتی به یه سری سطوح چهار که ماشین دست دوم دارن هم میگید فقیر! این طوری کلمه فقیر معنای خودش رو از دست میده و مثلاً برای سطح یک فقر مطلق، سطح دو و سه خیلی متفاوته. حس می‌کنم من واقعاً کامل متوجه هدف این تیکه نشدم و اگر کسی کتاب رو خونده، ممنون میشم راهنماییم کنه. آیا منظور این بود که جهان‌بینی دو قسمتی دراماتیک ما رو به اشتباه می‌اندازه و باعث میشه کامل افراد فقر مطلق رو نبینیم؟ یا هدف‌های دیگه‌ای هم داشت؟