بعنوان یک معلم خیلی خوب میفهمم که آقای شجاعی چقدر عالی نقطه ضعف مدارس و دانش آموزان رو تشخیص داده و چه خوب پرداخته و قلم فرسایی کردند توی این موضوع. خیلی جذاب و روان، همراه تمثیلات فوق العاده یک سیر منطقی که ما رو به مقصد می‌رسونه.
        

          پلنگ زخمی کتابی است که در نهان تحسینش می‌کنیم اما در آشکار رویمان را برمی‌گردانیم و حرفی ازش نمی‌زنیم. حتی اگر نامزد نهایی قلم زرین هم شده باشد باعث نمی‌شود حقمان را درباره این کتاب ادا کنیم. 
موضوعش حساسیت‌برانگیز و خاص و پرحاشیه است؟ بله! خوب هم پرحاشیه است!
صحبت کردن از مشکلات مسئله بلوغ جنسی در دوره نوجوانی موضوعی نیست که باب میل همه نویسندگان باشد و جسارت می‌خواهد داستان نوشتن از آن! بابت این جسارت هم باید به نویسنده‌اش تبریک گفت که در اولین کارش سراغ این کتاب رفته است.
قهرمان داستان ما، عرفان، نوجوانی است دبیرستانی که تازه به بلوغ رسیده و فضای مجازی و فیلترشکن و رفیق ناباب کار دستش داده است و حالا در کشاکش مشکلی است که گریبانگیرش شده‌. مشکلی که تا آخر داستان رهایش نمی‌کند و بنا هم ندارد همه چیزش خوش و خرم باشد!
از معرفی این کتاب به نوجوانان نترسید. قرار نیست هرکس این کتاب را خواند مشکل عرفان را داشته باشد. اما فرصت خوبی است تجربه عرفان را بدون هزینه بفهمیم و درک کنیم.
مخاطبش هم قرار نیست فقط نوجوانان باشند. والدین و اولیای تربیتی و آموزشی هم می‌توانند از این کتاب به اندازه وسعشان بهره ببرند.
        

          کتاب نوجوان خوبی بود.
داستان جذاب بود و شخصیت‌ها اکثرا قابل درک. چند تا از شخصیت‌ها تبدیل به تیپ شده بودند. خیلی جاها نویسنده پردازش داستانی نکرده بود و به جای نشان دادن، فقط گفته بود. مثل صحنه‌ی دعوای پسرها با موتوری‌ها یا دعوای حاج آقا یا شکست شخصیت توی بازی‌ها...

        

          به عنوان اولین رمان دوست داشتم سراغ موضوعی بروم که دغدغه عام نوجوانان امروز باشد. موضوعی که بیشتر از بقیه چیزها ذهن نوجوان را درگیر خود می‌کند.
مسئله بلوغ جنسی مسئله‌ای است که معمولا حرف زدن درباره آن چه برای نوجوان چه والدین و مربیان سخت است. اما با تجربه نگارش این کتاب و بازخوردهای مثبتی که از نوجوانان گرفتم فهمیدم چقدر می‌توان با سفر به دنیای آنها و نقطه‌زنیِ گرایش‌های فعال دوره نوجوانی، با این قشر ارتباط گرفت و روی آنها تاثیر گذاشت.
شکر خدا پلنگ زخمی در بیستمین جشنواره قلم زرین توانست نظر داوران را به خود جلب کند و جزو ۵ نامزد نهایی این جشنواره شد.

با توجه به تلاشی که برای نوشتن پلنگ زخمی انجام دادم نمره خودم به این کتاب: ۱۹😚
        

          من چاپ جدید کتاب زو خونده بودم  کادو‌ تولد دادم  به پسر عموی ۱۴ سالم و مجدد برا خودم چاپ قدیمشو خریدم😁
        

          
پایان 19 مرداد 03. توی قطار رفتن ب مشهد
.
عرفان، پسریه در آستانه سن بلوغ. کم کم داره احساسات جنسی توش بیدار میشه و به جنس مخالف نگاهش تغییر میکنه.
عرفان با خودارضایی آشنا میشه. نویسنده اومده این بحران رو تو کتاب شرح داده (انصافا که عفیفانه هم شرح داده)و براش راه حل گفته و سعی کرده واقع بینانه بنویسه که تلقی نشه که آخر داستان دیگهههه همه چی گل و بلبله و هیچکس دیگه خطا هم نمیکنه.
واسعا اینکه چنین موضوعی رو برای داستانش انتحاب کرده به نظرم بسیار جسورانه بود و من و مشتاق کرد بخونمش
و حتی به چند نفر دیگه هم توصیه کردم بخوننش.
        

          
پلنگ زخمی یا زخم پلنگی!
چه فرقی میکند؟
 کلا اولین ها جذاب هستند. نیاز نیست جاهای دورْ دور سیر کنید، مثلا همین کتاب «پلنگ زخمی»؛ اولین نوشته از تقی شجاعی!
اولین کتاب داستانی مخصوص نوجوان و جوان در خصوص موضوع «استمنا» و به قول کوچه بازاری ها «خود ارضایی» و از نگاه معلم دینی ها؛ «با خود به رضایت کامل رسیدن».
تقی شجاعی در این کتاب از خطوط قرمز خودساخته در ذهن عموم مردم عدول کرده و به بحثی پرداخته که نوجوانان بعد از بابا شدن تازه با ناهنجار بودن و حرام بودن این فعل آشنا می شوند.
شجاعی با قلمی روان و عامه پسند به دور از «اروتیک» کردن فضای نوشته، از ذهن یک دانش آموزِ «پسرِ» کلاس نهمی جهانی رو به نگارش در آورده که در عنفوان جوانی رنگ و بویی دیگر به خود میگیرد.
تا جاییکه از تیررس نگاهِ عرفان پلنگ دختر عمو و دختر خاله هم در امان نیستند. و‌ چون عمل کاشت از طریق نگاه، داشت از طریق پردازش ذهنی شکل گرفته و فرصت به مرحله برداشت نرسیده، امثال عرفان ها دست به دامن آن عمل ناشایست می شوند.
از سمتی دیگر در این کتاب با شیوه های تربیتی و‌ کار فرهنگی نیز روبرو میشویم. این نشان دهنده‌ی آن میباشد که نویسنده از این فضا به دور نبوده است.
در جای دیگری با طرز فکری مقابل «آخوند»ها مواجه میشویم. آنجاییکه پدر عرفان [پلنگ] دشمن سرسخت آخونداست. اما شجاعی نشان میدهد که پدر عرفان ها خسته از آخوندهای آخوندنما هستند.
این کتاب تنها مخصوص پسرهاست. چراکه فضای نوشته حول محور یک پسر بچه تازه به دورانِ بلوغ رسیده میچرخد. پس نمیتوان توقع داشت که دخترها با خواندن این کتاب نتیجه مطلوبی رو کسب کنند. چه بسا شاید که نویسنده در ذهن اصلا چنین مسئله را ندیده باشد، اما لاجرم ماحصل این کتاب همین است.
 با اینکه این اثر اولین نوشته شجاعی می‌باشد، اما با هنرمندی تمام این کتاب را به رشته تحریر در آورده. تا جاییکه میتوان با خیال راحت آن را به نوجوانان معرفی نمود.
        

          رمان بسیار جذاب و البته دغدغه دار
مسئله رمان بحران بلوغ پسران و در حوالی ۱۵ سالگی است. 
درگیری هایی که سر پسرها تو این سن پیش میاد واقعا اذیت کنندست و اگر پدر مادر ها و معلمان نسبت به این مسائل آگاه نباشند احتمالا باید فاتحه اون مسر رو خوند.
نویسنده به خوبی از چیزایی گفت که تابو است و از طرفی چارچوب ها رو نشکست.
تنها مشکل این کتاب رو پایان ناگهانی و کمی کلیشه ای میدونم. 
به نظرم لازمه همه پدر و مادر ها مخصوصا پسردار ها بخونن.
        

          موضوع خوبی بود
اما:
بدون هیچ شک و تردیدی در قفسه اون کتابهایی قرار میگیره که نویسنده میخواد نصیحت‌های خوب مدنظرش رو در قالب داستان و از زبون شخصیت‌های مختلف بگه و هرچی هم تلاش کنه که از کلیشه دربیاد، برای مخاطبی که اهل کتاب خوندن باشه خیلی زود دستش رو میشه و توی ذوق میزنه. 
در واقع سیر داستان برای چنین مخاطبی کاملا مشخصه و جذابیتی برای خوندن باقی نمی‌مونه. 

        

          دغدغه و نگاه نویسنده رو برای انتخاب موضوع 
تحسین می‌کنم.

یك جمله ماندگار از کتاب :
چشم‌ها را برای دیدن حرم به تو داده‌اند، و پلک‌ها را 
برایِ ندیدن حرام ...
        

          عرفان که تازگی به 15 سالگی و سن بلوغ رسیده، دچار مسائل جدیدی شده که نمیتواند در برابرشان مقاومت کند.
در اینستا مدام به پیج ها و پست های دختران سر میزند، کم کم وارد فضای چت با دختران مختلف شده و با ورود به دنیای عکس و فیلم های مستهجن به خودارضایی نیز رو می آورد
در این فرآیند او به مشکلاتی مانند ضعف درسی و بدنی نیز دچار می شود
ما در طول داستان احوالات او در خانواده و مدرسه را میخوانیم
معلم ورزش و روحانی مدرسه که تلاش میکنند تا با توجه به سن بچه ها آن ها متوجه مسائل این دوران کنند. بحث ها و گفتگوهای بچه ها با معلمین در مورد مسائل دوران بلوغ تا حد خوبی در کتاب بیان شده است.
سیر داستان خوب از آب درآمده و سعی شده تا مطالب به صورت گل درشت بیان نشوند و نویسنده در بیشتر بخش های کتاب در این زمینه موفق بوده
از دیگر نکات مثبت کتاب، بیان بسیار عفیفانه مسائل جنسی است که حقیقتا نویسنده به خوبی از پس آن برآمده است
        

          بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب« پلنگ زخمی»
کتاب « پلنگ زخمی» به قلم آقای "تقی شجاعی" است. نویسنده در قالب رمان بسیار زیرکانه و توانا به مسائل بلوغ جنسی و جسمی جوانان پرداخته و راه‌هایی را در مقابل او قرار داده است که جوان چگونه و با کمک چه کسانی می‌تواند از این مرحله عبور کند. 
نویسنده با نثری روان و زبانی تمیز و شیرین عشق دوره نوجوانی و عوامل تشدید آن را در قلب و روح جوان بسیار هوشمندانه و به زبان نوجوان به قلم در آورده است. خواندن این کتاب مختص نوجوان نیست چرا که خانواده به عنوان محور تربیتی باید در صدر قضیه اما در کنار نوجوان تاثیر گذار باشد. 
آقای" تقی شجاعی" در این کتاب ارتباط نوجوان و جامعه را با قشر روحانی بسیار واقعی به تصویر در آورده و واضح می‌گوید که نوجوان رفتار و گفتار پدر و مادر را در مورد مسائل دینی و سیاسی جدی می‌گیرد.
بیشترین چیزی که در این کتاب به چشم می‌آید پرداخت هوشمندانه نویسنده به واقعیت های یک نوجوان است که در خلوت با خودش فکر می‌کند. 
برشی از کتاب:
« باید منتظر ماند و مُرد. به نظر می‌رسد که من برای عاشق شدن و عاشق ماندن و احیانا عاشق مُردن دلایل کافی ندارم. اما از یک طرف دیگر هم به نظر می‌رسد که من هم مثل بابا گَند زده ام و در حالی اولین بار او را ملاقات کرده‌ام که چشم‌هایم داشته در کفِ خیابانِ چهره‌های دختر‌ها تک چرخ می‌زده است. به نظر می‌‌رسد که این رفتار از اجدادم به من به ارث رسیده که آفتابه برداریم روی عشقی که اولین بار حسش کرده‌ایم...»  
از آثار این نویسنده می‌توان به کتاب‌های« اختناک، شریان، و وقتی بابا رئیس بود»؛ اشاره کرد.
"پلنگ زخمی" در انتشارات معرفت در سال 1400 به چاپ رسیده است.
#یادداشت نویسی
        

          متاستفانه تابو بودن موضوع این کتاب مشکلاتی رو بین پدر و مادر و فرزندان ایجاد می‌کنه مثلا پدر و مادر خجالت می‌کنه که این مسائل رو بیان کنه تا پیشگیری کنه و آموزش صحیح رو داخل خانواده متوجه شه نه تو جامعه و اینترنت که با استناد به علم بگه خود ا.رضایی مشکلی نداره دیدن فیلم پور.ن اشکال نداره یا مثلا فرزند مشکل جنسی داره و بخاطر خجالت نمی‌تونه بیان کنه 
امیدوارم کتاب های بیشتری با این موضوع نوشته بشه
        

          یک رمان جذاب نوجوانانه در موضوعاتی که امروزه با آن دست و پنجه نرم میکنند. داستانی روان و طنزآلود برای دانش آموزان بالغی که هیچ کتابی دست نمیگیرند!!  این کتاب میتواند دریچه ای برای حل برخی چالش های ذهنی و روحی بچه ها خصوصا در حوزه آسیب های اخلاقی‌شان باشد!
        

          موضوعی که متاسفانه خیلی از بزرگترها نسبت به اون غافل شدند الانم که شرایط جامعه بدتر شده و کمتر کسی به فکر این نوع موضاعات هست.
        

          بزرگترین نقطه مثبت کتاب، جسارت نویسنده در رفتن به سمت موضوعی است که گریبان نسل نوجوان را گرفته است و همچنان در پستوی پنهانکاری جامعه مانده است. پرداختن به یکی از آسیب های جنسی دوره ی نوجوانی  یعنی خود ارضایی موضوع کتاب است. موضوعی که نویسندگان به خاطر ممیزی و حفظ عفت کلام به سمت آن نمی روند و سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند! ولی در کتاب پلنگ زخمی نویسنده با قلمی عفیفانه و بدون اشاره ی مستقیم به این عمل  ، از آن سخن گفته است. او به نشانه ها و علایم این عمل پرداخته است و عواقب جسمی و روحی آن را بررسی کرده است.
همچنین دنیایی که نویسنده تصویر کرده است به جامعه امروز ما ، روابط و حرف هایی که در مورد دین و سیاست زیاد شنیده می شود ، نزدیک است.آدم ها  طبیعی  و شخصیتها خاکستری هستند. دیالو گهای عرفان و دوستانش بسیار طبیعی است. فضای مدرسه و ارتباط بین بچه ها و مسئولین مدرسه نیز خوب و باور پذیر از کار درآمده است.
شروع داستان بی نظیر است و قلاب می اندازد و خواننده را تا آخر داستان دنبال سرنوشت عرفان می کشد. عناوینی که برای هر فصل انتخاب شده است ، جمله ی زیبایی از همان فصل است که بار معنایی آن فصل را به دوش می کشد.
بیان حالات شخصیت عرفان در لحظاتی که دچار این گناه می شود زیبا و خلاقانه هستند و بدون اشاعه ی گناه به خوبی با زبانی ادبی تصویر و توصیف شده است
با توجه به تلاش نویسنده برای دوری از شعار زدگی  و دقت به زبان نوجوانان امروز جامعه، بعضی الفاظ نامناسب در کتاب به کار رفته است. اگر بخواهیم سخت گیرانه با کتاب برخورد کنیم می توانیم این موارد را جز نکات منفی در نظر بگیریم. 
در مورد تحول شخصیت باید گفت اکثرا درونی بود و کنش بیرونی و عمل داستانی  کم بود.  مثلا می شد به روابط عرفان و هادی بیشتر پرداخت و یا از زبان معلمان و مشاور و حاج آقا اینقدر در مورد گناه و ارتباط با خدا روی منبر نرفت و ساده تر به این مسئله پرداخت.یعنی به جای گفتن ، یک ماجرا و عمل داستانی  برای آن تدارک چید.