یادداشت فاطمه نصراله زاده
1403/5/23
پایان 19 مرداد 03. توی قطار رفتن ب مشهد . عرفان، پسریه در آستانه سن بلوغ. کم کم داره احساسات جنسی توش بیدار میشه و به جنس مخالف نگاهش تغییر میکنه. عرفان با خودارضایی آشنا میشه. نویسنده اومده این بحران رو تو کتاب شرح داده (انصافا که عفیفانه هم شرح داده)و براش راه حل گفته و سعی کرده واقع بینانه بنویسه که تلقی نشه که آخر داستان دیگهههه همه چی گل و بلبله و هیچکس دیگه خطا هم نمیکنه. واسعا اینکه چنین موضوعی رو برای داستانش انتحاب کرده به نظرم بسیار جسورانه بود و من و مشتاق کرد بخونمش و حتی به چند نفر دیگه هم توصیه کردم بخوننش.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.