بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

به کودکی که هرگز زاده نشد

به کودکی که هرگز زاده نشد

به کودکی که هرگز زاده نشد

اوریانا فالاچی و 1 نفر دیگر
3.5
139 نفر |
27 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

356

خواهم خواند

51

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

نامه به کودکی که هرگز زاده نشد رمانی به زبان ایتالیایی از اوریانا فالاچی‏، نویسنده و خبرنگار ایتالیایی است که در سال 1975 منتشر شد. این کتاب با زاویه دید اول شخص و در قالب نامه ای از راوی داستان، یک زن جوان که گویا خود فالاچی است، با جنینی که در رحم خود باردار است نوشته شده که فرزند نازاده اش را از مصیبت های دنیا و بی رحمی آن می آگاهاند. این کتاب تا ژانویه 2007 بیش از 4 میلیون نسخه (بدون احتساب کپی ها) فروش داشته است.

یادداشت‌های مرتبط به به کودکی که هرگز زاده نشد

            «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» روایت کشمکش اوریانا فالاچی است با خودش، با جهان پیرامونش و البته با نطفه‌ای که به شکم می‌کشد؛ کشمکشی بر سر به دنیا آوردن و نیاوردن او.
 از خلال واگویهٔ مولف با کودکی که هرگز زاده نشد، می‌توان به نگاه اوریانا به جهان، به زندگی، به مفهوم عشق و به نقش زنانهٔ مادری پی برد. 
نکتهٔ جالب توجه، جسارت فالاچی در روایتِ صادقانهٔ ماجرایی کاملاً شخصی بود؛ ماجرایی  که در جامعهٔ زمانهٔ خود او هم یک تابو محسوب می‌شده: نگه‌داشتن یا نداشتن نطفه‌ای که ماحصل  رابطهٔ ازدواج نبوده است.
خوانندهٔ ایرانی، احتمالا اختلاف فرهنگی زیادی با جهان مؤلف دارد، با این همه این کتاب به او کمک می‌کند که پیش از هرگونه ارزشگذاری، از دریچهٔ چشم یک زن مستقل مدرن فمینست به ماجرا نگاه کند؛ زنی که به رغم همهٔ تمایلات مدرن  فمینیستی و به رغم  شهرت حرفه‌ای‌اش، می‌خواهد زن باشد و مثل هر زنی، طعم مادری را بچشد؛ بی‌آن که بداند این دو وجه از زندگی‌اش (شهرت حرفه‌ای و  مادری) می‌توانند به سادگی و از ابتدا یکدیگر را نقض کنند و مانع از جریان طبیعی دیگری شوند.  
          
            « به کودکی که هرگز زاده نشد»
اوریانا فالاچی را با مصاحبه اش با امام خمینی ره، شاه و مشاهیر دنیای معاصر می شناسیم. لکن چند کتاب او نیز شهرتی در خور یافته اند که معروف ترینش اثر حاضر است.
«به کودکی که...» نجوای زنی است با جنین در رحم اش از سیاهی های زمین و زمانه ا، از خاطرات تلخ کودکی، از بی عاطفه بودن شوهر، دوستان، و مردم،از قضاوت های تلخ و ناعادلانه جامعه، از پیش داوری ها در مورد زنی که خارج از ازدواج صاحب اولاد شده است.
داستان به طور کلی تلخ است و موجب تاسف از اینکه زنی با چنین حجم از ناعدالتی و قضاوت مواجه شود تا جایی که اعتقادات و باورهای غلط، بدبینانه و گاها دشمنانه ای را برای خود بوجود بیاورد.
درسته که  فالاچی منشا بسیاری از سختی ها رو جهان مردسالار می دونه اما من این اثر را یک اثر فمینیستی تلقی نمی کنم چرا که حتی برای آنها هم پذیرش این حجم از بدبینی رضایت بخش نیست!
پرداختن نویسنده از بنیادی ترین سوالات تا پیش پا افتاده ترین اتفاقات از جالب ترین نقاط داستانه که موجب میشه طیف مخاطبین کتاب گسترده بشه.
 
در پایان، نبود عنصر محبت،گذشت،کرامت،عدالت و عدم موجه سازی عقلانی گزاره های دینی و هستی شناسی را موجب رانده شدن تند و تیز قلم فالاچی بر صفحات کتابش می دانم! وهو العالم.
ک...تابستان:۴۴۷۰ صفحه