برگ اضافی: یادداشت هایی از شرق تا غرب

برگ اضافی: یادداشت هایی از شرق تا غرب

برگ اضافی: یادداشت هایی از شرق تا غرب

3.9
58 نفر |
17 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

153

خواهم خواند

41

ناشر
مثلث
شابک
9789648496987
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1399/5/8

توضیحات

        
استقبال از دو کتاب (مارک و پلو) و (مارک دوپلو) بزرگترین انگیزه ای بود که باعث شد در این لحظه این کتاب را در دست داشته باشید.
(برگ اضافی) برخلاف دو کتاب پیشین گزارش هایی کامل از سفر به کشورهای مختلف نیست.
بلکه یادداشت های پراکنده ی ست از مشاهدات و خاطراتم از این سو و آن سوی جهان.
اگر تصور می کنید با خواندن این کتاب می توانید اطلاعات کافی و وافی درباره این کشورها بدست بیاورید سخت در اشتباهید.
این کتاب فقط خاطره نگارهی هایی ست از یک آدم دیوانه ی سفر که هیچ چیز را به اندازه تجربه های منحصر به فرد در گوشه و کنار جهان دوست ندارد.
اصلا بگذارید این طور بگویم تا به حال شده به رستورانی بروید و مثلا یک غذای پلویی سفارش بدهید و بعد برای اینکه حسابی به خودتان حال بدهید بخواهید یک کباب برگ اضافی هم برایتان بیاورند؟
اگر دو کتاب (مارک و پلو) و (مارک دوپلو) آن غذای اصلی باشند،کتابی که در دست دارید همان (برگ اضافی) است،نوش جان

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به برگ اضافی: یادداشت هایی از شرق تا غرب

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به برگ اضافی: یادداشت هایی از شرق تا غرب

نمایش همه
مارک  و پلو: مجموعه ای از سفرنامه ها و عکس هاسفرنامه ها و عکس ها: مارک دو پلوبرگ اضافی: یادداشت هایی از شرق تا غرب

یادداشتی مشترک برای ۵ سفرنامه از منصور ضابطیان

5 کتاب

به صورت مجموعی بخواهیم نگاه کنیم، سفرنامه های منصور ضابطیان انصافا یک تحول جدی در این عرصه است... اما بررسی: قلم نویسنده کشش فراوانی دارد که مجری پادکست رادیو مضمون حین پرسش از آقای ضابطیان، از آن با لفظ فوت کوزه گری یاد می‌کند قلمی شیرین که شما را با خودش همراه می‌کند اما چیزی که از سفرنامه می‌خواهیم آشنایی با فرهنگ و روابط حاکم بر کشور مقصد است که بین این ۵ تا به جز استامبولی، در مابقی خیلی کم دیده می‌شود که در " برگ اضافی" به بدترین نحو خود می‌‌رسد چیزی که نویسنده هم به آن معترف است و از ما می‌خواهد که از برگ اضافی اطلاعات نخواهیم خب پس چه بخواهیم؟ البته انصافا استانبولی در یک سطح دیگه است و ترکیه رو خیلی خوب معرفی می‌کنه جدی ترین نقد من به این مجموعه همینه هر چند که با وجود این، باز هم ارزش خوندن یا گوش دادن داره به نظرم آخرین نکته هم نسبت به دیدگاه های سیاسی نویسنده که هر از گاهی در کتاب بازتاب پیدا کرده: آقای ضابطیان، تشبیهی که بین حاکمان ایران و آمریکا کردید و گفتید که سیاسیون در همه جای دنیا یک طور اند و مردم هم همه جا خوب هستند، نامردی بود و نشان از سطحی بودن تفکر سیاسی داشت... یا حق

1

دو دستی (نوشته ها و عکس های سفر به ژاپن)نوشابه زرداستامبولی: نوشته ها و عکس های سفر به استانبول

ضٰابِطِیْانْ خوْانِیْ

11 کتاب

بسم الله آنقدر نوشته‌ام به سفرنامه خوانی عادت دارم و عاشقش هستم که دیگر برای خودم خسته کننده شده است... حقیقتاً یکی از لذت‌های حلال انسان که هرچه بیشتر باشد برکتش در زندگی نیز بیشتر است سفر رفتن و سفرنامه خواندن است. منصور ضابطیان یکی از کسانی است که به محض چاپ کتاب‌هایش آن‌ها را تهیه می‌کنم، می‌خوانم، توصیه می‌کنم و انگیزه‌ام چند برابر می‌شود که بازهم از او بخوانم و توصیه کنم... مزیت سفرنامه‌های او زیستن با آدم‌هایی است که به دیارشان سفر کرده است. زیستن را هرچه می‌توانید تفسیر کنید، به جرأت می‌گویم همه آنچه تفسیر کرده‌اید و در ذهن دارید را منصور ضابطیان در سفرهایش انجام داده است. نتیجتاً شما با سفرنامه‌ای از جنس سفرنامه‌های تیپ و یک شکل مواجه نیستید بلکه کتابی می‌خوانید که توقع‌تان را از این جنس ژانر بالا می‌برد. حتی لحظه‌ای شک نکنید که سفرنامه‌های او برای خواندن خوب است یا نه... با اطمینان می‌گویم که عالی است و نمونه‌اش را پیدا نمی‌کنید. در میان آثارش اما بی‌شک شیرینی چای نعنا (با اختلاف)، سباستین و استامبولی بیش از دیگران است.

4

یادداشت‌ها

          "برگ اضافی، یادداشت هایی از شرق و غرب" اثر "منصور ضابطیان"
این آخرین کتابی هست که از سفرنامه های ضابطیان دارم(مربوط به سال ۱۳۹۴)  و فعلا دیگه تمومه!
اسم کتاب عجیبه ولی دلیل انتخاب این اسم جالبه: "تا بحال شده به رستورانی بروید و مثلا یک غذای پلویی سفارش بدهید و بعد برای اینکه حسابی به خودتان حال بدهید بخواهید یک کباب برگ اضافی هم برایتان بیاورند؟ اگر دو کتاب "مارک و پلو" و "مارک دوپلو" آن غذای اصلی باشند، کتابی که در دست دارید همان 'برگ اضافی' است. نوش جان!"
تعداد یادداشت ها زیاده، من خلاصه چندتایی که بنظرم جالب بود رو انتخاب کردم و بنظرم گوگل مپ و مکه و مدینه جزو بهترین ها بودند.

گوگل مپ
دارم با خودم فکر میکنم که سالها پیش که اولین سفرهایم را شروع کردم بدون اینترنت و گوگل مپ و فیسبوک چطور می توانسته ام کارم را راه بیندازم. من همیشه این سادگی را دوست ندارم. دوست دارم به جای چشم دوختن به صفحه موبایل روبرو را ببینم. آنها در یک رابطه یک سویه نظر مرا نمی پرسند. دوست دارم در استانبول از لابلای پاسخ جوانی که به ترکی راهنمایی ام میکند واژه های سرزمینم را بربایم. من دوست دارم وقتی از کسی نشانی میپرسم توی چشم هایش نگاه کنم و او بگوید دنبال من بیا و برویم باهم تا آستانه ی یک رفاقت... گوگل مپ این لذت های بزرگ سفرهای کوچک را میگیرد. سرراست ترین مسیر همیشه بهترین مسیر نیست.

استانبول
در جواب پرسش همیشگی مردم برای نخستین سفر خارجی، پاسخ من بی برو برگرد ترکیه است. کشور ارزانی است، اگر دست و پای سفر ندارید میتوانید از تور استفاده کنید یا خودتان دست بکار شوید. در ترکیه بسیاری از امکانات یک کشور اروپایی مهیاست و در کنارش به لحاظ فرهنگی از ما چندان دور نیستند. من معمولا امارات را توصیه نمیکنم چون یک نمونه قلابی از مدرنیته را میبینند که در بسیاری جاها فقر و تبعیض نژادی را در خود پنهان کرده است. 

دهلی نو
همیشه عادت دارم یک پس انداز کوچک درون سفری کنار بگذارم برای رفتن به رستورانی درجه یک در آخرین شب سفر و به توصیه خیلی ها خوردن دسر "گلاب جامون" بعد از خوردن غذای اصلی در یک رستوران شیک منتظر دسر میشویم تا اینکه یک کاسه استیل می آورند داخلش چیزی شبیه آب گرم و یک پر لیمو! ما هم مات که این را باید چجوری خورد؟ قاشق ها رو هم برده بودند و فقط باید سر میکشیدیم! داشتم کاسه رو سر میکشیدم که اخم یک خانم میز کناری منصرفم کرد‌. گارسون که اومد پرسیدم این دسر رو چطور باید بخورم؟ گفت کدوم دسر؟ این ظرف آب رو آوردم که دست هاتو بشوری!
قسمت اول
هامبورگ
بسیاری از افغان های اینجا از مسیر ایران به اروپا رسیده اند. خیلی هایشان در ایران کار کرده اند تا پول جمع کنند و عموما خاطره خوبی از حضور در ایران ندارند. معتقدن ایرانی ها مهمان نواز نبوده اند، آنها را تحقیر کرده اند، به آنها توهین کرده اند و ملیتشان را چون ناسزا به کار برده اند. حالا افغان ها در بسیاری فروشگاه های آلمان عامدانه کارگران ایرانی را استخدام میکنند. به آنها سخت می گیرند و اذیتشان میکنند!

کراکف
ایرانی ها خیلی وقتها به خاطر در دسترس نبودن بعضی چیزها در ایران، در استفاده از اون چیزها در سفر افراط میکنند و من هم بعنوان یکی از اون ایرانی ها در امتحان شکلات های مختلف افراط میکنم! در کراکف لهستان یک فروشگاه میبینم به نام 'کارخانه شکلات'! با یک منو چند صفحه ای ولی من که عاشق شکلات سفید هستم احتیاجی به منو ندارم. وایت هات چاکلت انتخاب منه. پیش خدمت میپرسه: توی کاسه یا لیوان؟! یک کاسه شکلات غلیظ رو با قاشق میخورم.‌ شکلات یکی از دو چیزی ست که در زندگی در آن افراط میکنم.

کوالالامپور
تلقی خاصی نسبت به مالزی ندارم. فقط به این دلیل که وقت و پولم به اندازه ی یک سفر یک هفته ای به مالزی است این مقصد را انتخاب میکنم با تور چون هزینه اش از اینکه تنها بروم کمتر میشود. تنها گرفتاری من شیک بودن بیش از اندازه هتل هاست. من در سفرهایم دنبال ماجرا هستم، به دنبال آدم های جدیدی که بتوانم با آنها دوست شوم، بتوانم از دریچه ی چشم آنها به جهان نگاه جدیدی کنم و... و هتل پنج ستاره اینها را به من نمیدهد. 

زاگرب
نمی دانم زاگرب چند کافه دارد اما تعداد کافه ها برای شهری با جمعیت ۸۰۰ هزار نفر بسیار زیاد است و جالب اینجاست که غالبا از سر صبح باز هستند تا آخر شب و همیشه شلوغ. یک کافه نوستالژیک پیدا میکنم که هیچ میزی در آن وجود ندارد و وظیفه میزها را تلویزیون ها و رادیوهای بزرگ لامپی قدیمی برعهده گرفته اند. جالب تر وقتی هست که شب میشود و بجای چراغ حدود ۶۰ تا تلویزیون لامپی قدیمی همزمان برفک پخش میکنند! 

پاتایا
ساحل اونجا خیلی تمیزه حتی ته سیگار هم دیده نمیشه. شهرداری پاتایا بخش هایی از ساحل رو رایگان در اختیار هتل داران قرار داده تا غذایشان را آنجا سرو کنند و در مقابل آنها موظف هستند تا ساحل را هر روز صبح تمیز کنند. یک رابطه شهروندی متقابل میان مردم و شهرداری که هیچکدام به فکر کلاه گذاشتن سر دیگری نیست!
قسمت دوم
بارسلون
یک بلیت ۱۲۲ دلاری خریده ام برای کنسرت "انریکه ایگلسیاس" جای نسبتا خوبی گرفته ام ولی نه باندازه ردیف اول که ۴۰۰ دلار قیمت داره. ۲۵ هزار نفر در کمال نظم وارد ورزشگاه میشیم و من دنبال ردیف و صندلی ام میگردم ولی نصف ردیف من که صندلی من هم جزوش هست ناپدید شده و نیست! به مسول اونجا میگم صندلی من کجاست؟ میگه حراست این قسمت رو جمع کرده تا رفت و آمد راحت تر بشه! خودم رو آماده کردم که یه دعوا راه بیاندازم که مسول اونجا میگه بفرمایید جای جدیدتان را نشان بدهم. ردیف اول و درست روبروی سن! به من میگه خیلی خوش شانسی.

مکه
اولین بار است که مشرف میشوم. خیلی ها گفته اند که مکه با جاهای دیگر فرق میکند اما هیچ وقت جدی شان نگرفته ام. فکر میکردم اغلب شان جاهای زیادی را در دنیا ندیده اند. اولین نگاه به کعبه در مسجدالحرام، درخشان ترین سنگ سیاه جهان. چیزی در من منفجر میشود و میزنم زیر گریه نمیدانم چرا. شب ها میروم در آخرین طبقه مسجدالحرام چشم میدوزم به کعبه. به سنگی سیاه که هیچ وقت دلیل فیزیکی عظمتش را نمیفهمم. حالا من جزو آن دسته از آدم هایی شده ام که به دیگرانی که به مکه مشرف نشده اند می گویم مکه چیز دیگری ست که باید آن را تجربه کرد. و فهرستی از سفرهایم به جاهای مختلف جهان را ردیف میکنم تا بدانند این تنها سفر زندگی من نبوده، اما متفاوت ترین سفر زندگی ام، چرا.
قسمت سوم
مدینه
روز آخری است که در مدینه هستم. در همه این روزها، تنها کار مهمی که کرده ام نشستن در حرم و نماز خواندن بوده غیر از نماز در محل محراب پیغمبر که از بس شلوغ هست نتوانسته ام. همچنان که منتظر خالی شدن جا هستم یکدفعه یک جا را میبینم درست پشت محراب باورم نمیشود و به سرعت خودم را میرسانم. پی در پی نماز میخوانم تا مبادا شرطه ها بیرونم کنند. نمازهایم که تمام میشود نمیدانم چکار کنم به دور و بر نگاه میکنم تا ایرانی ببینم و جایم را بدهم بهش. پشت سرم چشم در چشم میشوم با یک مرد عرب که دارد نماز میخواند. دستش را بالا می آورد و اشاره میکند که دو رکعت دیگه هم بخوانم. تصمیم میگیرم به سفارش اش عمل کنم ولی نمی دانم برای چه کسی! ناگهان یاد پیامک هایی که شب گذشته به برنامه ی رادیو هفت زده شده بود افتادم. یاد دو مادری که خواسته بودند برای بچه هایشان دعا کنم. طاها که سرطان خون داشت و کیا که عمل جراحی گلو. قامت بستم الله اکبر گفتم و بغضم ترکید. انگار چیزی درونم منفجر شد. انقدر گریه کردم که صورتم که هیچ، جلوی لباسم هم خیس شده بود. انگار زخمی درونم سرباز کرده و سبک میشوم. نمازم تمام میشود برمیگردم ولی مرد عرب نیست. هر که بود و هرکاری داشت هیچ وقت فراموش اش نمی کنم. 

۱۵۹ صفحه
#برگ_اضافی #منصور_ضابطیان #نشر_مثلث



        

0

          برگ اضافی برخلاف دیگر کتاب های منصور ضابطیان، سفر نامه نیست؛ بلکه نویسنده فقط به بیان خاطرات و اتفاقات کوتاه پرداخته است. مثل دوستی که در کنار شما می نشیند و خاطرات جالب و گاها طنز از سفر هایش تعریف می کند.

در مقدمه کتاب آمده است:

استقبال از دو کتاب «مارک و پلو» و «مارک دو پلو» بزرگترین انگیزه‌ای بود که باعث شد در این لحظه این کتاب را در دست داشته باشید. «برگ اضافی» بر خلاف دو کتاب پیشین گزارش‌هایی کامل از سفر به کشورهای مختلف نیست. بلکه یادداشت‌های پراکنده‌ای‌ست از مشاهدات و خاطراتم از این سو و آن سوی جهان. اگر تصور می‌کنید با خواندن این کتاب می‌توانید اطلاعات کافی و وافی درباره‌ی این کشورها به دست بیاورید سخت در اشتباهید. این کتاب فقط خاطره نگاری‌هایی‌ست از یک آدم دیوانه‌ی سفر که هیچ چیز را به اندازه‌ی تجربه‌های منحصر به فرد در گوشه و کنار جهان دوست ندارد. اصلا بگذارید این طور بگویم. تا به حال شده به رستورانی بروید و مثلا یک غذای پلویی سفارش بدهید و بعد برای اینکه حسابی به خودتان حال بدهید بخواهید یک کباب اضافی هم برایتان بیاورند؟ اگر دو کتاب «مارک و پلو» و «مارک دو پلو» آن غذای اصلی باشند، کتابی که در دست دارید همان «برگ اضافی» است. نوش جان!

برگ اضافی از جذاب ترین کتاب هایی بود که تاکنون خواندم. کتابی با ترکیبی از خاطرات دلنشین، درس آموز و خوش خوان در کنار عکس های جذاب که نمی توان آن را زمین گذاشت. و البته برای من در فهرست کتاب هایی قرار می گیرد که اگر بخواهم کسی را به کتاب خواندن تشویق کنم، با این کتاب شروع میکنم.
        

4