نمیدانم، قشر روشنفکر چه زمان میخواهد دست از ثقیل صحبت کردن بردارد
والله این شأن و منزلت نمی‌آورد
نویسنده  بعضی از  مقالات خودش را که در مجلات مختلف از سال ۱۳۷۶  تا ۱۴۰۲ چاپ کرده جمع کرده کتاب کرده
البته این کتب مجموعه مقالات هم نوبره
این طوری برای خودشان رزومه جمع می‌کنند
خلاصه هم وقت هم پول و هم نور چشمم اسراف شد
نخرید و نخوانید 
مطمئن باشید که ضرر نمیکنید
یک کلام 
خزعبلات بود
        

                زمانی خواندمش برام جذاب بود 
ولی الان که بر میگردم نگاه میکنم، نه، جذابیتی نمی‌بینم
یارو سر هیچ‌ و‌ پوچ و از روی ترس فلنگو می‌بنده و می‌ره ...
خوب البته یک مدل زندگی رو تجربه می‌کنه
بعدشم کتاب خاطراتش رو‌ مینویسه
بعد هم معروف میشه
        

                خاطرات از این اشباه الرجال عهد  بسیار است
ولی خوب متن انسجام و گیرایی نداشت
ولی خوب
تاریخ
به خصوص تاریخ معاصر
بسیار مهم است
        

                خوانش حالات و احوالاتش 
سخت کوشی و ممارستش 
مسئولیت پذیریش 
...
باید درس گرفت از این قبیل متون
ملاک در زندگی ما چیست؟

صحافی بسیار ضعیف
ویراستاری خوب نه عالی
کاغذ کتاب سنگین
        

                یک کتابچه تا یک کتاب 
یک مقاله تا یک کتاب
ولی تلاش و عزم بعضی انسانها جالبه
ولی انصافاً این بابا چی بدست آورد؟
سرباز انگلیسی در افغانستان بوده 
و خوب جنایتهای اینها هم اظهر الشمس است و بنظرم برای عذاب وجدان پدر خودشو در آورده
خلاص.
        

                کمی پراگ رو با توصیفات ایشون شناختم
داستان مواجه‌ی یک فرد مونث آکادمیک با جامعه شرق زده اروپای غربی حل شده در جامعه غرب زده
نه خوب و نه بد 
...
        

                تمرین داستان نویسی بود
نه مطلبی داشت و نه حرف قابل توجهی
نهایت تلاش برای نوشتن چند خط اون هم ضرب و زور
چند باره بازنویسی و برگشت از اول
ولی خوب داستان یکسری از زندگی ها اینطوریه...
        

                فکر نمی‌کردم تحت تاثیرم قرار بده
طوری هم نبود که نتونم کتابو زمین بگذارم
ولی داستانش فکرمو مشغول کرد
تصویر سازی نویسنده از مکان، محیط، جامعه و حالات درونی و روحی افراد بسیار صادقانه و دقیق است
البته از حق نگذریم ترجمه اش قابل فهم و روان بود 
نشر خوب کتب خوبی منتشر کرده
دستشان درد نکنه
ضمنا داستان یک مدل زندگیه که برای جوامع غربی به دور از واقعیت نیست
        

                زیاد قدیم هم نه 
چند سال پیش یادتونه؟
یک مجله تبلیغاتی برای هر محله بود به اسم پیک برتر
این اثر هم 
در همون حده
پیک برتر خیابان ویلا
جنس کاغذ عالی
کیفیت چاپ خوب
مطالب هی ... ولش کن
بالاخره یک تلاشی کرده نویسندش
با یاد و خاطره قدیمی‌های محل نوستالژی بازی کرده
و گرنه خودش سنش قد این حرفها نیست
خیلی هم سعی کرده با مستندات به خواننده بفهمونه مطالبش مأخذهای محکمی دارند
ولی، ولی خوب چیزهایی رو که خیلی برای خودش جذابیت‌ داشته سعی کرده به مغز و حلق خواننده به ضرب و زور وارد کنه
روزگاری رو با به به و چه چه بیان کرده که منشأ همه‌ی مصائب امروزه ماست ...
بگذریم
چه هلهله و تبلیغی برای رونمایی از کتابش میکردند ...
کمی گول خوردم خریدم ...
ولی از انصاف عبور نکنم بعضی خاطره بازیهاش درخور توجه هستند
        

                یک فیلم سیاه و سفید و تکراری
یک بعدازظهر گرم تابستان
کولر و پنکه خرابه
شب قبلشم بد و دیر وقت خوابیدی
سر درد هم داری
خونه ی بغل هم بنایی داره و از صدای بیل مکانیکی و کامیون کلافه هستی
این حالی که با عرایض بالا داری
حال خوندن این کتابه
        

                خواندن این جستارها 
نگرانی ها و دلمشغولی‌های نویسنده بیان میکند
ان‌شاءالله که در باطنش با ظاهرش یکسان باشد ...
که خود این حکایت دیگری است ...
        

                این کتاب سفرنامه‌ای از جناب آقای توکلی ارزش خواندن را دارد
ایشان از شیفته ناصر خسرو است
در کتاب دو جلدی دیگرش سعی کرده همان مسیری را که ناصر خسرو در سغرش پیموده بپیماید 
و در این کتاب داستان رفتنش به مزار ناصر خسرو را بیان میکند
خواندنی است
        

                تفننی
یک داستان 
کمی در موضوع علمی تخیلی
داستان دست و پا زدن آدم برای جاودانه شدن
به نظرم 
ترجمه متوسط به پایین
ارزش وقت گذاشتن برای خواندن را ندارد
        

                این نویسنده
طبق مستنداتی که در اینترنت یافتم
خودش رنج کشیده است 
در جامعه خودش ممنوع القلم بوده
روزمرگی های خودش را نوشته
جملات جالب دارد
بعضاً قابل تامل هستند
بعضاً خنده دار
برای آ شنایی با حال و هوای آن دوران و آن جامعه مناسب است.
کلا همه در این دنیا به نوعی در مخمصه هستند
و هیچ شخصی به غایت آرزوهایش نرسیده و نمیرسد
دلمشغولی‌ها و خاطرات هرابال هم خواندنی است 
البته نه برای همه
چرا؟
چون آدم خاص خودش را می‌طلبد
خوش خوان نیست
شاید به ترجمه برگردد
جوان پسند هم نیست
بگذریم
        

                سخت خوان 
جریان سیال و آبکی و مسهل افکار نویسنده روی کاغذ شره کرده
سختی و بدبختی آلمان و آلمانی بعد از جنگ جهانی دوم و بدبختی و سرشکستگی ملتی که تا قبل از اشغال به دست متفقین به مدد خالی بندی های هیتلر برای خودشان به ظاهر آقایی می‌کردند ولی الان از اوج عزت ظاهری به حضیض ذلت غلطیدند
هزار و یک کتاب بهتر برای خواندن هست 
جدا عرض میکنم 
وقت خود را تلف نفرمایید