میک هارته این جا بود
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
3
خواندهام
51
خواهم خواند
37
توضیحات
رمانی کوتاه و ساده اما تاثیرگذار درباره ی بازگشت زندگی و امید به خانواده ای که یکی از بچه هایش مرده. کسی که عزیزی را از دست داده باشد، با خواندن این اثر احساس می کند نویسنده حالات و احساسات او را توصیف کرده است. همه ی ما عزیزانی را از دست داده ایم و به خوبی با لحظات ابتدایی نبودِ او آشناییم؛ این اثر توصیف همین لحظات است از زبان دختری نوجوان.فیب، دختری نوجوان که برادرش میک طی یک سانحه می میرد، به بیان خاطرات و روحیات خودش و خانواده اش می پردازد. بجز چند اختلاف جزئی فرهنگی، می توان گفت که حس و حال فیب و خانواده اش با تمام آدم های دیگری که کسی را از دست داده اند یکی است. نویسنده ماهرانه توانسته فضا و حال وهوای آن ها را توصیف کند. داستان در چند قسمت اتفاق می افتد که هر کدام مکانهایی هستند که راوی (فیب) در آنها به شرح حال و زندگیش می پردازد، از خانه تا مراسم سخنرانی. هرچند که همه چیز درباره میک (برادر فقید فیب) است اما این فیب است که داستان را روایت می کند و اوست که بار سنگین فقدان برادر را به دوش می کشد.باربارا پارک، نویسنده ی ادبیات کودک و نوجوان، در 21 آوریل 1947 در ایالت نیوجرسی در امریکا به دنیا آمد. در سال 1965 به کالج رایدر رفت و دو سال بعد فوق دیپلم گرفت. در سال 1967 به دانشگاه آلاباما رفت و در سال 1969 از آن جا فارغ التحصیل شد. در همان سال با ریچارد ای پارک ازدواج کرد. وی در شهر فینیکس در ایالت آریزونا زندگی می کرد. باربارا پارک داستان های زیادی برای کودکان و نوجوانان نوشته است، اما مشهورترین آن ها مجموعه داستان های جونی بی جونز است که طرفداران زیادی دارد. او شش جایزه به انتخاب کودکان و چهار جایزه به انتخاب والدین برده است. پارک در 15 نوامبر 2013، در سن 66 سالگی، درگذشت..
بریدۀ کتابهای مرتبط به میک هارته این جا بود
نمایش همهلیستهای مرتبط به میک هارته این جا بود
پستهای مرتبط به میک هارته این جا بود
یادداشتها
1401/7/5
15
1402/1/14
34
1402/4/25
یک سری کتاب ها هستن که ادم انعکاس خودش رو درون اونها پیدا میکنه و همون لحظه دوست داره قلبشو دربیاره و بزاره وسط کتاب :) این دسته از کتاب ها برای هدیه دادن خیلی مناسبن و "میک هارته اینجا بود " دقیقا همچین کتابیه. کتاب کوتاهه ولی انقددددر حرف برای گفتن داره که آدم بعد از تموم کردنش نمیدونه به کدوم باید اول فکر کنه ، نمیدونه کدوم یکی از شیطنت های میک رو باید روی خواهر یا برادرش پیاده کنه و ناخودآگاه به دنبال سیمان خیس میگرده:)))) جمله مورد علاقم : تو واقعا فکر میکنی وفتی یک نفر میمیره، لابهلای ابرها شناور میشه؟ اون وقت چی کار میکنه؟ یه هالهی نورانی روی سرش سبز میشه و چنگ و عود میزنه؟
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
32
1402/3/29
16
1402/1/5
16
1402/1/18
4
1403/9/5
0
1402/3/30
3