یادداشت‌های زینب دیّانی (16)

هری پاتر و محفل ققنوس
        از بعد دو جلد جام آتش و قبل شاهزاده دورگه محفل ققنوس واقعا غم انگیزه.
هری تازه دوسال بود که بی گناهی پدر خوانده اش بهش ثابت شده بود و واقعا هیچ کدوم از ما دلمون نمی خواست سیریوس از دست بره و هری واقعا ضربه بدی خورد.
تنها کسی که اونو آروم کرد لونا بود که بهش گفت میتونه بره جای اون اتاق تاق نما دار و با پدر خونده اش حرف بزنه. 
اون هری رو درک کرد چون خودش فقدان عظیمی رو تجربه کرده بود.
با این حال در جلد بعدی یعنی شاهزاده دورگه میخونیم که هری در طول تابستون هیچ کار خاصی نکرده وغذا نخورده.خودشو تمام مدت تو اتاق حبس کرده. 
واقعا ما هر کدوم به جای هری بودیم دووم نمی آوردیم درسته؟
نکته مثبت این بود نویسنده به ما نشون باید تحمل مونو زیاد کنیم و درباره احساساتمون با کسایی که مارو دوست دارن حرف بزنیم.
اگه در جلد بعدی دامبلدور با هری حرف نمی زد مطمئنا هری هم دووم نمی آورد....


مرسی که دنبالم میکنین
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1