سرینیتی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
39
خواهم خواند
5
توضیحات
الی فریدن در بهتری شهر دنیا زندگی می کند . شهر سرینیتی در ایالت نیومکزیکو . همه اهالی سرینیتی برای خودشان استخر شخصی و خانه درختی دارند و تمام چمن های این شهر زیبا هم کوتاه و مرتب هستند.برای اهالی سرینیتی صداقت و اعتماد از هر چیزی مهم تر است. هیچ کدام از سی بچه ای که آنجا زندگی می کننداهل دروغ نیستند . چون می دانند زندگی کردن توی همچین شهری برایشان شانس شانس بزرگی است و اینکه دروغ شهر آنها را هم مثل بقیه شهرها به فلاکت می کشاند .الی تا حالا پایش را از سرینیتی بیرون نگذاشته. البته دلیلی هم نداشته این کار را بکند . اما یک روز که با دوچرخه به حاشیه شهر می رود و به مرزهای شهر نزدیک می شود اتفاق وحشتناک و غیر منتظره ای برایش می افتد که همه چیز را تغییر می دهد .الی از دوستانش کمک می گیرد و خیلی زود متوجه می شود که توی شهر سرینیتی هیچ چیز آن جوری که به نظر می رسد نیست سرنخ ها راز تکان دهنده ای را فاش می کنندکه شهر بدون جرم و جنایت سرینیتی را به عده ای از جنایتکارترین افراد تاریخ ارتباط می دهد . الی و. دوستانش می فهمند که دیگر به هیچ کس نمی توانند اعتمادکنند. مخصوصا به پد رو مادرهایشان....
یادداشت ها
1402/6/3
بدون تعارف بگم، سرینیتی خیلی کتاب پشم ریزونیه!! نمیتونی ازش دل بکنی! من این کتاب رو از دوستم گرفتم اون هم توی ماه رمضون دوستم بهم هشدار داد که این کتاب رو شب نخووووون!!!! چقدر هم که من گوش کردم! ساعت 12 شب شروع کردم به خوندنش. هیچی دیگه، تا 3 صبح با چراغ مطالعه ام نشستیم سرینیتی خوندیم. کتاب خیلی جالب شروع شد، یه شهر عادی و منظم و مرتب و حوصله سر بر. تقریبا مطمئن بودی که اوج اتفاقی که ممکنه بیافته عطسه کردن یک نفره. ولی بعد هی ماجرا جالب تر شد. وقتی الی بیرون شهر حالش بد شد،خیلی گیج شدم. با خودم گفتم خدایا! بچه چشه؟ نکنه قراره بقیه ی داستان در مورد مریضی این پسر بد بخت باشه؟ولی هرچی جلو می رفت نویسنده بیشتر و بیشتر غافلگیرم می کرد، تا وقتی که... حقیقت رو فهمیدن. البته هنوز داستانش یه ابهامی داره، یا اینکه این فقط ابهام منه نمیدونم، رندی تا حدودی از ماجرا با خبر بود. پس بقیه ی بچه های سرینیتی که شبیه سازی نشده بودند از ماجرا خبر داشتن یا نه؟ اگه خبر داشتن چقدر؟ توصیفات کتاب خوب بودن. راحت می تونستی خودتو همه جا تصور کنی. مثل وقتی که توری از پشت کامیون حمل مخروط سرینیتی پرید. واقعا پیشنهادش میکنم *این یادداشت رو خواهر 14ساله م نوشته
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
16
1402/10/1
5