یادداشت‌های صدیقه واضحی (40)

          همیشه یک ستاره‌ی کتاب را به این میدهم که برای خواندنش نتوانم صبر کنم. متأسفم که کتابی با چنین عنوان جذابی اینطور نبود و بین مطالعه فصل‌های مختلفش فاصله افتاد.
.
هدف کتاب آشنایی علمی و بیان فلسفی مفاهیم نیست. نویسندگان خیلی ساده ما رو با خودمون و باورها و آنچه باهاش مواجه هستیم روبرو میکنند.
در مقدمه کتاب نویسنده‌ها میگن «فلسفه یک فعالیت است، نه یک مجموعه دانش و مانند هر فعالیت دیگری به مهارت نیاز دارد. اما چه نوع مهارتی؟ در یک کلام توانایی دیدن خود و جهان از دیدگاه متفاوت»
و ضمنا توضیح میدن که بنظرشون مانع اصلی ما در فراگیری فلسفه این نیست که خیلی نمی‌دونیم، دقیقا مشکل اینه که زیادی میدونیم و باید برگردیم به آموزه‌ی اصلی سقراط که «حکمت ندانستن» بود و این فعالیت فلسفی رو پیش ببریم تا این رو بفهمیم.
در همین راستا هم سه تا پرسش رو در سه فصل اول کتاب مطرح میکنن: کجا؟ کی (چه وقت)؟ و کی (چه کسی؟)
این سه سوال رو کمی بسط و توضیح میدن درباره خودمون که کجا هستیم، در چه زمانی هستیم و چه کسی هستیم و نگاه و باورمون به اینها رو به چالش می‌کشند.
و با این پیش زمینه وارد بقیه فصول کتاب میشن و به اون مفاهیم و باورهای ما نسبت بهشون میپردازند.
.
مفاهیمی از جمله جهان، مرگ، آگاهی، اخلاق و... که فکر میکنیم فهم دقیق و مشخصی ازشون داریم رو به چالش میکشن و سؤالاتی پیش روی ما قرار میدن که نسبت به تمام آنچه مطمئن بودیم نامطمئن خواهیم شد.
.
این کتاب قرار نیست هیچ جوابی به ما بده ولی دید ما رو به آنچه از خودمون و پیرامونمون می‌دونیم وسیع‌تر می‌کنه و تازه مثل سقراط متوجه میشیم که چیزی نمی‌دانیم و این سرآغاز دانایی است.
        

0

        سبک روایت نویسنده رو دوست داشتم ولی از یه جایی به بعد پایان داستان رو میتونستم حدس بزنم.
از نظر جنایی و پلیسی نمیدونم چقدر داستان دقیق بود یا نه ولی پرداختنش به قتل ناموسی در زندگی امروز دقیق و قابل توجه بود.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          آریل دورفمان نویسنده‌ی معروف شیلیایی که سال‌ها در تبعید زندگی کرده در این کتاب، روند دستگیری و محاکمه‌ی پینوشه -دیکتاتور سابق شیلی که نظامی، راست‌گرا و فاشیست بوده- رو روایت می‌کنه.
در زمان نه چندان دوری فاشیسم هم به‌اندازه چپ‌گرایی و کمونیسم خطرناک بوده ولی گویی بعد از جنگ دوم جهانی و حذف افرادی چون هیتلر و موسولینی و همزمان با اون گستردگی و ادامه‌ی کمونیسم و فجایعش باعث شده تا خیلی از ما فاشیسم رو دست کم بگیریم.
این روایت که در برخی صفحاتش هم به شرح شکنجه‌ها و قتل‌های وحشتناکی پرداخته، یادآوری میکنه که هرگز و هرگز خطر فاشیسم رو دست کم نگیریم (من البته شخصا صفحات مربوط به شکنجه و قتل‌ها رو اسکیپ کردم).
.
بخش مهم دیگر این روایت چیزی است که در خصوص قوانین کیفری حقوق داخلی کشورها و  حقوق بین‌المللی، شاهد آن هستیم. اینکه آیا مجامع بین‌المللی صلاحیت بررسی مسائلی ازین دست -محاکمه‌ی دیکتاتور و حاکم مجرمی در خارج از مرزهای سرزمینش- رو دارن یا خیر؟ نویسنده نظرات مختلف رو مطرح میکنه و در چندجای کتاب ما رو با این پرسش روبرو میکنه و البته در پایان کتاب نظر خودش رو هم درین خصوص مینویسه.

        

7