یادداشتهای کرم کتاب (29) کرم کتاب 1404/4/30 قتل راجر آکروید آگاتا کریستی 4.3 85 بعد از مدت قابل توجهی کتاب جنایی خوندم و متوجه شدم که دلم برای حس کنجکاوی، تعلیق و معما واقعا تنگ شده بود ! این غیرقابل پیش بینی بودن انتهای داستان با وجود اینکه بخشی اش ناشی از این هست که نویسنده قسمتی از اطلاعات رو به شما نداده، اما باز هم بسیار سرگرم کننده بود. همونطور که در حل یک معما هم ممکنه همه ی حقیقت جلوی چشم شما باشه اما بازهم ازش اطلاع نداشته باشید. کتابی هست که شما رو مجبور می کنه از "سلول های خاکستری مغزتون استفاده کنید" و اگر هم کاستی به چشمتون اومد، به خاطر اون رضایتی که از سیر ماجرا به دست آوردید، بتونید از کنارش بگذرید. 0 5 کرم کتاب 1404/4/19 چه جوری به هم بیایم: ویترینی از تفاوت های زن و مرد جلد 1 حسین رستمی 4.1 6 کتاب کوتاهیه. بعضی صحبت هاش تکراریه اما بعضی دیگه اش نه، اشتباهات رایجی که خانم ها و آقایون در مورد هم دارند رو به خوبی میگه. یه جاهاییش شاید موافق نباشید اما اساسی و بنیادی نیست،. در کل خوندنش برام ارزش داشت. 0 1 کرم کتاب 1404/4/16 آتش ققنوس جلد 2 جنیفرچمبلیس برتمن 4.6 23 به نظرم از جلد اول بهتر بود و بیشتر دوستش داشتم. نکته ی اخلاقی داستان: از آدم خوب بودن داستان حتی با وجود خاطرات و اتفاقات بد خسته نشید! و مواظب آدم خوب هایی که خسته شدن باشید. 0 8 کرم کتاب 1404/4/13 خودنمایی با اخلاق جاستین تسی 3.7 3 ***از سخن گفتن از اخلاق برای ارتقای جایگاه خود استفاده نکنید*** حرف کتاب به طول کلی اینه: اخلاق با وجود همه ی خوبی هاش می تونه به ابزاری تبدیل بشه برای جلب توجه و کسب اعتبار در جامعه یا ابزاری برای کسب مقبولیت در گروهی که دوست داریم بهش تعلق داشته باشیم. ما می تونیم با تهمت زدن به دیگران، کوچیک کردنشون، افراط در شدت بیان ارزش های اخلاقی مون، هم نظر شدن با دیگران با وجود اینکه موافق اون نظر نیستیم و ابراز خشم های نابه جا و ریاکارانه از اخلاق سو استفاده کنیم تا برای خودمون اعتبار بخریم. این سواستفاده ی از اخلاق می تونه در نهایت باعث بی اعتمادی جامعه نسبت به اخلاق و لوث کردن صحبت کردن از اخلاق بشه و در نهایت به خاطر دروغ و بی اعتمادی که ایجاد کرده، باعث بی احترامی نسبت به افراد جامعه بشه. برای کاهش خودنمایی در جامعه چه کار می تونیم بکنیم؟ -خودنمایی رو بشناسیم. -سعی کنیم بروزش در خودمون رو کنترل کنیم و از موقعیت هایی که باعث خودنمایی میشن دوری کنیم. - رسوا کردن و متهم کردن خودنما ها در ملا عام جواب نمیده و اثرات منفیش بیشتره. به جاش سعی کنیم خودنمایی رو به عنوان یک هنجار منفی در جامعه معرفی کنیم و از تایید و پاداش دادن به و بازنشر کردن رفتار های حاوی خودنمایی خودداری کنیم تا خودنما ها بدونن این رفتار خریدار و مقبولیت اجتماعی نداره. *** همون طور که در یکی دیگه از یادداشت ها هم بود بعضی قسمت ها تکرار چیزهایی که خودمون هم می دونیم اما مزیت کتاب اینه که به ما برای بیان چیزی که آزارمون می داده، واژه به دستمون میده و حالا می تونیم تعریفش کنیم و ازش صحبت کنیم. برای من کمی یادآور کتاب تله ی نصیحت از نشر آریانا قلم بود. خوندنش رو توصیه می کنم. 0 3 کرم کتاب 1404/3/11 هنر درمان: نامه ای سرگشاده به نسل جدید روان درمانگران و بیمارانشان اروین دی. یالوم 4.0 6 شبیه این بود که نشسته باشی پای صحبت یکی از اساتید باتجربه و اون استاد نکات علمی و ریزه کاری های رشته اش رو دلسوزانه اما جدی، منظم و پرانگیزه برات روایت کنه. نه یک روایت رسمی و خشک و دانشگاهی، بلکه جوری که اون آدم اون نکات رو زندگی کرده، از کتاب بیرون کشیده و با زندگی واقعی اون رو در هم تنیده. این مدل روایت کردن به دلم نشست. خوندنش علاوه بر روانشناس ها و روان پزشک ها، به نظرم می تونه برای کسایی که به واسطه ی شغل شون با مردم ارتباط نزدیکی دارند مثل همه ی کادر درمان و معلم ها و... مفید باشه. این اولین کتابی بود که از یالوم خوندم. (به جز نیچه گریست رو که شروع کردم اما دوست نداشتم و کمی بعد رها کردم). نمی دونم اگر کسی آثار دیگه ی یالوم رو از قبل خونده باشه رضایتش از کتاب به اندازه ی کسی که برای اولین بار از یالوم خونده می تونه باشه یا نه. تفاوت های فرهنگی و دینی در کتاب هست اما جوری نیست که باعث بشه شما از خوندن کتاب لذت نبرید یا اذیت کننده باشه. با وجود تفاوت دیدگاه ها میشه از کتاب لذت و فایده برد. 1 18 کرم کتاب 1404/2/20 کتاب بازها جلد 1 جنیفرچمبلیس برتمن 4.4 50 با توجه به تعریف هایی که توی نظرات شده بود، فکر می کردم خیلی هیجان انگیز تر باشه. نسبت به اون انتظاری که ازش توی ذهنم ساخته بودم کمی معمولی تر بود. اما از خوندش لذت بردم و دلنشین بود. چند روزی رو با یه ماجراجویی در حال و هوای نوجوانی و کتاب ها گذروندم و شیرین بود. جلد دو اش رو هم انشاءالله می خونم. میشه اسم کاربری ام رو به ومبت بدعنق تغییر بدم؟🤔 بهخوان عزیز، تو می تونی یه مسابقه ی کتاب باز ها راه بندازی؟ ایده ی جالبی میشه ها! 0 10 کرم کتاب 1404/2/1 هر دو در نهایت می میرند آدام سیلورا 4.1 329 پراکنده در مورد هر دو در نهایت می میرند: قشنگ بود و وقتی تموم شد حسم این بود که مرگ چه قدر واقعیه... مهم ترین پیام داستان برای من این بود که در واقعیت زندگی کنم. نه توی سرم، نه با ناراحتی ها و غم ها و افکارم. زندگی کنم نه اینکه فقط به زندگی فکر کنم. دوستی رو به زیبایی تصویر کرده بود. در بین متن، نویسنده به مزایا و معایب اینکه آدم زمان مرگش رو بدونه اشاره کرده بود و جالب بود. اگر کسی در وضعیت روحی خوبی نباشه، شاید با خوندن کتاب اذیت بشه. کتاب در فضای آمریکا میگذره و بعضی موارد کتاب با فرهنگ ما سازگار نیست. شبیه مواردی که توی فیلم های آمریکایی به چشم تون میاد. برای بزرگسال این تفاوت ها مشخصه. اما برای مخاطب های نوجوان بعضی جاها ممکنه سوال ایجاد بشه. پ.ن: در حال خوندن کتاب برام پیامک اومده بود: امروز روز آخره! و من داشتم در مورد دو تا روز آخری می خوندم! (پیامک تبلیغاتی یه دوره بود!) 1 2 کرم کتاب 1404/1/24 نخل و نارنج یامین پور 4.4 205 همون طور که در بقیه ی یادداشت ها هم بود، نخل و نارنج من رو یاد مردی در تبعید ابدی می انداخت و یادآور لذت مطالعه ی اون بود. کتاب بهتر از انتظارم بود. از خوندنش لذت بردم. انگار که تشنه ی همچین روایتی بودم. نکته ی جالب دیگه برام وصل شدن قسمت های مختلفی از تاریخ به هم بود. انگار تونستم جای شیخ انصاری، ملا احمد نراقی، میرزای شیرازی و سید جمال الدین اسدآبادی رو در تاریخ پیدا کنم. فقط دو نکته: ۱-کاش فرایند نوشتن کتاب، منابعی که درش استفاده شده و اینکه چه قدر از اتفاقات بر اساس واقعیت و چه قدرش داستانی بود ذکر می شد. این باعث میشه اگر بعدا کسی بخواد در مورد شیخ انصاری نکته ای به استناد این کتاب ذکر کنه، خیلی از حرفش مطمئن نباشه. اگر یکی از اهداف کتاب، شناساندن شیخ انصاری هست، این قضیه اهمیت پیدا می کنه. ۲-کاش برخورد های شیخ با سیدعلی شوشتری کمی معقول تر نوشته شده بودند. 0 5 کرم کتاب 1404/1/11 زن ها روحانی نمی شوند اعظم عظیمی 4.3 9 عنوان کتاب باعث شد که کتاب رو بخرم و ناامیدم نکرد. خوشحالم که خریدمش. روایت کوتاهی از زنی که تصمیم می گیره علوم دینی بخونه در حالی که در اون زمان رایج نبوده و بعد هم تصمیم می گیره یک حوزه ی علمیه مخصوص خانم ها تاسیس کنه. یادم نمیاد تا الان قصه ی مشابهی در مورد خانم ها خونده باشم و از این لحاظ، احساس تازگی، امید و پویایی برای من توش داشت. کاش اشرف سادات زنده بود و می تونستم ببینمش.... خوندش رو پیشنهاد می کنم. اما سوال ها و نکات ( کمی خطر افشا ی داستان) -کاش در مورد قصه ی ازدواج اشرف سادات و اینکه چه مسیر و چالش هایی رو برای یادگیری علوم دینی در اون زمان طی کرده بود اطلاعات بیشتری داشتیم. اوایل کتاب اشرف سادات می خواد وارد حوزه بشه و تاییدیه رو می گیره انگار. اما در فصل بعد اون تحصیلات دینی اش رو تمام کرده و تصمیم داره در خونه اش کلاس تشکیلبده. - در چند قسمت به لباس های اشرف سادات یا لیلا و بقیه اشاره میشه. برای من که در اون زمان نبودم باور پذیر نیست که مثلا روسری ابریشمی اون موقع بوده باشه یا راحت روسری و مانتوی رنگی می تونستند بپوشند؟ یا بعضی عبارات، دغدغه ها یا لحن ها برای من شبیه حرف های خانم های این سال هاست نه خانم های دهه ی ۵۰. نمی تونستم باور کنم اون زمان هم همین طور بوده صحبت ها. این ممکنه از نقص اطلاعات من باشه. بیشتر سوال هست برام تا نقد. -لحن و متن کتاب، فانتزی ساز یا صورتی نیست. هرچند چند جای محدود به نظرم روی لبه ی باریکی از مرز واقعیت و جذاب کردن غیر واقعی حرکت می کنه. اما امکان داره کمی حول شخصیت جلال فانتزی ایجاد بشه. -اما اگر کسی از آقایون این کتاب رو می خوندند (که به نظرم توصیه میشه) اونچه که خانم ها از همسرشون انتظار دارند، خصوصا خانمی که یک مسیر علمی،دانشگاهی یا فرهنگی رو برای کارش انتخاب کرده، به کلیات رفتار ها و کارهای جلال نزدیکه. 0 6 کرم کتاب 1403/11/9 تله نصیحت مایکل بانگی استانیر 4.5 3 نصیحت کردن یک خصوصیت اخلاقی خوب و نشانه ی خیرخواهی معمولا محسوب میشه. اما گاهی نصیحت کردن های ما در یک مکان و زمان اشتباه اتفاق می افتند یا اینکه اصلا وجهی ندارند و اشتباه اند. نصیحت کردن (زبانی، در نقش دانای کل و ناجی ظهور کردن) همیشه بهترین راه حل نیست. گاهی ما فقط داریم ساده ترین و بی دردسر ترین راه رو برای بهبود اوضاع انتخاب می کنیم و بار یک تصمیم گیری یا مکالمه ی درست,اثربخش و پیچیده رو از روی دوش خودمون بر می داریم. قبل از شروع هر نصیحتی، شاید لازمه ببینیم برای رضای دل خودمونه این حرف یا بهبود واقعی شرایط؟ این کتاب در مورد همین موارد نصیحت اشتباه بیشتر به عنوان یک مشکل در رهبری سازمان ها صحبت می کنه. اما می تونه از جنبه ی شخصی هم کمک کننده باشه. کتاب بررسی می کنه که: تله ی نصیحت چطور به ضرر سازمان تموم میشه؟ چرا ممکن هست در تله ی نصیحت گیر کنیم؟ چه موقعیت هایی هیولای نصیحت رو فعال می کنند؟ با چه سوال هایی از اینکه در تله ی نصیحت کردن گیر کنیم خودداری کنیم؟ اوایل کتاب جذاب تر بود. اواخرش یکم خسته کننده و تکراری شده بود. اما نکات خوبی ازش یاد گرفتم. ⭕️خطر افشای محتوای کتاب⭕️ عمده ی بحث کتاب این هست که شتاب کردن در نصیحت کردن می تونه باعث بشه شما مشکل رو اشتباه تشخیص بدید و راه حل اشتباه بدید. عاملیت فرد و احساس تعلقش نسبت به کار رو کاهش بدید و در نهایت خلاقیت سازمانتون رو کاهش بدید. تله ی نصیحت این هست که شما در مثلث منجی، قربانی یا شکنجه گر گیر کردید و دارید نقش راه حل بده، کنترل کن یا مراقبت کن رو بازی می کنید. پشت این ها معمولا این هست که شما فکر می کنید از بقیه بهترید. در حالی که لزوما اینطور نیست. در نتیجه سعی کنید نصیحت کردن رو عقب بندازید. بیشتر کنجکاوی کنید تا اصل مشکل رو تشخیص بدید و مطمئن بشید تشخیص تون درسته. سریع نرید راه حل بدید.و توی این کار مداومت داشته باشید. سعی کنید مسیر ذهنتون رو بررسی کنید. چی میشه که شروع به نصیحت کردن می کنید؟ چه موقعیت هایی نصیحت کردنتون رو فعال می کنه؟ کمبود زمان؟ فردی که ازتون کوچیک تره یا بزرگ تره؟ اشتباه های متعدد؟ یا.... چند سوال برای رو به رو شدن با این موقعیت ها معرفی می کنه ( مثل اینکه بپرسید مشکل اصلی شما چیه؟ و دیگه چی؟ توقع دارید من چه کمکی به شما بکنم؟ آیا مکالمه مون مفید بود یا نه؟ البته خود این مکالمه هم کمک می کنه فرد خودش مشکلش رو متوجه بشه و نیازی به اینکه شما نجاتش بدید پیدا نمی کنه، و توصیح میده چطور یه رهجو ( معادل mentee) ممکنه جواب اشتباهی به این سوالات بده. مثلا خیلی کلی صحبت کنه، داستان سرایی کنه، مشکل رو به افراد دیگه ربط بده یا چیزی که آسون به نظر می رسه رو تعریف کنه و شما رو زود قانع کنه. سعی کنید بعد از هر مکالمه ی مربی گری، عملکردتون رو ارزیابی کنید و اینکه چه چیزی رو در موقعیت مشابه متفاوت انجام میدید؟ برای یک رهبری خوب،سعی کنید خودتون هم رهجوی خوبی باشید و برای یادگیری آسیب پذیر باشید. 0 26 کرم کتاب 1403/9/6 بابل آر. اف. کوانگ 4.2 8 تا قبل از این، نتونسته بودم متوجه بشم که چرا زبان مادری اهمیت داره. اولین باره که دارم این مفهوم رو بهتر درک می کنم. و اینکه هر زبان با خودش یک فرهنگ رو هم به همراه میاره. مفهوم دیگه ای که بیشتر برام ملموس شد: قسمتی از غنای هر زبان، به سواد اون ملت بر می گرده. هر چه قدر ملتی در یک شاخه از علم/فرهنگ/هنر عمیق تر شده باشند، کلمات بیشتری برای توصیف مفهوم های مختلف پیدا می کنند و به غنای زبان اون ها اضافه میشه. اینطور میشه که بقیه ی زبان ها از اون زبان کلمات بیشتری قرص می گیرند. پس زبان هم نشونه ی قدرت اون ملت میشه و هم توسعه ی علم و فرهنگ، ضامن بقای اون زبان. از یه جایی به بعد از کتاب، شکوه زبان انگلیسی برام کمتر شد. انگار واضح تر و واقعی تر بهش نگاه می کردم. بابت لحظه هایی که برام زبان خیلی مهمی بوده (و در واقع شاید فهمیدن اینکه یه جایی در عمق وجودم شاید نسبت به زبان مادری خودم اهمیت کمتری قائل بودم) احساس بدی بهم دست داد. (این در تضاد با ضرورت یادگیری و تسلط به زبان انگلیسی نیست.) حرف آخر: ما کلمه ی چین رو بارها در این کتاب می بینیم اما من فلسطین رو هم می دیدم.... ***خطر فاش شدن داستان*** با وجود همه ی خوبی های کتاب، من یه فاز همه ی سفید پوست ها بد اند و همه ی رنگین پوست ها خوب و یه فاز حق به جانب بودن هم از کتاب احساس می کردم. آزاردهنده نبود اما بود. جاهایی از کتاب از خودم می پرسیدم آیا شیوه ی نویسنده یا مثلا کارهای هرمس رو درست می دونم؟ در اسلام نظر ما در مورد کارهای مشابه این چی می تونه باشه؟ قسمت های آخر کتاب ذهنم رو به چالش کشید و ذهنم درگیر همون مفهومی شد که در زیرعنوان کتاب آورده شده: ضرورت یا عدم ضرورت اعمال خشونت و مسائلی که حول اون شکل می گیره مثل اینکه هدف وسیله رو توجیه می کنه یا نه؟ سوال اینه آیا آخرین تصمیم رابین درست بود؟ 13 25 کرم کتاب 1403/8/26 عاقلانه خرج کردن جف کریسلر 4.5 2 احتمالا همه ی ما فکر می کنیم خیلی عاقل و محاسبه گریم و به خوبی فکر می کنیم که چطور پولمون رو خوب مدیریت کنیم. در حالی که لزوما اینطور نیست. این کتاب در مورد اینه که چه خطاهای محاسباتی در مدیریت مالی ممکنه داشته باشیم. در قسمت عمده ای از کتاب، هر فصل یکی از این خطاهای محاسباتی رو با مثال های ملموس توضیح میده. چند فصل آخر هم به جمع بندی از فصل های قبل و ارائه ی راهکارهایی برای مدیریت بهتر مالی اختصاص داره. اما خوندن همون مثال ها در فصل های قبلی هم به درک بهتر تله های فکری که در خرج کردن دچارش ممکنه بشیم و جلوگیری مجدد از اون ها کمک می کنه. خوندنش می تونه کمک کنه بهتر به خرج کردن و مسیری که در ذهنمون برای یک تصمیم گیری مالی طی میشه فکر می کنیم. خوندنش رو توصیه می کنم. 0 5 کرم کتاب 1403/6/22 دو دستی (نوشته ها و عکس های سفر به ژاپن) منصور ضابطیان 4.1 45 نسبت به کتاب های اخیر آقای ضابطیان بیشتر دوستش داشتم. انگار سفر به ژاپن نسبت به سفر های قبلی با خروج بیشتری از منطقه ی امن همراه بود و این روایت بهتری رو رقم میزد. سهم مشاهده به سهم پیش فرض ها بیشتر می شد و انگار به چالش کشیده شدن به واسطه ی سفر به یک کشور خیلی متفاوت تر به روایت ها شکل سفرنامه بیشتری می داد و از جنبه ی راوی که زندگی معمولی رو عمدتا روایت می کنه خارج می شد. از کتاب لذت بردم و دلم نمی خواست تموم بشه. گاه گداری یک سری کنایه های سیاسی بین متن هست که دوستش نداشتم و اگر نبود بهتر بود. یک جایی از گوشه ی ذهنم در کتاب های آقای ضابطیان هنوز دنبال تجربه ی مجدد لذتی ام که از خوندن مارک و پلو بردم. جا به جایی مداوم بین توکیو، اوساکا و بقیه ی شهر ها یک مقداری گیج کننده بود. یعنی یک روایت مربوط به توکیو بود مثلا، بعد می رفتید اوساکا، بعد دوباره چند روز بعد توکیو مثلا. بعضی از موارد رو قبلا توی صفحه های ایرانی های مقیم ژاپن دیده بودم و برام جدید نبود. از دوباره خوندنش خسته نمی شدم اما اگر نکات جدید تری هم بین مطالب بود بهتر بود. بعضی موارد رو هم با اینکه قبلا شنیده بودم, توی کتاب توضیحات بیشتری در موردشون دیدم. یک قسمتی از فصل یکی مونده به آخر یک مقدار برای نوجوان ها و کودکان (اگر خواستند بخونند البته😅)مناسب نیست. اگر به عنوان والد این کامنت رو می خونید، در نظر داشته باشید. 0 1 کرم کتاب 1403/5/19 سلول های بهاری بهنام باقری 4.5 44 خوندن این کتاب به درک بهتر مسیر و قصه ی زندگی یک پژوهشگر و یک پژوهشگاه کمک می کنه که ارزشمنده و مهم اما به نظرم نتیجه ی بالاتر و مهم تری که میشه ازش گرفت اینه که زندگی هیچ آدمی بی نقص و بدون مشکل نیست. مهم اینه که آیا هر کدوم از ما با وجود مشکلاتمون اونچه از پسمون بر می اومده انجام دادیم یا نه؟ جاهایی از کتاب کمی حالت شعاری پیدا می کرد یا احساس می کردم ساده سازی کردن مشکلاته. اما نمی تونستم به دل بگیرم یا خرده بگیرم. 0 6 کرم کتاب 1403/2/31 چگونه برای ادامه ی زندگی مشترکمان تصمیم بگیریم؟: ماندن یا رفتن آلن دوباتن 3.5 3 کتاب کوتاهی هست و به سوال هایی که ممکنه افراد طی فرایند جدایی و طلاق از خودشون بپرسند در قالب ۲۳ فصل کوتاه پاسخ میده. سوالاتی مثل: "آیا آدم ها می توانند تغییر کند؟" "اگر در نهایت تنها بمانم چه؟" "اما من او را وحشتناک نمی دانم" "چطور او حالا اینقدر به نظر دوست داشتنی می رسد؟" و... هرچند کتاب روی محوریت طلاق تمرکز داره اما برای کسانی که می خوان ازدواج کنند یا طی فرایند خواستگاری به این فکر کنند که طرف مقابل مناسب هست یا خیر، می تونه کاربرد داشته باشه. بعضی جاهای کتاب توضیح واضحاته و لزوما مطلب مهمی رو نمیگه. اما بعضی جملاتی داره که باعث میشه بیشتر فکر کنید و آگاهی و صداقت بیشتری نسبت به افکار خودتون پیدا کنید. 0 2 کرم کتاب 1403/1/8 سریع تر از نور محمدعلی حسنین 4.7 4 خلاصه اش اینه که اگر بخواید از زاویه ی نگاه و آرمان های یک مسلمان یک کتاب فانتزی و علمی-تخیلی بنویسید، این کتاب یکی از نمونه های این سبکه. 0 2 کرم کتاب 1402/10/1 تنها گریه کن: روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان اکرم اسلامی 4.6 273 هر از گاهی باید از این دست کتاب ها خوند که آدم یادش بیاد ایران، چطور ایران شد. که یادش بیاد خودش کجاست و دغدغه هاش چیه و بقیه کجا بودند و دغدغه های اونا کجا بود...... که یادش بیاد می تونه نگاهش تا کجا رو ببینه اما اینقدر درگیر روزمره است که نمی بینه... 0 2 کرم کتاب 1402/8/19 ربکا دفنی دوموریه 4.1 53 کاش سریکتاب های عاشقانه ی کلاسیک هیچ وقت تموم نمی شدند. نکاتی که در مورد "ربکا" به نظر من اومدند: یکی از نکات جالبش برای من تغییر لحن شخصیت اول (که تا آخر کتاب اسمش رو نمی فهمیم ) بود. از حدود فصل دوم تا یک قسمتی از کتاب، لحن گوینده لحن یک آدم تازه وارد و خام و هراسان هست. اما لحن فصل اول و لحن کتاب از اونجایی که ماکس بهش میگه یک شبه بزرگ شدی، لحن دیگه ایه. این رو قبل از خوندن این جلمه متوجه میشید. لحنی که شما رو یاد فصل یک می اندازه. خیلی ناگهانی تمام شد. درست جایی که کشش داستان در اوج بود و منتظر ادامه اش بودم. برگشتم و یک بار دیگه قسمتی از فصل های اول رو دیدم تا مرور کنم که چه اتفاقی افتاد. به نظرم بی وفایی به بقیه ی کاراکتر ها بود که سرنوشت اون ها رو ندونیم. اما از طرفی سبکی از ترس و ابهام قصه بود. صحنه ها خنثی یا سرد و خاکستری اند. اما به نظرم ترسناک به اون شدت نبود. جدیت داستان در مقابل گرمای بقیه ی قصه های کلاسیک برای من تازگی داشت و طعم جدید و جالبی بود. تریلر فیلم هیچکاک و نتفلیکس رو دیدم. برداشتی که از شخصیت ها با توجه به کتاب کرده بودم شبیه برداشتم از تریلر فیلم نبود. تصمیم گرفتم فیلم اش رو نبینم. شاید کتاب نوجوان نباشه. البته همون طور که یکی از دوستان نوشته بودند نگارش اون تمیز و بدون جزئیات غیر ضروریه. 0 20 کرم کتاب 1402/7/26 راهنمای مدیریت احساسات در محیط های کاری مالی وست دافی 4.3 1 از یه لحاظ شبیه بقیه ی کتاب های حوزه ی رشد فردیه. توصیه هایی شبیه کتاب های کار عمیق و اصل گرایی رو برای مثال می تونید توش ببینید. اما از جنبه هایی هم متفاوته. مهم ترین تفاوتش، همون طور که توی عنوان هم مشخصه توجه بیشتر به احساسات در محیط کاریه. اینکه احساسات مون از قبیل خشم، ناراحتی، خستگی، احساس تعلق نکردن، سردرگمی اضطراب رو هم قسمتی از معادله حساب کنیم و چطور باهاشون رو به رو بشیم. احتمال میدم کتاب های کمی به این قسمت از کار کردن هم توجه کرده باشند. تفاوت دیگه از لحاط لحنه؛شاید چون کتاب رو دو خانم نوشتند یا شاید به خاطر سبک ترجمه باشه. کتاب به زندگی واقعی نزدیک تره و کمتر جملات خشک و بی روح اند. یه روحیه ی قوی و زندگی توی کتاب مشخصه و از خشکی محیط اداری به دوره. با وجود اینکه در مورد محیط اداری هست. کتاب خوش خوانی هست اما ازش انتظار یک کتاب عمیق رو نداشته باشید. صحبت ها توصیه وار هستند. (البته توصیه های خوب و کاربردی.) و اگر کتاب های دیگه ای از این سبک خونده باشید،ممکنه بخشی از نکاتش تکراری باشند براتون. در مجموع اما کتاب خوبی بود. 0 5 کرم کتاب 1402/6/28 نظریه ای درباره ی شغل های مزخرف دیوید گریبر 4.4 4 شده تا به حال فکر کنید چرا توی بعضی شغل ها هیچ هدفی نیست؟ آورده ی فلان شغل برای جامعه دقیقا چیه یا فردی که فلان شغل رو انتخاب کرده دقیقا چه معنایی توی اون شغل می بینه که داره انجامش میده؟ این لحظه هایی که از فردی می پرسین شغلت چیه اما نمی تونه دقیقا عنوان شغلی یا کارش رو توضیح بده؟ یا متوجه نشید چرا بعضی کارهای اداری-اجتماعی می تونه سریع تر و راحت تر انجام بشه اما نمیشه؟ و بعد از همه ی این ها فکر کنید ایرادی که دارید می گیرید الکیه. یک قسمت از کار کردن همینه که زجر آوره و لزوما هم کار کردن قرار نیست حس معنا یا... داشته باشه. نویسنده، این موضوع رو بررسی می کنه. تعریف شغل مزخرف چیه، چرا وجود داره، چه آسیب هایی به افراد می زنه، چه عوامل اقتصادی و سیاسی باعثش شدند و چرا ما همچنان به انجام این شغل ها ادامه میدیم. در پایان هم یک راه حل پیشنهاد میده اما نباید ذهن رو فقط حول همین راه حل محدود کرد. نویسنده در لندن استاد دانشگاه بوده و جامعه ی مورد بررسی اش عمدتا آمریکا و انگلیس هست. جاهایی شاید تند بره اما عمده ی حرف هاش ملموسه و ذهن آدم رو مشغول می کنه و می فهمید فقط شما نبودید که حس می کردید بعضی شغل ها مزخرف اند یا توی شغل خودتون بعضی کارها و روال ها هیچ معنایی ندارند. از اون کتاب هاست که آرزو می کنید کاش نویسنده هنوز زنده بود و می شد هنوز نظریه ها و نقدهاش رو شنید. 1 26