یادداشت‌های نیایش مجدی (15)

          محرم چند سال اخیر، بزرگ ترین درگیری ذهنی ام این بود: کوفیان را چه شد؟
چه چیزی موجب شد آن عشق و علاقه و ارادت به مولا یک باره خاموش شود؟
حب دنیا؟ ترس؟ جاه طلبی؟ و شاید تمامی این ها
 به قول شاعر عزیزی که نام شان جایی ذکر نشده بود: 
فکر کن ظهر، ظهر عاشوراست
در بزنگاه بدترین تهدید
جداً آن روز کدام یک از ما
در کنار حسین(ع) می جنگید؟

 حکم کردن در این رابطه به این سادگی ها نیست! خاصه در شرایطی که به نقل از نامیرا دلاورترین و جنگاور ترین مردان زمانه، دچار تردید شدند و دنیا رو انتخاب کردند..
و حقیقتاً یک کربلا مقابل هر انتخاب ماست!🖤

#️⃣تکلمه: بسیاری از گره های ذهنی م هنوز برطرف نشدند.
چرا حضرت مسلم به یک باره تنها شدند اون هم در حالی که کاملا لشکر مسلمانان بر دشمن فائق اومده بودن؟ چرا عمرو با دیدن هانی به یک باره انقدر تغییر کرد؟ چرا با یک ترس به ظاهر ساده از لشکر شام که هنوز حضور هم پیدا نکرده بودن در میدان نبرد، مردم نسبت به شهادت مسلم بی تفاوت شدند؟
لطفا اگر کتابی در این رابطه می شناسید که از نامیرا کامل تر باشد، معرفی بفرمایید🙏🏻✨️
        

7

        یک عاشقانه ی نه چندان آرام..
اگر کتاب هایی با پایان بندی غمگین | واقع بین را دوست ندارید، سراغ تاوان عاشقی نیایید
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

7

        همه چیز برایم گنگ و مبهم باقی ماند!
از اینکه تمایلی به مطالعه دیگر آثار این نویسنده ندارم مطمئنم اما علت این همه تعاریف و جایزه ها برایم روشن نشد؛ هیاهو برای هیچ!
شخصیت اصلی مریم بود؟‌ نگار بود؟ همه چیز خیال بود و قصه یا تجربه های شخصی؟
علت مرگ بچه ها چه بود؟ نسترن خانوم چه می خواست از جان این خانواده ی بی نوا؟
و هزاران سوال بی جواب دیگر..
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

12