یادداشتهای زینب خدابخش (44) زینب خدابخش 1404/3/13 دلمه وقتی حرف زدن بلد نبود بزرگمهر حسین پور 3.0 7 تصویرسازی و ایده کتاب برام جالب بود اما واقعا فکر نمیکنم برای بچهها مناسب باشه🤷🏻♀️ 0 5 زینب خدابخش 1404/3/5 بازگشت چستر! ملانی وات 3.4 3 این یکی بنظرم بانمکتر از جلد قبلی بود. چرا نویسنده نمیذاره این بچه زندگیشو بکنه؟😒😂 0 4 زینب خدابخش 1404/3/5 چستر ملانی وات 3.6 9 لجبازی چستر برای عوض کردن داستان بانمک بود. پ.ن: یکم یاد گارفیلد افتادم🚶🏻♀️😂 0 3 زینب خدابخش 1404/2/29 سلامتی حق بشر است تیموتی اسنایدر 3.0 1 "نهمین کتاب ۰۴" کتاب از اهمیت سلامت و نظام پزشکی میگوید؛ از تجربه بودن در بیمارستانهای آمریکا ، اروپا و حفرههای نظام سرمایهداری. متن کتاب از دفتر خاطرات نویسنده است که در بستر بیماری نوشته پس منتظر روایت داستانی نباشید. کتاب را دوست داشتم؛ جملات و صفحات زیادی را نشانه گذاشتم تا بعدا دوباره بخوانم و زمان بیشتری برای فکر کردن بگذارم. کتاب را به اعضای کادر درمان، افرادی که حتی کمی در بیمارستانها از رفتار پزشکان و پرستاران تعجب کردهاند و گروهی که مشتاق کسب اطلاعات بیشتر هستند، پیشنهاد میکنم. #چند_از_چند 0 7 زینب خدابخش 1404/2/25 برف تابستانی و هفت ثانیه سکوت عشق علیرضا محمودی ایرانمهر 3.6 14 "هشتمین کتاب ۰۴" ملاقات من و این کتاب به دیدار فرشته و شخصیت اصلی شباهت زیادی داشت، ناگهانی و غیرمنتظره شروع شد و شوکهکننده به اتمام رسید. این داستان برای من شبیه خوابهایی بود که مدتهاست به سراغم نمیآیند. از آن خوابهایی که صبح با وجود صدای مادر میخواهی ادامهاش را ببینی و کمی بیشتر در دنیای رویا وقت بگذرانی اما وقتی چشم باز میکنی سیلی حقیقت زیر گوشت جا خوش میکند. -داستان کتاب، از قصه دوستی پسربچهای تنها و گوشهگیر که بهدنبال دختر مو خامهای میرود، شروع و در ادامه به گفتن فراز و نشیبهای مسیر عشقِ پسر میپردازد. نویسنده از زیبایی و تلخی عشق و از ضرورت بودنش در زندگی میگوید. هشدار: پایان داستان شاید برایتان غیرمنتظره باشد. پ.ن: حتما نسخه چاپیش رو خیلی زود سفارش میدم تا لذت و درد دوباره خواندنش را به جان بکشم:) پ.ن۲: بعد از مدتها توانستم کتابی را یک نفس سر بکشم... #چند_از_چند 1 4 زینب خدابخش 1404/2/25 بیگانه آلبر کامو 4.0 249 "هفتمین کتاب ۰۴" شروع کتاب طوری میخکوبام کرد که بیتوجه به برنامهای که با زحمت برای مطالعه هفتگیام ریخته بودم، در سه روز تمامش کردم. داستان طوری روان و بدون ترمز پیش میرفت که وقتی کتاب تمام شد احساس میکردم چیزی باقیمانده که من نخوانده و از دست دادهام! احساسات شخصیت را درک نمیکردم اما هنوز کنجکاو ادامه دادن بودم. شاید بعدها این کتاب و شخصیتاش را به لیست کتابهای روی مخ اما دوستداشتنی اضافه کردم، نمیدانم. در حال حاضر هنوز از نتیجه مسابقه چندروزهی احساسم و مطالب دریافتیام از کتاب اطلاعی ندارم، پس بماند برای بعد. #چند_از_چند 0 3 زینب خدابخش 1404/2/20 بندها دومنیکو استارنونه 4.0 103 "ششمین کتاب ۰۴" بندها روایتی است از یک خیانت. اتفاقی که از دید سه نفر روایت میشود: پدر، مادر و فرزند کوچکتر. کتاب روابط، هیجانات و عواطف انسانی را کالبد شکافی کرده و ذرهبینی به دست خواننده میدهد تا درد اتفاقات را با دقت بیشتری حس کند. -از قلم نویسنده و ترجمه خوب بسی لذت بردم! شخصیت آلدو بیاندازه روی مغزم رژه میرفت، به حدی که بلند بلند کلماتِ زیبا نثار روحش میکردم... این اثر نه تنها تفکرات شخص خیانتگر و خیانتدیده را به خوبی به نمایش میگذارد بلکه عمق آسیب ناشی از کوچکترین اعمال والدین روی بچهها را هم نشان میدهد که خواندنش را حتی واجبتر از قبل میکند! خلاصه، حتما بندها را در لیست خوانشتان مهمان کنید. #چند_از_چند 0 31 زینب خدابخش 1404/2/13 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.0 383 "پنجمین کتاب ۰۴" دو روزی از تمام کردن شبهای روشن میگذرد و هنوز هم نمیدانم باید چه بنویسم! من، این کتاب را با تک تک سلولهایم درک کردم، شخصیت بیناماش بیش از اندازه به من شباهت داشت. "کتاب، از زبان مردی رویاپرور روایت میشود که روزگار خود را فقط با نگاه کردن به مردم میگذراند. او تک تک رفتار مردم را میبیند، غم و خوشحالی آنها را میفهمد و دورادور همراهیشان میکند. ستایش مردم از راه دور تا زمانی ادامه پیدا میکند که ناستنکای گریان را میبیند و ..." داستان در شش بخش کوتاه روایت میشود که خواندن این اثر را حتی دلپذیرتر میکند! ترجمه بسیار دلپذیر و روان بود، حتما کتاب را با ترجمه سروش حبیبی از نشر ماهی تهیه کنید. خلاصهی ماجرا، باب ِدل بود و بس! پ.ن: طبق تعریفهایی که شنیده بودم اصلا فکر نمیکردم تا این حد از قلم داستایفسکی لذت ببرم!🥲 پ.ن۲: شاید به دوباره خواندنش فکر کنم. #چند_از_چند 0 11 زینب خدابخش 1404/2/5 دیلماج حمیدرضا شاه آبادی 3.6 69 "چهارمین کتاب ۰۴" اواسط داستان گیج و منگ بودنام به احساس لذت غلبه کرد و آن طور که باید از کتاب لذت نبردم. شخصیت پردازی، ایده و از همه مهمتر لحن و زبان داستان عالی بودند. پ.ن: کاش مطالب پراکندگی کمتری داشت اما خب سبک کتاب این بود. پ.ن۲: فرصت خواندنش را از دست ندهید، تجربهای تکرار نشدنی بود. با تشکر از اربابان حلقه یازدهم مبنا♡ #چند_از_چند #حلقه_یازدهم_کتابخوانی_مبنا 0 4 زینب خدابخش 1404/1/22 هری پاتر و تالار اسرار جلد 2 جی. کی. رولینگ 4.6 72 دامبلدور دوباره لبخند زد و گفت: "دقیقا! همین هم باعث میشه که خیلی با تام ریدل متفاوت باشی. انتخابهای ما خیلی بیشتر از تواناییهامون ذات حقیقیمون رو آشکار میکنن هری." -از مهمانی که بیرون آمدیم، خودم را چپاندم توی ماشین و صفحات آخر را وقتی همه مشغول آخرین خداحافظی بودند خواندم. میخواستم تمامش کنم اما آرزو میکردم به وردنامه نرسم! حالا حتی دلم نمیآید جلدهای بعدی را بخوانم، اگر تمام شوند چه؟ در این مدت آدم بزرگها وقتی هری پاتر را زیر بغلم میدیدند که از آشپزخانه به هال و از هال به اتاق میبرمش، با پوزخندی میگفتند: "هری پاتر میخونی؟ چی داره حالا مگه این؟ مگه فیلمشو ندیدی؟" و هردفعه به نتیجهای یکسان میرسیدم: "دلم نمیخواد هیچوقت جز آدم بزرگها بشم!" اگر جز بزرگتر ها بودن به این معناست که نعمت تجربه فضای هاگوارتز را از خودم بگیرم، ترجیح میدهم همان کودکی باشم که هیچجا اجازه حرف زدن ندارد. هری پاتر برای من فقط یک کتاب نیست، یک سبک زندگیست. پ.ن: شخصی توییت زده بود که میترسم هاگوارتز باشد و من همان ماگلی باشم که هیچوقت از وجودش خبردار نخواهد شد؛ خواستم بگم من هم همینطور، من هم همینطور! سومین کتاب ۰۴ #چند_از_چند 0 26 زینب خدابخش 1404/1/8 سووشون سیمین دانشور 4.1 214 «امروز به این نتیجه رسیدم که در زندگی و برای زندهها باید شجاع بود... اما حیف دیر به این فکر افتادم. بگذارید به جبران این نادانی، در مرگ شجاعها خوب گریه کنیم.» همیشه دوست داشتم سووشون را بخوانم تا علت تمام تعریفهایی که از اساتید و اهل مطالعه شنیدهبودم را بفهمم. خواندم، با حواس جمع هم خواندم. کاش میتوانستم تمام چیزهایی که در مغزم میگذرد را بنویسم اما توان نوشتن چیزی جز شاهکار را ندارم. من با زری از دست یوسف حرص خوردم، استرس جان خسرو و هرمز را کشیدم، به کارهای دوقلوها خندیدم و در سوگ سیاوش گریه کردم. لطفا با دل و جان پای درس زندگی یوسف و زری بنشینید، همین. 1 8 زینب خدابخش 1404/1/5 فن گرل رینبو راول 3.4 8 اولین کتاب ۱۴۰۴. این کتاب را هفتم یا هشتم بودم که در لیست خرید گذاشتم و نمیدانم چه شد که دیگر سراغش را نگرفتم. بعد از خواندن "زیر تیغ ستاره جبار" حسابی خسته بودم، انگار کوه کنده بودم و این کتاب به دادم رسید. کتاب کاملی نبود؛ اگر اشکالاتش را بنویسن احتمالا یک صفحهای را سیاه کنم اما حال خوبی داشت، حال نوجوانی. پ.ن: شاید گاهی نیاز است که کتابهای سی تمام را کنار بگذاریم و برویم سراغ کتابهایی که ته لیست نوجوانیمان خاک میخورد. پ.ن۲: به جا مانده از ۱۴۰۳ 0 2 زینب خدابخش 1403/12/18 با آیدا، تا همیشه کران لیویس 4.2 17 گاهی فکر میکنم اگر این کتابها را توی بچگی میخواندم بازهم احساسم را با همان میزان تلخی میچشیدم؟ فکر کنم جواب درست،"بله" است. این کتاب، کودک را با مرگ آشنا میکند. موجودی که آرام آرام پا به خانه میگذارد و در سکوت یکی از عزیزان مان را با خود میبرد؛ در اصل بیماریای که مرگ را مهمان خانه میکند. این کتاب به دلبندتان یاد میدهد که همیشه نباید چیزی را ببیند یا بشنود تا وجود او را حس کند؛ گاهی بدون دیدن و شنیدن میتوان حس کرد. 0 2 زینب خدابخش 1403/12/4 مهاجر سرزمین آفتاب؛ خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران مسعود امیرخانی 4.5 150 یکی از قشنگترین کارهایی که میتونستم توی راهیان انجام بدم خرید کتاب بود و خوشحالم که این کتاب رو انتخاب کردم. به واسطه علاقه همیشگیام به شرق، این کتاب واقعا باب میلم بود. حس و حال خانم بابایی در مراحل مختلف زندگیش گاها دور از درک منِ ۲۰ ساله بود باعث میشد مات و مبهوت کلمات بمونم. پ.ن: امیدوارم این کتاب شروع مسیر آشنایی بیشترم با راه شهدا باشه... 1 2 زینب خدابخش 1403/8/28 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 "رسیدن به بخش وردنامه را نزدیک یک هفته عقب انداختم!" من از آن دسته ماگلهایی بودم که دیدن و خواندن هری پاتر را عیب میدانند و درک نمیکردم مردم چرا همچین چیزی را دوست دارند. دلیل نفرتی که داشتم دیدن هری پاتر و تالار اسرار در دورانی بود که وحشت عجیبی نسبت به مارها داشتم(هنوز هم دارم). قبلا با خودم میگفتم کاش کمی زودتر فیلم هارا میدیدم اما حالا از اینکه سری فیلم و کتاب را اواخر نوجوانی کشف کردم خوشحالم. شاید با دیر کشف کردنشان زمان کمی آهستهتر بگذرد و من را در این سالها حبس کند! پ.ن: شاید با آمدن ترم چهارم دانشگاه، نامه هاگوارتز من هم برسد. به وقت ۲۸ آبانماه ۱۴۰۳ 1 4 زینب خدابخش 1403/8/18 بلندی های بادگیر امیلی برونته 3.8 138 "واقعا زجر کشیدم!" کتاب حول محور زندگی چهار کودک شروع و با زندگی بچههای اون چهار کودک به پایان میرسه. داستان با اومدن هیتکلیف پسرکی با موهای مشکی به خانه اِرنشاها شروع میشه و این مهمان ناخوانده تاثیرات زیادی روی زندگی کاترین و برادرش میذاره! _من واقعا از دست شخصیتهای این کتاب زجر کشیدم! مخصوصا بخش اول کتاب. بخش دوم کتاب اما برام معقولتر و ملموستر بود. کاترینِ دوم، هیرتن و حتی لینتن دوستنداشتنی برام قابل هضمتر بودن. شخصیت پردازی دقیق یکی از مهارتهای خوبِ نویسنده است! هشدار: احتمالا تعویض راوی و شنیدن داستان از زبان خدمتکار خونه روی مختون باشه. پ.ن: به ۳۰ صفحه آخر داستان که رسیدم خواستم از نویسنده بپرسم، چرا این شیرینی رو توی کل داستان پخش نکرد؟ 3 10 زینب خدابخش 1403/8/13 اولین روز مدرسه آدام رکس 3.9 6 کتاب اولین روز مدرسه را اینبار از زبان مدرسه بیان میکند. دیدن تصاویر وحشتناک روز اول مدرسه از دیدی دیگر احتمالا برای بچهها جالب است و شاید ترسی که از محیط جدید دارند را بریزد. دوستش داشتم، همین. 0 4 زینب خدابخش 1403/8/4 تصمیم گرفتم بی خیال باشم کیم سوهیون 3.5 4 "کتاب را به توصیه مامان خواندم." این کتاب شامل کمی دردو دل و در ادامه آن راهحل هایی است که نویسنده از خواندن، دیدن و تجربه به دست آورده. اینجا دنبال تراپیست و جلسه درمان نگردید، کیم سوهیون بهدنبال تسکین و راهنمایی است اما نتیجه طولانی مدت نخواهد بود. هشدار: اگر با فرهنگ کرهجنوبی آشنایی دارید کتاب را بخوانید. نویسنده براساس فرهنگ خود صحبت میکند و خواننده باید قدرت تعمیمشان با فرهنگ خود را داشته باشد. ناگفته نماند که نویسنده به این موضوع اشاره کرده است. این کتاب برای من ارزشمند است و شاید روزی دوباره سراغش رفتم. پ.ن: هدیهای از مامان. 0 6 زینب خدابخش 1403/7/30 نوشابه زرد منصور ضابطیان 3.9 43 "کانادا درای" دومین سفرنامهای که از آقای ضابطیان خواندم و به شخصه سباستین را ترجیح میدهم. قبلا هم گفتم، من گفتو گو و آدمها را به اماکن ترجیح میدهم. با این حال نوشابهی زرد را دوست داشتم. نوشابه اینبار به مکانها بیشتر پرداخته بود اما چیزی که آزارم میداد، حرفهای گوشهکنایهداری بود که در متن به چشم میخورد. -آقای ضابطیان در این کتاب به کشور آبشارهای نیاگارا سفر میکند. نویسنده از مشکلات، قوانین عجیب غریب و تاریخ کانادا میگوید و آدمهای تحسین برانگیز به خواننده معرفی میکند. 2 4 زینب خدابخش 1403/7/28 دزیره جلد 2 آنه ماری سلینکو 4.4 33 "بانوی صلح!" سه سال پیش وقتی خواندن جلد اول را شروع کردم، حسابی از دزیره نوجوان کفری بودم و کتاب را در نیمه راه تنها گذاشتم. زمانهایی بود که بازش میکردم و با دیدن جملات آمپر میچسباندم اما این بار در ۲۰ سالگی هردو جلد کتاب را تمام کردم. دزیره میانسال به من شباهت بیشتری داشت... شروع داستان با روایت عاشقانه دزیره و ناپلئون بناپارت است و رفتهرفته شما را همراه زندگی این دختر نوجوان میکند. دختری که روزی با عنوان ملکه سوئد و نروژ تاجگذاری میکند. هشدار: اگر به مسائل سیاسی علاقه ندارید، احتمالا در روند داستان زجر بکشید. پ.ن: شاید اوایل دوستش نداشتم اما در این لحظه تکه ای از روحم را بین صفحات رها کردم. پ.ن۲: جلد دوم را به اول ترجیح میدهم. پ.ن۳: شاید چندسال بعد دوباره سراغش آمدم... 1 2