یادداشتهای aida eslami (21)
1403/10/7
اعمال آدمی همیشه و در همه حال بر روی دیگران تأثیر میگذارد اما تا چه حد باید برای دیگران دست به فداکاری زد؟ پیام اصلی رمان و دغدغهی ژان شخصیت مرد داستان است که در بهبوههی جنگ جهانی دوم در فرانسه زندگی میکند. ژان که از قشر مرفه جامعه است درکودکی شاهد مرگ نوزادی است و از آن زمان دچار دغهدغههای فکری در مورد اعمال وحتی بودن خود میشود و درمورد سرنوشت تمام مردم احساس مسئولیت میکند و بین کنش و بیکنشی دچار تردید میشود. از سویی دیگر هلن شخصیت زن داستان چنان زندگی آزاد و بیقید و شرطی دارد که زندگی و سرنوشت هیچکس جز خودش برایش اهمیت ندارد. هلن عاشق ژان میشود، عشقی که به خیال او یک طرفه است چه بسا که در آغاز این گونه هم هست زیرا ژان تصور میکند میتواند او را دوست بدارد اما نمیتواند عاشق هلن که جز خودش به هیچکس اهمیت نمیدهد باشد. در رمان میتوان تنشها و استرسهای مردم در زمان جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه توسط آلمان را به خوبی قابل لمس است، همین تنشها و استرسها هلن رها از دیگران را تبدیل به مبارزی فداکار در راه آزادی میکند. نویسنده بیش از آن که ستیز عشق و جنگ را روایت کند با قلم ادبی و شاعرانه خود به طرح مسائل فلسفی از جمله فداکاری، انتخاب، عمل و تاثیر آنها بر روی دیگران میپردازد سوالاتی حیاتی را مطرح میکند و نشان میدهد که اعمال آدمی همیشه و در همه حال به روی دیگران تاثیر میگذارد و از سمتی میخواهد بداند فداکاری تا چه حد ارزشمند است و جایز است انسان در این راه جان خود را نیز فدا کند؟ سیمون دوبوار جواب به این سوال دیگر سوالات فلسفی که مطرح میکند را به عهدهی خواننده میگذارد و در پایان او را مانند کودکی خردسال در چهار راه ابهام رها میکند. شخصیتها در رمان چه اصلی و چه فرعی همه پویا،فعال و ملموس هستند و دغدغههای فکری آنها چنان قابل لمس است که گویی دغدغههای خود خواننده است. از سویی دیگر هر شخصیت نماد گروهی انسانها است برای مثال جنگ جهانی دوم خود نمادی از کشمکشهای فلسفی و اخلاقی در درون انسان است، واکنش شخصیتها به جنگ نشاندهندهی میزان فداکاری و خودخواهی آنها است. ژان شخصیت اصلی مرد نمادی از انسانهای مسئولیت پذیر است و نشان میدهد اعمال انسان همواره روی دیگران تاثیر میگذارد و نمیتوان بدون در نظر گرفتن دیگران زندگی کرد. هلن شخصیت اصلی زن داستان نمادی از افراد خود محوری است که فقط به خود و لذتها اهمیت میدهند اما در طول زمان دچار تحول میشوند و نشان میدهد که انسان نمیتواند به تنهایی در انزوا زندگی کند. مرگ او که در آغاز رمان با آن مواجه میشویم تا پایان ادامه دارد نمادی از آغاز انتخابهای اخلاقی و اجتماعی است. نویسنده قلمی جذاب، گیرا و البته دارد اما این میتواند برای خواننده مبتدی آزار دهنده باشد خصوصا این که در بعضی از قسمتهای رمان ریتم آن به شدت کند میشود و بیشتر به مسائل فلسفی میپردازد که ممکن است برای همه قابل درک نباشد. رمان دارای یک خط روایت مشخص نیست و مدام در حال و گذشته در رفت آمد است، نویسنده با نشان دادن پایان داستان، خواننده را در مورد اعمالی که موجب آن شده کنجکاو میکند، سپس دست در دست او میگذارد و او را تاپایان کتاب به دنبال خود میبرد و به او نشان میدهد که چگونه گذشته روی آینده تاثیر میگذارد. رمان خون دیگران نوشتهی سیمون دوبوار یک رمان فلسفی اخلاقی است و نشان میدهد انسان اگر چه آزاد است اما هیچگاه نمیتواند بدون در نظر گرفتن دیگران دست به انتخاب و عمل بزند. نویسنده قلمی شاعرانه دارد که میتواند خواننده مبتدی را در مطالعه دچار مشکل کند و غیر خطی بودن داستان و طرح مسائل فلسفی این مشکل را دوچندان میکند و به طور کلی کتاب مناسب خوانندگان حرفهای و صبور است که به مسائل فلسفی علاقمند هستند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/9/21

رمانی غریب و نیازمند تحلیل و تفکر است. کتاب بر روایت داستانی متکی نیست، بلکه بر فلسفهی زندگی و مرگ و چرخهی بیپایان حیات تمرکز دارد. وقتی شروع به مطالعه کتاب کردم، منتظر یک شاهکار ادبی مانند آثار کلاسیک بودم؛ این انتظار موجب شد پس از مدتی علاقهام را به کتاب از دست بدهم. در حقیقت، ارزش این رمان نه در حوادث داستانی، بلکه در لایههای عمیق فلسفی که با استفاده از نمادهای طبیعی مطرح میشود، نهفته است. نویسنده برخلاف داستانهای کلاسیک و سنتی سعی میکند، چرخهی گذرا و تکرار شونده زندگی و مرگ را نشان دهد. نویسنده با استفاده از نمادهای طبیعی بیتفاوتی جهان هستی به انسان و سرنوشت او را به تصویر میکشد. او نشان میدهد که انسان تا چه اندازه در این جهان کوچک و تنهاست. طبیعت در رمان بخشی جداییناپذیر از روایت است و گاهی حتی نقش شخصیتی مستقل را ایفا میکند. رابطهی میان انسان و طبیعت در داستان، پیچیده و پر از تنش است و بیرحمی طبیعت نسبت به انسان را به خوبی به نمایش میگذارد. یکی از نقاط قوت رمان، استفاده از نمادهای ساده اما تأثیرگذار است. نویسنده با استفاده از عناصر طبیعی مانند آب، روشنایی، تاریکی، فصلها و ... حسی فلسفی و چندلایه در خواننده به وجود میآورد. او در عین حال شخصیتها را بسیار واقعی جلوه میدهد و خواننده را به خوبی با آنها همزاد پنداری میکند. فضای رمان تاریک، سرد و گاه سنگین است و ممکن است برای برخی خوانندگان ناخوشایند باشد. این تاریکی با پایان غیرمنتظره و تلخ کتاب به اوج خود میرسد و خواننده را با پرسشهای عمیق دربارهی معنای زندگی و مرگ تنها میگذارد. تصویر روی جلد کتاب، با نمایش دهکدهای در دل طبیعت و انسانهایی بدون چهره، بهخوبی فضای کلی اثر را منعکس میکند و خواننده میتواند فضای داستان را مجسم کند. این کتاب برخلاف تبلیغات، برای همهی خوانندگان مناسب نیست. لذت بردن از آن نیازمند صبر، علاقه به ادبیات فلسفی و آشنایی با تحلیل نمادهاست. اگر با نمادها آشنایی ندارید پس از مطالعه بخشی از کتاب با استفاده از اینترنت یا هوش مصنوعی نمادهای موجود در داستان را تحلیل کنید زیرا درک و لذت بردن از کتاب نیازمند فهمیدن نمادها است. این کتاب اثری ساده، روان و مناسب سرگرمی نیست؛ پیچیده است و نیاز به تفکر دارد؛ برای فهمیدن آن باید نمادهای موجود در آن را تحلیل کرد. به صورت کلی روایت کتاب در چرخهی بیانتهای زندگی و مرگ، تنهایی انسان در این چرخه و بیتوجهی و بیرحمی طبیعت نسبت به سرنوشت انسان خلاصه میشود.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/9/18
کتابی با فضای تلخ و غریب. شخصیت اصلی داستان فردی روانپریش هست و داستان از زبان او توصیف میشود. در این رمان میتوان دید که چهطور شخصیت یک فرد به نابودی و زوال کشیده میشود و فضا و خانواده چقدر در این امر تأثیر دارند. اولین کتابی بود که از این نویسنده میخواندم و قلم و روایت پردازی و شخصیت پردازی نویسنده قابل تحسین بود. با وجود این که داستان تلخی بود از خواندنش لذت بردم. ارزش وقت گذاشتن داشت.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.