aida eslami

aida eslami

@aidaeslami

181 دنبال شده

43 دنبال کننده

            سوگند به قلم و آن‌چه می نویسند.
( قرآن • سوره‌ی قلم • آیه ۱ )

دانشجوی ارشد ادبیات
عشق کتاب
در آرزوی نویسندگی
          

یادداشت‌ها

نمایش همه
aida eslami

aida eslami

6 روز پیش

        رمانی غریب و نیازمند تحلیل و تفکر است.

کتاب بر روایت داستانی متکی نیست، بلکه بر فلسفه‌ی زندگی و مرگ و چرخه‌ی بی‌پایان حیات تمرکز دارد.

وقتی شروع به مطالعه کتاب کردم، منتظر یک شاهکار ادبی مانند آثار کلاسیک بودم؛ این انتظار موجب شد پس از مدتی علاقه‌ام را به کتاب از دست بدهم.

در حقیقت، ارزش این رمان نه در حوادث داستانی، بلکه در لایه‌های عمیق فلسفی که با استفاده از نمادهای طبیعی مطرح می‌شود، نهفته است.

نویسنده برخلاف داستان‌های کلاسیک و سنتی سعی می‌کند، چرخه‌ی گذرا و تکرار شونده زندگی و مرگ را نشان دهد.

نویسنده با استفاده از نمادهای طبیعی بی‌تفاوتی جهان هستی به انسان و سرنوشت او را به تصویر می‌کشد.

او نشان می‌دهد که انسان تا چه اندازه در این جهان کوچک و تنهاست.

طبیعت در رمان بخشی جدایی‌ناپذیر از روایت است و گاهی حتی نقش شخصیتی مستقل را ایفا می‌کند.

رابطه‌ی میان انسان و طبیعت در داستان، پیچیده و پر از تنش است و بی‌رحمی طبیعت نسبت به انسان را به خوبی به نمایش می‌گذارد.

یکی از نقاط قوت رمان، استفاده از نمادهای ساده اما تأثیرگذار است.

نویسنده با استفاده از عناصر طبیعی مانند آب، روشنایی، تاریکی، فصل‌ها و ... حسی فلسفی و چندلایه در خواننده به وجود می‌آورد. او در عین حال شخصیت‌ها را بسیار واقعی جلوه می‌دهد و خواننده را به خوبی با آن‌ها همزاد پنداری می‌کند.

فضای رمان تاریک، سرد و گاه سنگین است و ممکن است برای برخی خوانندگان ناخوشایند باشد. این تاریکی با پایان غیرمنتظره و تلخ کتاب به اوج خود می‌رسد و خواننده را با پرسش‌های عمیق درباره‌ی معنای زندگی و مرگ تنها می‌گذارد.

تصویر روی جلد کتاب، با نمایش دهکده‌ای در دل طبیعت و انسان‌هایی بدون چهره، به‌خوبی فضای کلی اثر را منعکس می‌کند و خواننده می‌تواند فضای داستان را مجسم کند.

این کتاب برخلاف تبلیغات، برای همه‌ی خوانندگان مناسب نیست. لذت بردن از آن نیازمند صبر، علاقه به ادبیات فلسفی و آشنایی با تحلیل نمادهاست.

اگر با نمادها آشنایی ندارید پس از مطالعه بخشی از کتاب با استفاده از اینترنت یا هوش مصنوعی نمادهای موجود در داستان را تحلیل کنید زیرا درک و لذت بردن از کتاب نیازمند فهمیدن نمادها است.


این کتاب اثری ساده، روان و مناسب سرگرمی نیست؛ پیچیده است و نیاز به تفکر دارد؛ برای فهمیدن آن باید نمادهای موجود در آن را تحلیل کرد.

به صورت کلی روایت کتاب در چرخه‌ی بی‌انتهای زندگی و مرگ، تنهایی انسان در این چرخه و بی‌توجهی و بی‌رحمی طبیعت نسبت به سرنوشت انسان خلاصه می‌شود.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

23

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

aida eslami پسندید.
از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم
          من ناداستان را به اندازه داستان دوست دارم. آن سال‌ها که در مجله داستان همشهری تازه ناداستان باب شده بود و حرف و تعریف و تعدادش زیاد بود واقعا لذت می‌بردم. حتی ناداستان‌ها و روایت‌ها را زودتر می‌خواندم. اینکه رمان‌نویسی ناداستانی درباره یک چیز کمتر مانوس با آدم‌ها مثل رشته ورزشی دو بنویسد واقعا کنجکاوی برانگیز است.
موراکامی همان اول‌ها بیان می‌کند علت دویدنش این است که تن سلامتی برای ادامه کار رمان‌نویسی داشته باشد چون خیلی از نویسنده‌ها با پرورش ذهن و خیالشان از بدن غافل شده و بدن ضعیف کار را به خودکشی می‌رساند. البته برداشت من این است که منظورش بیشتر روتین شدن نوشتن و خستگی روحی و بی‌معنا شدن زندگی باشد. مخصوصا برای سبک زندگی که او دارد. مثلا اینکه فرزندی ندارد. 
 گریزی هم به شروع زندگی نویسندگی‌اش می‌زند که واقعا جذاب است. من اصلا چیزی از موراکامی نخوانده‌ام و این کتاب را برای ناداستان بودنش خواندم ولی همیشه شنیدن روایت‌های نویسنده‌شدن جذاب است. 
بخشی از کتاب هم بدون اصرار و غلو به بیان سیر پیری و بالا و پائین شدن توان جسمی در زمان در مواجهه با ورزش می‌پردازد که در خور توجه است. پیری ناگزیر و خیال آن برای هر انسانی دلمشغولی ست. من با این کتاب به پذیرش میانسالی نزدیک‌تر شدم.
اما غایت کتاب بیان معنی به زندگی است. او می‌گوید که اهل رقابت با دیگران نیست اما به وضوح مخصوصا در فصل یکی به آخر می‌بینیم  که با خودش در رقابت است و انگار اصلا برای همین زندگی می‌کند. او رکورد زمانی خودش را نمی‌گوید چون معتقد است در خور توجه نیست اما دائم رکورد تعداد شرکت خود در مسابقات دو ماراتن یا فوق ماراتن یا سه‌گانه را به رخ می‌کشد. در واقع او احتمالا اولین و برترین نویسنده در این زمینه ست. خب ورزش سلامت جسمی و روحیه زیادی ایجاد می‌کند بخصوص اگر بتوانید با آن پز بدهید احتمالا برچسب شیک و جذابی هم برای فخر فروشی ست. موراکامی البته بهره‌های زیادی از دویدن می‌برد که یکی‌اش این است. او روحیه زیستن در جهان آشوب مدرن و شکل دادن زندگی به شخصیت‌های بی سرانجام را از دو می‌گیرد و این ایده خوبی ست. 
من از روایتش سرذوق برای ورزش پیوسته و چالش و سنجش شخصی آمدم.  اما در فصل آخر خودش خبر می‌دهد که قصد داشته با نوشتار و از طریق ساختن روایت و خط داستانی زندگی خود را بررسی کند و به آن نگاهی بیاندازد. او حقیقتا در ساختن خط روایت و جابه‌جایی خطوط آن و تبدیل مفاهیم استاد است. اگر استاد نبود این گزاره یک خطی  «نویسنده‌ای وجود دارد که ورزش دو را جدی انجام می‌دهد و سعی می‌کند در ماراتن شرکت کند» را تبدیل به یک کتاب نمی‌کرد.
        

45

مرگ به وقت بهار
رمانی غریب و نیازمند تحلیل و تفکر است.

کتاب بر روایت داستانی متکی نیست، بلکه بر فلسفه‌ی زندگی و مرگ و چرخه‌ی بی‌پایان حیات تمرکز دارد.

وقتی شروع به مطالعه کتاب کردم، منتظر یک شاهکار ادبی مانند آثار کلاسیک بودم؛ این انتظار موجب شد پس از مدتی علاقه‌ام را به کتاب از دست بدهم.

در حقیقت، ارزش این رمان نه در حوادث داستانی، بلکه در لایه‌های عمیق فلسفی که با استفاده از نمادهای طبیعی مطرح می‌شود، نهفته است.

نویسنده برخلاف داستان‌های کلاسیک و سنتی سعی می‌کند، چرخه‌ی گذرا و تکرار شونده زندگی و مرگ را نشان دهد.

نویسنده با استفاده از نمادهای طبیعی بی‌تفاوتی جهان هستی به انسان و سرنوشت او را به تصویر می‌کشد.

او نشان می‌دهد که انسان تا چه اندازه در این جهان کوچک و تنهاست.

طبیعت در رمان بخشی جدایی‌ناپذیر از روایت است و گاهی حتی نقش شخصیتی مستقل را ایفا می‌کند.

رابطه‌ی میان انسان و طبیعت در داستان، پیچیده و پر از تنش است و بی‌رحمی طبیعت نسبت به انسان را به خوبی به نمایش می‌گذارد.

یکی از نقاط قوت رمان، استفاده از نمادهای ساده اما تأثیرگذار است.

نویسنده با استفاده از عناصر طبیعی مانند آب، روشنایی، تاریکی، فصل‌ها و ... حسی فلسفی و چندلایه در خواننده به وجود می‌آورد. او در عین حال شخصیت‌ها را بسیار واقعی جلوه می‌دهد و خواننده را به خوبی با آن‌ها همزاد پنداری می‌کند.

فضای رمان تاریک، سرد و گاه سنگین است و ممکن است برای برخی خوانندگان ناخوشایند باشد. این تاریکی با پایان غیرمنتظره و تلخ کتاب به اوج خود می‌رسد و خواننده را با پرسش‌های عمیق درباره‌ی معنای زندگی و مرگ تنها می‌گذارد.

تصویر روی جلد کتاب، با نمایش دهکده‌ای در دل طبیعت و انسان‌هایی بدون چهره، به‌خوبی فضای کلی اثر را منعکس می‌کند و خواننده می‌تواند فضای داستان را مجسم کند.

این کتاب برخلاف تبلیغات، برای همه‌ی خوانندگان مناسب نیست. لذت بردن از آن نیازمند صبر، علاقه به ادبیات فلسفی و آشنایی با تحلیل نمادهاست.

اگر با نمادها آشنایی ندارید پس از مطالعه بخشی از کتاب با استفاده از اینترنت یا هوش مصنوعی نمادهای موجود در داستان را تحلیل کنید زیرا درک و لذت بردن از کتاب نیازمند فهمیدن نمادها است.


این کتاب اثری ساده، روان و مناسب سرگرمی نیست؛ پیچیده است و نیاز به تفکر دارد؛ برای فهمیدن آن باید نمادهای موجود در آن را تحلیل کرد.

به صورت کلی روایت کتاب در چرخه‌ی بی‌انتهای زندگی و مرگ، تنهایی انسان در این چرخه و بی‌توجهی و بی‌رحمی طبیعت نسبت به سرنوشت انسان خلاصه می‌شود.
        رمانی غریب و نیازمند تحلیل و تفکر است.

کتاب بر روایت داستانی متکی نیست، بلکه بر فلسفه‌ی زندگی و مرگ و چرخه‌ی بی‌پایان حیات تمرکز دارد.

وقتی شروع به مطالعه کتاب کردم، منتظر یک شاهکار ادبی مانند آثار کلاسیک بودم؛ این انتظار موجب شد پس از مدتی علاقه‌ام را به کتاب از دست بدهم.

در حقیقت، ارزش این رمان نه در حوادث داستانی، بلکه در لایه‌های عمیق فلسفی که با استفاده از نمادهای طبیعی مطرح می‌شود، نهفته است.

نویسنده برخلاف داستان‌های کلاسیک و سنتی سعی می‌کند، چرخه‌ی گذرا و تکرار شونده زندگی و مرگ را نشان دهد.

نویسنده با استفاده از نمادهای طبیعی بی‌تفاوتی جهان هستی به انسان و سرنوشت او را به تصویر می‌کشد.

او نشان می‌دهد که انسان تا چه اندازه در این جهان کوچک و تنهاست.

طبیعت در رمان بخشی جدایی‌ناپذیر از روایت است و گاهی حتی نقش شخصیتی مستقل را ایفا می‌کند.

رابطه‌ی میان انسان و طبیعت در داستان، پیچیده و پر از تنش است و بی‌رحمی طبیعت نسبت به انسان را به خوبی به نمایش می‌گذارد.

یکی از نقاط قوت رمان، استفاده از نمادهای ساده اما تأثیرگذار است.

نویسنده با استفاده از عناصر طبیعی مانند آب، روشنایی، تاریکی، فصل‌ها و ... حسی فلسفی و چندلایه در خواننده به وجود می‌آورد. او در عین حال شخصیت‌ها را بسیار واقعی جلوه می‌دهد و خواننده را به خوبی با آن‌ها همزاد پنداری می‌کند.

فضای رمان تاریک، سرد و گاه سنگین است و ممکن است برای برخی خوانندگان ناخوشایند باشد. این تاریکی با پایان غیرمنتظره و تلخ کتاب به اوج خود می‌رسد و خواننده را با پرسش‌های عمیق درباره‌ی معنای زندگی و مرگ تنها می‌گذارد.

تصویر روی جلد کتاب، با نمایش دهکده‌ای در دل طبیعت و انسان‌هایی بدون چهره، به‌خوبی فضای کلی اثر را منعکس می‌کند و خواننده می‌تواند فضای داستان را مجسم کند.

این کتاب برخلاف تبلیغات، برای همه‌ی خوانندگان مناسب نیست. لذت بردن از آن نیازمند صبر، علاقه به ادبیات فلسفی و آشنایی با تحلیل نمادهاست.

اگر با نمادها آشنایی ندارید پس از مطالعه بخشی از کتاب با استفاده از اینترنت یا هوش مصنوعی نمادهای موجود در داستان را تحلیل کنید زیرا درک و لذت بردن از کتاب نیازمند فهمیدن نمادها است.


این کتاب اثری ساده، روان و مناسب سرگرمی نیست؛ پیچیده است و نیاز به تفکر دارد؛ برای فهمیدن آن باید نمادهای موجود در آن را تحلیل کرد.

به صورت کلی روایت کتاب در چرخه‌ی بی‌انتهای زندگی و مرگ، تنهایی انسان در این چرخه و بی‌توجهی و بی‌رحمی طبیعت نسبت به سرنوشت انسان خلاصه می‌شود.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

23

شاگرد قصاب
        کتابی با فضای تلخ و غریب.
شخصیت اصلی داستان فردی روانپریش هست و داستان از زبان او توصیف می‌شود.
در این رمان می‌توان دید که چه‌طور شخصیت یک فرد به نابودی و زوال کشیده می‌شود و فضا و خانواده چقدر در این امر تأثیر دارند.
اولین کتابی بود که از این نویسنده می‌خواندم و قلم و روایت پردازی و شخصیت پردازی نویسنده قابل تحسین بود.
با وجود این که داستان تلخی بود از خواندنش لذت بردم.
ارزش وقت گذاشتن داشت.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

نظریه و نقد ادبی

5

aida eslami پسندید.

49