یادداشتهای حامد صاحبی (30) حامد صاحبی 1404/7/20 - 21:12 آبی ها جلد 2 سعید تشکری 3.9 2 بسم الحق؛ جلد دوم، سه هیچ از جلد اول عقبتر است. کاش نویسنده داستان را در همان جلد اول جمع میکرد و خلاص. 0 1 حامد صاحبی 1404/7/20 - 21:12 آبی ها سعید تشکری 4.1 11 بسم الحق؛ ۱. آبیها؟ چرا سبزها نه؟ یا مثلاً سپیدها؟ (اگر مقصود نویسنده اشاره به شخصیتهای مثبت داستان بوده) ۲. داستان، اسکلتبندی محکمی ندارد. یعنی میشود خیلی از رویدادها، شخصیتها و مکانها را کم و زیاد کرد و آب از آب تکان نخورد . یعنی نویسنده میتوانست با همین فرمان تا جلد سوم یا چهارم هم ادامه دهد، با گرهافکنیها، کشمکشها و زیاد و کمکردن شخصیتها و... ۳. نثر، بهشدت شاعرانه و غیرداستانی است و باب دندان کسانی که تازه از جرگهی شعر آمدهاند به حوزهی داستان. ۴. عوض کردن راوی و زاویهدید در هر فصل، بدجوری توی ذوق میزند. تا میآیی عادت کنی به یک راوی و زاویهدید، نویسنده دنده را عوض میکند! ۵. متن رمان، پر است از غلطهای تایپی، نگارشی و حتی جابهجا آوردن نام شخصیتها. واقعاً باید به ناشر نسبتاً محترم دستمریزاد گفت بابت اهمیت دادن به عنصر مهمی بهنام «ویراستار» و «نمونهخوان»! ۶. دو ستاره بهخاطر خلق شخصیتهایی که جذابند و دیالوگهایی که کمی تا قسمتی بهفکرفروبرندهاند. ۷. شادی روح نویسنده، صلوات. 0 1 حامد صاحبی 1404/6/30 - 19:37 مردان مریخی زنان ونوسی جلد 1 جان گری 4.0 1 بسم الحق؛ ۱. دههشصتیها میدانند؛ این کتاب، زمانی برای خودش بروبیایی داشت در کتابفروشیها و بین کتابخوانها (بهویژه عامهپسندخوانها) دستبهدست میشد. ۲. راستش به دلیل همان نکتهی بالا، گارد داشتم برای رفتن سمت کتاب. اما وقتی به اجبار بندهخدایی که خواستگارش بودم کتاب را خواندم، دیدم نههه. میشود از تویش مطالب بهدردبخوری هم پیدا کرد. ۳. لب کلامش این است که آقاجان؛ مرد و زن ذاتشان از هم خیلی دور است. به دوری دو سیاره. پس باید با جانکندن و خون جگر خوردن، اول به زبانی مشترک و بعد، به درکی متقابل رسید. ۴. اضافات و زیادهگویی زیاد دارد. میشد کل کتاب را در صد صفحه جمع کرد. به همین خاطر، دو ستاره کم کردم. ۵. به متاهلها که جای خود، به مجردهایی که قصد ازدواج دارند و کلاً افرادی که با جنس مخالف سر و کار دارند توصیه میشود. 0 0 حامد صاحبی 1404/6/27 - 23:28 رباعی امروز: مجموعه شعر 2.5 1 بسم الحق؛ ۱. تا جایی که میدانم، این مجموعه، کاملترین مجموعهی رباعی از شاعران معاصر است و از آثار بزرگانی چون قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، سهیل محمودی، حمید سبزواری، مهرداد اوستا و دیگران در این مجموعه استفاده شده است. ۲. فضا و حال و هوای رباعیها، بهشدت متاثر از دوران دفاع مقدس است و سرشار از مضامینی همچون شهادت، جنگ و ایثارگری است. کاش در گردآورنده تنوع بیشتری به گزینش خود میداد. ۳. امیدوارم بزرگی از بزرگان شعر و ادب همت کند و مجموعهای بهروزتر و متنوعتر از رباعی (این قالب جذاب و محبوب) گردآورد. 0 1 حامد صاحبی 1404/6/23 - 17:39 آدمک چوبی کارلو کولودی 4.2 19 بسم الحق؛ ۱. اگر ادبیات داستانی کودک را به کوهی تشبیه کنیم، «پینوکیو» نه روی قله، بلکه در آسمان بالای آن قله ایستاده است! این را همین اول نوشتم تا بدانید هرآنچه که در عظمت این کتاب بنویسم، تلاشی است در وسع خودم. نه در در حد این کتاب. ۲. بیش از ۱۴۰ سال از نوشتن این کتاب میگذرد. اما همچنان ایده، پیرنگ، شخصیتپردازی، توصیفها، تعلیقها و گرهگشاییهای این رمان، آنچنان قوی است که حتی مخاطب بزرگسال را میخکوب میکند و تاثیرش را تا پایان عمر بر او میگذارد. (خودم، هنوز هم که هنوز است، تحت تاثیر کارتون این کتابم و موقع دروغ گفتن، میترسم بینیام دراز شود! 😰) ۳. این کتاب، سالیان سال، جزء کتابهای درسی کشور ایتالیا بوده. جای خالی چنین کتابهایی در ادبیات ما به شدت حس میشود. ۴. اگر خواستید برای کودک درون خودتان یا فرزند دلبندتان این کتاب را بخرید و بخوانید، حتماً ترجمهی «بهروز غریبپور» از نشر افق را بگیرید. ترجمهی چوبک که خوشبختانه کمیاب هم هست، افتضاح است. کاش آقای چوبک فقط داستان مینوشت و سراغ ترجمه نمیرفت. ۵. دو ستاره را به این ترجمه دادم. وگرنه خود رمان، پنج ستاره هم کمش است. 0 1 حامد صاحبی 1404/6/6 - 17:36 نامیرا صادق کرمیار 4.4 239 بسم الحق؛ ۱. اولین امتیاز منفی تعلق میگیرد به نام کتاب که نامی است کلی و بدون هیچ ربط ویژهای به محتوای رمان. کاش نویسنده دستکم یکبار ـ هرچند غیرمستقیم ـ به نامیرایی هدف و آرمانهای امام حسین (ع) اشاره میکرد. ۲. طرح جلدِ سردستی کتاب (چه طرح جلد قبلی و چه طرح کنونی) دومین امتیاز منفی را برای کتاب به ارمغان میآورد. البته از نشر نیستان که در طراحی کردن جلدهای افتضاح سابقهی طولانی دارد، بیش از اینها هم انتظاری نیست! ۳. و اما بپردازیم به خود رمان؛ اول اینکه داستان، ریتم درستی ندارد. چه در صحنههای اکشن و چه در صحنههای درام و عاشقانه. ۴. دربارهی شخصیتهای اصلی هیچ (تأکید میکنم؛ هیچ) توصیف ظاهری و بصریای نداریم و این نکته، تا حد زیادی باعث ناهمراهی من با شخصیتها بود. ۵. روابط علّی و معلولی در بعضی جاها لنگ میزد و خوب پخته نشده بود. مانند ماجرای فریب دادن عمرو ابن حجاج که باورناپذیر از آب درآمده بود. ۶. نکتهی منفی بعدی، مربوط میشود به خامدستی نویسنده در توصیف صحنههای جنگی، شرح روابط عاطفی و عاشقانه و شتابزدگی او در به پایان رساندن داستان. ۷. هرچه ابن زیادِ این رمان تیز و زرنگ و نترس و شجاع است، مسلمِ آن، اهمالکار و منفعل است و نویسنده با راحت رد شدن از کنار شهادت حضرت مسلم، به کمرنگ شدن او در رمان کمک کرده. ۸. از اشتباهات تایپی و غلطهای فاحش دستوری رمان هم میگذرم که خود، روضهای جدا میطلبد! ۹. گذشته از همهی نکتههای منفی بالا، «نامیرا» در برهوت داستانی ما با موضوع قیام کربلا، بوتهای است که هرچند میوهای ندارد، اما میتوان لَختی در سایهاش آرمید. ۱۰. به خاطر یک: جسارت نویسنده برای نزدیک شدن به بزرگترین تراژدی تاریخ بشر و دو: زحمتهایی که در راستای پژوهشهای تاریخی کشیده، دو ستاره را تقدیم کردم. 0 2 حامد صاحبی 1404/5/9 - 21:16 میمون شیناگاوا هاروکی موراکامی 2.8 3 بسم الحق؛ ۱. داستان را در مجموعهی «دیدن دختر صددرصد دلخواه...» خواندم و فکر نمیکردم بهطور مستقل نیز چاپ شده باشد. ۲. وقتی بخواهیم از یک داستان سوررئال صحبت کنیم، درواقع داریم از یک خواب آشفته صحبت میکنیم. خواب آشفتهای که زاییدهی ذهن نویسنده است و ما هیچ ایراد فرمی و حتی محتوایی نمیتوانیم از آن بگیریم. چون «سبک» چنین است! پس فقط باید از این خواب آشفته لذت ببریم اگر بتوانیم! ۳. همهی آنچه که نویسنده خواسته در قالب داستان بیان کند (مانند تنهایی، بیهویتی و حسادت) همه در سایهی بازیهای فرمی و رازگشایی از آن میمون محو شده. یعنی تا شما بخواهی ماجرای میمون را هضم کنی، دیگر حس و حالی برای فکر کردن به آن موضوعات و مفاهیم، برایت نمیماند. پس از نظر محتوایی نیز یک اثر بهفنارفته است. ۴. گیرم که ماجرای آن میمون هم مطرح نمیشد و داستان در قالب یک داستان رئالیستی نوشته میشد، طرز پرداخت به آن موضوعات، یک شیوهی منبرگونه و مستقیم است و از ارزش هنری بسیار پایینی برخوردار است. (دیالوگهایی که بین مشاور و میزوکی دربارهی حسادت رد و بدل میشود.) ۵. متأسفانه این داستان، آغاز آشنایی تلخی بود بین من و آقای موراکامی و کلاً سبک سوررئالیسم. پس تنها یک ستاره تقدیمش. 1 7 حامد صاحبی 1404/5/5 - 00:16 داروی شگفت انگیز جورج رولد دال 3.9 16 بسم الحق؛ ۱. با جناب «رولد دال» از زمان کودکی و با کیهانبچهها و داستان «جیمز و هلوی غولپیکر» آشنا شدم و همواره مشتاق خواندن داستانهایش بوده و هستم و خواهم بود. اما... ۲. این داستانش آنچنان چنگی به دلم نزد. نه اینکه چون سنم رفته بالا و دیگر دنیای کودکی را نمیفهمم. نه. کودک درون من همچنان زنده و فعال است و همچنان «جیمز و هلوی غولپیکر» را دوست میدارم. اما از نظر ایده و طرح، خیلی خلاقانه نبود. ۳. انگار جناب «رولد دال» در زمان کودکی ضربههای روحی بدی از دست بزرگترهایش خورده که اینچنین در داستانهایش از آنها انتقام میگیرد! به هرحال، این کتاب، از لحاظ رابطهی بچهها با نسل قدیم، بدجوری بدآموزی دارد! ۴. ترجمه عالی و تصویرسازی متوسط بود. با سپاس ویژه از نشر افق و فندقهایش که تر و تمیز و باسلیقه چاپ شدهاند. 0 3 حامد صاحبی 1404/4/27 - 08:48 آن مرد با باران می آید وجیهه سامانی 4.1 66 بسم الحق؛ ۱. اگر خواستید به یک نوجوان، رمانی پیشنهادی کنید که با حال و هوای انقلاب آشنا شود، این کتاب، پیشنهادی است متوسط. چرا متوسط؟ چون از وضعیت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعهی دوران پهلوی تصویر واضحی نشان نمیدهد. مثلاً کلامی از عرقفروشیها، فیلمهای سخیف، سطح رفاه مردم و... به میان نمیآورد و خلاصه اینکه انگیزهی انقلاب مردم بهخوبی روشن نمیشود. ۲. در عوض، راوی داستان، قابلیت همذاتپنداری بالایی دارد. تحول شخصیتی او را لمس میکنیم و با احساسات گوناگون او همراه میشویم. ۳. داستان، یک جاهایی هم حسبرانگیزی خوبی دارد. در حدی که شاید نمهاشکی هم به چشمتان بنشاند. ۴. ریتم داستان، در بخشهایی افت میکند و حوادث داستان گاهی دچار تکرار میشوند. با حذف این بخشها به نظرم هیچ اتفاقی نمیافتاد. ۵. متأسفانه داستان از آفت شعارزدگی در امان نمانده. کاش آرمانهای انقلابی به شکل غیرمستقیمتر و در نتیجه هنریتری مطرح میشدند. ۶. در نسخهای که من خواندم (چاپ دهم)، ویراستار بسیار ضعیف کار کرده. امیدوارم در چاپهای بعدی اشتباهات نگارشی و دستوری اصلاح شده باشد. 0 4 حامد صاحبی 1404/4/22 - 00:21 باشرفها ع. راصع 3.5 4 بسم الحق؛ ۱. با توجه به اینکه ادبیات داستانی هر دوره، آینهای از اوضاع آن دوره است، این کتاب، روایتی است (هرچند ناقص) از وضعیت اجتماعی و اندکی سیاسی دوران پهلوی. پس خواندنش برای دوستداران تاریخ نیز خالی از لطف نیست. ۲. از نظر داستانی، نویسنده با بهرهگیری از مسائل جنسی و البته شخصیتپردازیهای قوی، رمانی نوشته پرکشش و برای بعضی از افراد آن دوران تأثیرگذار. البته که پیرنگها آنچنان قوی نیستند و قابل حدسند. ۳. کتاب را در هفده سالگی خواندم و آن زمان، حجیمترین رمانی بود که خواندم. 0 1 حامد صاحبی 1404/4/1 - 22:49 راز اهرام ثلاثه ریک برایتفیلد 2.8 1 بسم الحق؛ تجربهی تازهای بود از شکل متفاوتی از داستان که خود خواننده مسیر داستان را مشخص میکرد. هرچند داستان، پیرنگ چندان قوی و جذابی نداشت و گاه خواننده توسط نویسنده مجبور به انتخاب میشد! 0 1 حامد صاحبی 1404/3/27 - 18:33 میرزا بزرگ علوی 3.3 7 بسم الحق؛ ۱. دوران دبیرستان بودم که با «بزرگ علوی» آشنا شدم. با «گیلهمرد»ش که بیاغراق و تعارف، داستان استخواندار و درجهیکی است. این را گفتم که بدانید با چه ذهنیتی سمت «میرزا» رفتم. ۲. اما «میرزا» همهی انتظاراتم را نقش بر آب کرد. هیچکدام از داستانها حتی به گرد پای «گیلهمرد» هم نمیرسیدند و مرا به این نتیجه رساند که «گیلهمرد» در کارنامهی داستان کوتاه علوی، یک اتفاق بوده و بس. ۳. پایانبندیهای فیلمهندیطور، شخصیتهای ناملموس، اتفاقها و حوادثی که بیشتر مدیون تصادف بودند تا منطق و زبان شعرگونه که جایش اصلاً در داستان نیست، باعث شدند که به این مجموعه یک ستاره بیشتر ندهم. آن هم با ارفاق! 0 2 حامد صاحبی 1404/3/10 - 23:58 آبی ها سعید تشکری 4.0 10 بسم الحق؛ ۱. کتاب را از دختر «زندهیاد سعید تشکری» خانم «نگار تشکری» هدیه گرفتم، مزینشده به دستخط نویسنده در ابتدای کتاب. از همین تریبون از ایشان سپاسگزاری میکنم و برای پدرشان آرزوی آرامش و آمرزش دارم. ۲. اسکلتبندی رمان به نظرم بدک نبود. اما... امان از نازککاریها که پدرم را درآورد تا تمام شد: جملات گنگ و به هم ریخته (به لحاظ دستور زبان)، گاهی حتی واژههای جابهجا و زاویهدیدی که تقریباً در هر فصل عوض میشد و اعصاب و روان را سمباده میکشید. البته گویا چاپ دیگر این رمان که دو جلد در یک جلد است، ویرایش شده که البته چشمم آب نمیخورد همهی این ایرادها برطرف شده باشد. (ببخشید که این بند طولانی شد 🥺) ۳. بهکارگیری واژههای فرنگی آن هم در داستانی مربوط به روزگار امام هشتم، از آن کارهای زشت است که جداً باید از آن پرهیز کرد. واژههایی مانند کلاس و کنترل. ۴. جلد دوم را اگر بهصورت هدیه به دستم رسید، خواهم خواند وگرنه دنبالش نیستم که پیدایش کنم و بخرم. ۵. کاری به نویسندهی مرحوم ندارم، اما از «بهنشر» بعید بود درآوردن چنین شاهکار ویرایشنشدهای با آن طرح جلد سردستی و عنوان بدخط روی جلد. 0 1 حامد صاحبی 1404/2/29 - 00:55 جهاد اکبر، یا، مبارزه با نفس روح الله خمینی 4.8 11 بسم الحق این کتاب، شیشهی عطری است که حجمی کوچک دارد اما مشام انسان را عطرآگین میکند. خواندنش بر هر که ادعای انسانیت دارد واجب و بر علما واجبتر است. 0 1 حامد صاحبی 1404/2/28 - 15:03 راز صخره ها: مجموعه داستان عبدالمحمد آیتی 2.5 1 بسم الحق؛ ۱. از بیست و سه داستان این مجموعه، داستانهای: مست (اثر فرانک اوکونور) دو برادر (اثر میریام آلن دفورد) دوست (اثر ارنست همینگوی) دو زن (اثر پول بورژه) یک بشکهی کوچک (اثر گی دو موپاسان) جمجمه (اثر رابیندرانات تاگور) کودکی که گنجشکها را دوست میداشت (اثر میخائیل نعیمه) آشتی (اثر امینة السعید) و بازگشت (اثر محمود تیمور) را پسندیدم و از این میان، داستان «کودکی که...» الحق چیز دیگری بود. ۲. با نهایت احترام به استاد عبدالمحمد آیتی باید اعلام کنم که ایشان نباید وارد حوزهی ترجمهی داستان میشدند. شأنشان همان ترجمهی قرآن و نهجالبلاغه و صحیفه است و تمام. ۳. حتی از بعضی داستانهای ضعیف این مجموعه، میتوان داستانهای خوبی درآورد. پس به دوستان داستاننویسم پیشنهاد میکنم دستکم یک دور این بیست و سه داستان را بخوانند. ۴. خوبی این مجموعه، تنوع گستردهی جغرافیایی داستانها و ملیت نویسندگان آنهاست که خود میتواند موضوع بحث جالبی باشد برای یک بررسی جغرافیایی ادبیات داستانی. 0 2 حامد صاحبی 1404/2/13 - 19:11 دیدار با کلوسوس هنری میلر 3.0 1 بسم الحق؛ ۱. یک آمریکایی غرقشده در دنیای مدرن را تصور کنید که میزند به سرش برود یونان را ببیند و بعد به خودش بیاید و ببیند که زندگیاش به قبل و بعد از یونان تقسیم شده و دیگر آن آدم سابق نیست. این خلاصهی سفرنامهی جناب «هنری میلر» است به یونان در زمان جنگ جهانی دوم. ۲. جدا از سفرنامه، شخصیت نویسنده بسیار گیراست؛ گریزان از ادا و اطوارهای روشنفکرانه و هر چه که مظهر مدرنیته و صنعت و اینجور چیزها. به نکاتی توجه میکند و چیزهایی را میبیند که کمتر کسی برایش مهم است و همین نکته، بیشتر شما را شیفتهی نویسنده میکند تا سفرنامه. ۳. از این سفرنامه یک ایدهی داستانی برداشتم و کلی جملهی نغز و چندتا بریدهکتاب که کمکم در بهخوان منتشرشان خواهم کرد. ۴. دو ستاره کم دادم به خاطر ترجمهی افتضاح اندر افتضاح این سفرنامه. اصلاً به خاطر همین ترجمهی بد بود که خواندن این کتاب دو سال و ۱۷ روز طول کشید. بلد نیستید ترجمه نکنید آقا. زور که نیست. 😖 0 23 حامد صاحبی 1404/2/5 - 17:26 یوم الرعد: روز تندر: مروری فشرده بر تحولات سیاسی، اجتماعی ایران زمین از واقعه مشروطه تا تجاوز مسلحانه ارتش فاشیستی صدام حسین واحدپژوهش موسسه فرهنگی هنری شهیدآوینی 4.5 2 بسم الحق؛ مختصر و بسیار بسیار بسیار مفید و مستند و متقن. در ۱۳۶ صفحه، تاریخ معاصر ایران را ورق بزنید و از اطلاعات کلی و جزئی کتاب که البته همراه با سند و مدرک (و مقادیری سوگیری) است لذت ببرید. من در سن ۲۲ سالگی خواندمش و همچنان منتظر فرصتیام که دوباره بخوانمش. 0 5 حامد صاحبی 1404/2/2 - 02:04 چراغ ها را من خاموش می کنم زویا پیرزاد 3.9 182 بسم الحق؛ ۱. «چراغها...» به معنای دقیق کلمه، یک «برشی از زندگی» است. یعنی شما نباید انتظار غافلگیری، تعلیق و هیجان خاصی را داشته باشید. اگر اهلش باشید، باید خودتان را همراه کنید با راوی داستان «کلاریس» تا شما را با زندگی روزمره و بهشدت زنانهی خود همراه کند. ۲. از خوبیهای این رمان، آشنایی با حال و هوای دههی ۴۰ خورشیدی، آبادان و ارامنهی ایران است. به بیانی دیگر متوجه میشوید که وضعیت یک خانوادهی ارمنی، در آبادان دههی ۴۰ خورشیدی به چه صورت بوده است! ۳. دروغ چرا؟ از اینکه این رمان، برندهی این همه جایزه شده تعجب کردم. نه اینکه «بد» باشد. خیر. فقط در این «حد» نبود. ۴. اگر به خاطر شرکت کردن در چالش بهخوان نبود، مطئنم به این زودی (حدود یک ماه) تمامش نمیکردم. بس که بعضی جاها کند و کسلکننده پیش میرفت داستان. ۵. از همهی ضعفها و کمبودها که بگذرم، از قدرت قلم نویسنده لذت بردم و هرچند دوباره «چراغها...» را نخواهم خواند، اما در فرصتی مناسب، «عادت میکنیم» را آغاز خواهم کرد. 2 32 حامد صاحبی 1404/1/21 - 17:35 قطار پنجاه و هفت (رمان) رضا رئیسی 2.9 1 بسم الحق؛ سالها پیش خواندمش. الان که بهش فکر میکنم میبینم چیز زیادی ازش توی ذهنم نمانده. به جز صحنهی غرق شدن مهاجران که الحق و الانصاف نفسگیر بود. به جز این، نویسنده، حال و هوای روزهای انقلاب و نخستین روزهای پساانقلاب را خوب درآورده بود. در حدی که میتوان خواندن این رمان را به یک جوانِ بی / کماطلاع از انقلاب اسلامی پیشنهاد کرد. 0 1 حامد صاحبی 1403/12/11 - 15:25 دیگر آرامشی نیست: دنباله رمان "همه چیز فرو می ریزد" چینوا آچبه 3.3 1 بسم الحق؛ ۱. مضمون بعضی از رمانها را میشود در یک واژه خلاصه کرد. واژهی مورد نظر من برای این رمان «خودباختگی» است. خودباختگی یک فرهنگ، یک تمدن و یک شخص در مقابل فرهنگ و تمدن و اشخاص بیگانه. ۲. اگر میخواهید بفهمید جهان غرب با چه ابزارها و شیوههایی ملتها و تمدنهای سنتی را مقهور و مغلوب خود ساخت، این رمان و جلد اول آن (همهچیز فرو میریزد) را بخوانید و بهطور ویژه به قدرت شگفتانگیز دین پی ببرید. ۳. حتی خود نویسنده (که آفریقاییتبار است) در شیوهی روایت، متأثر از رمانهای غربی است. با همان توصیفهای بیجا و خستهکننده که مرد میخواهد خواندنشان و پرت نکردن کتاب از پنجره به بیرون. ۴. آخر رمان ماسمالیزه شده. هم توسط دوستان زحمتکش ممیزی (شاید هم مترجم) و هم توسط خود نویسنده. ۵. در کل برای درس «بومینویسی» و معرفی فرهنگ خودی به دیگران از طریق داستان، سرمشق بدی نیست. 0 1