یادداشتهای روح اله رحمتی نیا (7) روح اله رحمتی نیا 1403/8/26 این صدف انگار مروارید ندارد!: خاطرات اسماعیل ابراهیمی اسماعیل ابراهیمی فرکوش 4.0 3 1️⃣ با یک زندگینامه خودنوشته روبرو هستیم. «اسماعیل ابراهیمی» در کتاب 414 صفحهای «این صدف انگار مروارید ندارد» داستان یک زندگی بسیار پرفراز و نشیب را روایت میکند. برخلاف شش خواهر و برادرش در همدان به دنیا میآید. اهل درس نبوده و به زور دیپلم میگیرد. عشق فیلم بوده. سبک لباس پوشیدن جوانان قبل از انقلاب را بسیار دوست داشته و خود را به آن ریخت درآورده. همزمان با پیروزی انقلاب متحول میشود تا جایی که حضور در محافل مذهبی و جلسات روشنفکرانه انقلابیون را - بعضی شبها - به منزل رفتن ترجیح میداده. جنگ که شروع شد به مریوان رفت و مسئول اداره ارشاد شد. ازدواج کرد و برای دورهای همراه با همسرش در مریوان بود. به تهران آمد و نقطه عطف کتاب را رقم زد. ماجراهای فراوان، سخت و دردناکی را تعریف میکند که به دلیل مریضی همسر، پایش به اروپا رسید. پایانبندی کتاب شد ذکر صلوات و فاتحه. 2️⃣ خاطرات روزهایی که کتاب با آن به پایان میرسد، مصادف است با اردیبهشت 1365 و وفات همسر نویسنده. شاید انتظار این باشد، او که از زمان تولد، روایت را شروع کرد تا امروز ادامه دهد اما در اوج و در زمانی که عواطف خواننده را به غلیان درآورده، کتاب را تمام میکند. البته به این معنا نیست که با از دست دادن همسر 23 ساله و داشتن دو فرزند - سه و دو ساله - زندگی برای او به پایان رسیده باشد. بلکه این مقطع مهم از دوران او بوده که اینگونه با ما به اشتراک گذاشته و حالا میرود تا مسیر پیش رو را ادامه دهد. عنوان پرده آخر کتاب را گذاشت «نقطه؛ سر خط». 3️⃣ ویژگی برجسته کتاب در متن، توصیف واقعی و کف خیابونی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی زندگی در پیش از انقلاب است. ترسیم بیواسطه زندگی سخت و طاقتفرسای رزمندگان در نخستین سالهای جنگ است. ذکر نام و یاد خاطرات شهدایی است که نویسنده در جایجای کتاب آنها را بیان کرده؛ حاج احمد متوسلیان، سید محمدرضا دستواره، محمد دلفان آذری، از دوستان و اقوام و همرزمان. علاوه بر روان بودن قلم نویسنده که در آن خواننده احساس میکند، گویا راوی الان در مقابل او نشسته و دارد اینها را تعریف میکند، از جذابیتهای منحصربهفرد کتاب، آلبوم تصاویر انتهایی با تعداد عکسهای نسبتاً زیاد است. (125 تصویر). به تناسب و لابهلای کتاب، متن نوشته شده به یک تصویر ارجاع میخورد. وقتی کتاب به پایان میرسد، خاطرات نویسنده را هم خواندهایم و هم دیدهایم. 4️⃣ در چاپ جدید طرح جلد کتاب تغییر کرده اما من طرح جلد اولیه را داشته و خواندهام. همه حرف تغییرات در احوالات نویسنده در آن آمده است. چند روز قبل نویسنده کتاب را دیدم. شبیه به نوشتنش، خوش صحبت و گرم بود. زمان زیادی نداشتم که درباره کتاب با او گپ بزنم. میگفت این کتاب رکورد بیشترین بازنشر رسانهای رو داره!!! 5️⃣ از قضا نویسنده، برادر ناصر ابراهیمی معروف است؛ مربی اسبق تیم ملی و پرسپولیس. در دورهای که رئیس اداره ارشاد مریوان بوده، موفق میشود تیم ملی فوتبال ایران را برای انجام یک بازی دوستانه ببرد مریوان. ماجراهای خواندنی دارد این اتفاق (صفحات 203 تا 208). خلاصه اینکه حاج مهدی اربابی (سرپرست تیم ملی) موافقت میکند تا تیم از سنندج برود مریوان. بازکنان در دو مینیبوس پخش میشوند که اگر ضدانقلاب یک ماشین را زد، حداقل نصف بازکنان تیم ملی سالم بمانند. در داخل سالن کشتی شهر، برایشان تشک و ملحفه گذاشتند تا بخوابند. غیر از مارکار آقاجانیان، بقیه نماز خواندند و دعای وحدت را محمد مایلی کهن خواند. وسط بازی چند تا توپ دشمن در اطراف دریاچه مریوان فرود اومد. بازی رو تیم ملی دو بر صفر برد. (کانال ایتا @rahmatinia_book) 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 فرار از دیوار برلین: روایت تلاش ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی میلاد خان میرزایی 3.0 1 1️⃣ بخش جدانشدنی از رخدادهای تاریخی در دوران جنگ سرد و عنصر تاثیرگذار در فروپاشی دومینووار بلوک شرق، «دیوار برلین» است. در 12 آگوست 1961 بنا نهاده شد. نهتنها شهر برلین، بلکه ملت آلمان را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کرد. 28 سال پابرجا بود. در نوامبر 1989 فروپاشید. در ادامه این اتفاق، حکومت کمونیستی آلمان شرقی هم پس از 41 سال، در دسامبر 1990 رسماً منحل شد. 2️⃣ کتاب «فرار از دیوار برلین؛ روایت تلاشها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی»، که توسط «میلاد خان میرزایی» گردآوری و ترجمه شده، در 112 صفحه توسط نشر شفاف در سال 1399 منتشر شده، یکی از چندین کتاب نوشته شده با سوژه دیوار برلین است. این کتاب دو بخش دارد. بخش یکم با عنوان مقدمه، اطلاعات مقدماتی از روند تشکیل آلمان شرقی پس از پایان جنگ جهانی دوم و نحوه حکومتداری حزب کمونیست حاکم بر آن با استفاده از ساخت دیوار برلین، و نهایتاً برچیده شدن همه آنها حرف میزند. بخش دوم کتاب، روایت تلاش مشترک تعدادی از افراد (از حدود 5 هزار نفر) در مواجهه با دیور برلین را نقل میکند؛ فرار. بعضی از روایتهای تعریف شده، از مسیرهایی به غیر از دیوار برلین هم هستند. 3️⃣ افراد برای فرار، روشهای مختلف و حتی خلاقانهای را به کار گرفتند؛ فرار با بالون از فراز دیوار، حفر تونل از زیر دیوار، فرار با هواپیمای دستساز، ساخت زیپلاین، پریدن از روی سیمهای خاردار، پنهان شدن در زیر صندلی و صندوق عقب خودرویی که با کم کردن باد لاستیکها ارتفاعش کم شد تا از زیر میلههای ایست بازرسی عبور کند، کوبیدن بولدوزر ضدگلوله و نفربر زرهی به دیوار، شنا از عرض رودخانه و... تا زندگی سخت و خفقان آن دوران به بهشت غربی برسند. هر چند افرادی موفق شدند اما آنها که شکست خوردند، گرفتار زندان یا مرگ شدند. به نظر من این روایتها تلخ، شیرین، عجیب، دلهرهآور، هیجان انگیز، متحیر کننده، و دیوانگی هستند. 4️⃣ کتاب گردآوری و ترجمه است. مناسب و منظم جمعبندی شده و خوب ترجمه شده است. اساساً طراحی این موضوع و در کنار هم قراردادن مطالب مشابه در این کتاب، با ظرافت انجام شده است. ماجراهای بیان شده، کشش خواندن را در مخاطب ایجاد و البته تحریک میکند. از نکات قابل توجه کتاب، عکسهایی مرتبط با هر روایت است که در انتهای آن قرار گرفته و درک فضا و شرایط را برای خواننده، امکانپذیر میکند. 5️⃣ کتاب را میتوان در یک روز خواند. از مطالعهاش لذت بردم. این کتاب را بخوانید. کتابهای تاریخی که تاثیرات مهمی در تغییرات و تحولات روندهای روزگار ما داشتند را بخوانیم. 📖 @rahmatinia_book 0 24 روح اله رحمتی نیا 1403/8/17 همسایه های خانم جان: روایت پرستار احسان جاویدی (از یک تجربه ناب انسانی در خاک سوریه) زینب عرفانیان 4.2 33 اگر کتاب را ابزاری برای نزدیکی درک و فهم خودمان به جایگاه والا و شخصیت بزرگ زینب کبری (سلام الله علیها) در نظر بگیریم، بدون تردید باید کتابهای خاطرات مدافعان حرم را بخوانیم؛ چه آنهایی که به نقل از وابستگان شهدا هستند و چه آنهایی که از زبان خود مدافعان حرم نقل میشوند. هم بخوانیم و هم به دیگران معرفی کنیم. با آنها باید محشور باشیم. کتاب «همسایههای خانم جان» دو ویژگی را با هم دارد؛ هم خاطرات یک مدافع حرم است، احسان جاویدی، و هم اینکه این مدافع حرم یک پرستار است. این کتاب که به قلم خانم زینب عرفانیان به بهترین شکل ممکن، تنظیم و نوشته شده است، ما را با وظیفه یک پرستار که همانا رسیدگی به بیماران - فارغ از دوست یا دشمن بودن آنان است - بیشتر از همیشه آشنا میکند. احسان جاویدی مأموریت پیدا میکند تا در البوکمال یک بیمارستان - در واقع زایشگاه - صحرایی را راهاندازی کند. در روستایی که تا پیش از این به دلیل همراهی اهالی آن با داعش، به طور کامل در اختیار مسلحین بوده و اکنون فرزندان داعشی در بطن زنان و دختران آن هست. با کمترین امکانات و با کادری سوری و عراقی. خاطرات راوی اساسا با هر چه که از جنگ شنیدهایم متفاوت است و برای ما روی غیرنظامی و غیرعملیاتی جنگ را به تصویر میکشد. خاطرات راوی منحصربهفرد و به اندازه کافی پرکشش هستند اما باید گفت قلم نویسنده در این اثر هنرمندانه به کار گرفته شده تا نگذارد کتاب را به راحتی از خودم دور کنم. خاطرات، لحظات شاد و غمگین فراوانی دارد و به دقت در کنار هم قرار گرفتهاند اما به اینها باید لحظات ترسناک و دلرهور هم اضافه شود. حتما این کتاب را بخوانید... کتاب با یک حسرت بزرگ به پایان میرسد که من در جایگاه خواننده بسیار دلم سوخت برای راوی. یک تصادف رانندگی آن هم در شب اعزام مجدد، توفیق حضور چندباره را از احسان جاویدی گرفت. از کنار انتخاب اسم کتاب نباید به راحتی گذشت. چقدر دقیق و ظریف انتخاب شده. تا کتاب خوانده نشود نمیتوان فهمید منظور از «همسایههای خانم جان» مردان و زنانی هستند که برخی آگاهانه و عامدانه دست به سلاح بردند و با داعش همراه شدند تا کمکی باشند برای دستیابی آنها به از بین بردن نام و نشان زینب کبری... الهی که ما مبارزان عملیات آزادسازی قدس باشیم و احسان جاویدی هم پرستار عملیات... کتاب در سال 1399 توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. #مدافعان_حرم 📖 @rahmatinia_book 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/8/9 سر بر خاک دهکده: روایت یک نویسنده از راهپیمایی اربعین به همراه چهار محافظش! فائضه حدادی 4.1 43 هنر یک نویسنده - سفرنامه نویس - آنجایی خودش را ظاهر میکند که بتواند از درون یک سفر که در روزهایی مشخص، با ابتدا و انتهایی مشخص، با حضور میلیونها نفر، هر ساله تکرار میشود، صحنهای خلق کند و برای خواننده تعریف کند که با خواندن آن، احساس تازگی و نو بودن دست دهد. این ویژگی را در کتاب «سر بر خاک دهکده» و در قلم «فائضه غفار حدادی» ندیدم. در واقع برایم جذابیت و شگفتیسازی نداشت. به زحمت تمام شد. قلمش کاملاً زنانه بود شاید هم صرفاً زنانهپسند. حرفهایی که اگر موضوع سفر زیارت اربعین نمیبود، کاملاً لوس به نظر میآیند؛ اشارهها و شوخیها و کنایهها و تیکههایی که بیشتر حوصله سربر بودند. نکته جالب این کتاب برای من، صفحه یکی به آخر آن بود؛ نقشه مسیر مشایه با علامتگذاری نقاط خاطرهخیز بر روی آن. صفحه آخری که از روی شوق و علاقه خواندمش: السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین 0 3 روح اله رحمتی نیا 1403/8/2 پروانه ای که سوخت: روایتی داستانی از زندگی شهیدمجتبی نواب صفوی سارا عرفانی 4.1 7 کتاب «پروانهای که سوخت» از ولادت تا شهادت سید مجتبی میرلوحی مشهور به نواب صفوی را بازگو میکند. سارا عرفانی با ظرافت و دقت بخشهای مهم و شورآفرین زندگی پربرکت و پرهیجان این شهید را انتخاب، و به سادگی و روانی آن را نوشته است. در کتاب سیر زندگی شهید نواب صفوی طوری کنار هم قرار گرفته و پیش رفته که اگر سرنوشت او را ندانیم، در پایان چیزی جز شهادت انتظار نداریم. برخلاف ادعای نویسنده که کتاب را «روایتی داستانی از زندگی شهید سید مجتبی نواب صفوی» میداند، باید کتاب را یک خلاصهنویسی و جمعبندی درست و دقیق و در عین حال موجز از منابعی که در پایین کتاب به آنها اشاره شده، دانست. مطالعه این کتاب با حجمی که دارد و با قلمی که دارد، برای نوجوانان بسیار مفید و تاثیرگذار است و شدیداً توصیه میشود. باید اذعان کرد آن بخش از آرمانهای مبارزاتی شهید نواب صفوی که در بازنمایی شخصیت او کمتر مورد پرداخت قرار گرفته، و دستکم خودم هم نسبت به آن اطلاع چندانی نداشتم، موضوع فلسطین است. چرا که همه او را به مبارزات انقلابی علیه رژیم پهلوی در قالب رهبری گروه فداییان اسلام و ترور افرادی مثل حسنعلی منصور میشناسند. این روزها که سید حسن نصرالله، اسماعیل هنیه، یحیی سنوار، سید هاشم صفیالدین و قاسم سلیمانی را نداریم، یکی مثل سید مجتبی نواب صفوی میخواهیم. 0 4 روح اله رحمتی نیا 1403/7/28 عبور از مسکو و پکن مجتبی رحماندوست 4.4 3 بیشتر سفرنامهنویسها، گردشگرهایی هستند که عمدتاً در قالب یک برنامه شخصی و غیررسمی به سفر میروند و خاطرات و حواشی آن را بیان میکنند. در «عبور از مسکو و پکن» اما «مجتبی رحماندوست» به عنوان یک مقام رسمی دولتی خاطرات خود از سفرهای کاری متعدد را نوشته و ما را با بخشهای کار شنیده شده از سفرهایی که مسئولین کشور انجام میدهند، آشنا میکند. در کنار ابعاد و زوایای آشکار سفرهای این افراد که توسط خبرنگاران منتشر میشود، قسمتهای نادیده و ناشنیدهای هم وجود دارد که متناسب با نوع افراد و مقاطع زمانی و مقاصد مختلف، متفاوت است. مجتبی رحماندوست قلم شیوا و روانی را در این کتاب به کار گرفته. از توضیحات اضافی در خصوص تاریخچه و حواشی اماکن و افراد پرهیز کرده - به جز آنچه از سفر به چین نوشته - و سعی کرده محتوای قابل استفادهای از گفتگوها و مواضع و رخدادهای شنیده و دیده شده در سفرها را بنویسد. عمده دلیل این امر، مفید بودن سفرهای اوست. در این کتاب که وجهه تسمیه نام با محتوا را نفهمیدم، حال و هوای سیاسی حاکم بر ایران در سال ۱۳۸۸ - از قبل از آغاز تبلیغات انتخابات تا پایان فتنه ۸ ماهه - که در کشورهای دیگر هم بازتاب و بازخورد داشته، منعکس میشود که خواندنش جالب است. از ویژگیهای این کتاب ذکر اسامی و مواضع و اظهارنظرهای افرادی است در دهه ۱۳۸۰ شمسی، که مناصبی داشتند اما به مرور در صندلی دیگری قرار گرفتهاند و این مواضع امروز بسیار متفاوت با گذشته است. خاطرات رحماندوست به وضوح نشان میدهد عمده کار مفید و فعالیت رسمی یک مقام حکومتی در سفرهای خارجی، همان دو-سه ساعت جلسهای است که با طرفهای رسمی دیگر کشورها از قبل برنامهریزی کردهاند و تصویرش منتشر میشود در حالیکه ممکن است این سفر چندین روز هم طول بکشد. از زیباترین و هیجانانگیزترین بخشهای کتاب، صفحاتی بودند که نویسنده به واسطه مسئولیت در جمعیت دفاع از فلسطین، درباره جلسات و گفتگوها و واکنشها و اظهارنظرات و مواضع مقامات رسمی کشورها و دیدگاه نخبگانی دنیا ذیل موضوع فلسطین مینویسد. به طور کلی از خواندن این سفرنامه لذت بردم و خواندن آن را هم توصیه میکنم. 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/7/26 گناه زیبایی سیدمحمد ساداتاخوی 3.6 5 کتابی داستانی با موضوع زندگینامه امام حسن (علیهالسلام)؛ فکر کنم اولین رمانی باشد که با محوریت امام خواندم. هر چند کمتر از آنچه انتظار داشتم رنگ و بویی از امام در متنش دیدم و بیشتر حالوهوای دوره زندگانی ایشان را به تصویر میکشید؛ به وضوح جا داشت روایات بیشتری از زندگی حضرتش بیاورد. خواندن متن کتاب هم راحت نبود. جملات را سخت نوشته بود تا حدی که خیلی از قسمتها را دو بار خواندم تا بفهم و خط داستان را گم نکنم. به هر حال اجر نویسندهاش با امام حسن، و خوشبهحالش!... برای نوشتن از امام حسن - که زیاد از نمیدانیم و نخواندهام - نیازمند تدوین کتب بیشتر و بهتری هستیم. 0 0