یادداشتهای روح اله رحمتی نیا (13) روح اله رحمتی نیا 1404/2/6 در میان سرخپوست ها: خاطرات سفر دانشجویان عدالت خواه به بولیوی احسان دهقانی 3.4 5 دو ویژگی خوب در این کتاب وجود دارد؛ نخست به محتوا برمیگردد که متنهای کوتاه و روان با تیترهایی متناسب و گویا است که حواشی سفر را به طور کامل و از دیدگاه سه مسافر این سفر، روایت میکند و عنداللزوم، پاورقی و ارجاعات و معرفیهای مناسبی هم دارد. دیگری، ضمائم و عکسهای فراوان در انتهای کتاب است که با کنار هم قرار گرفتن متن و تصاویر، خواننده قدم به قدم همراه با راویان سفر حرکت میکند. مهمترین و در عین حال جذابترین رخداد اشاره شده در کتاب «در میان سرخپوستها»، مربوط به دیدار و ملاقات اعضای ایرانی اعزامی با جوانی اهل پرو به نام «ادگار کیروگا وارگاس» است. فردی که چند ماه بعد از این دیدار به ایران میآید و در نهایت مسلمان میشود. متن کتاب، علاوه بر خاطرات دانشجویان، دربرگیرنده توضیحات و مقالاتی در ابتدا و انتهای آن است که به ماهیت شکلگیری جریان عدالتخواه داشجویی و ایدئولوژی آن میپردازد، به قلم وحید جلیلی و محمدصادق شهبازی و اشتری و دیگران. که البته بهتر بود مقدمه طولانی ابتدایی آن به قلم نویسندگان (به عبارتی گردآورندگان خاطرات مسافران به بولیوی) به آخر کتاب منتقل شده و در کنار مقالههای دیگر افراد قرار میگرفت. 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/12/13 ماوراء مرز احسان صفرزاده 3.6 11 کتاب بیشتر شبهسفرنامه است. هم تجارب سفرش به تاجیکستان را نوشته و هم یافتههایی از پژوهش در حوزههای فرهنگ و دین (با روح حاکم بر عقاید دیدگاههای فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق). نکات غمبار کتاب، آنجایی است که از اختلاف زیاد سبک زندگی و دیدگاههای فرهنگی و مذهبی مردم تاجیکستان امروز با ایرانیان میگوید. در حالی که پیوندهای عمیق و باستانی فراوانی بین مردم فارسیزبان وجود دارد. با خواندن کتاب برای دیدن تاجیکستان علاقمندتر شدم، امید که شرایطش فراهم شود. 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/9/24 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 54 1⃣ طرح جلد و نام به همراه توصیفی که در معرفی این کتاب گفته شده، من را متمایل به مطالعه آن کرد. هرچند در کمتر از دو روز آن را خواندم ولی عملاً دستاورد مناسب و قابل بیانی برای من نداشت. تقریباً خواندن آن را به کسی توصیه نمیکنم، جز در اوج بیکتابی و وقت زیاد داشتن. 2⃣ جان بها به نویسندگی سید مصطفی موسوی (که پیشتر و بیشتر یک کپشن نویس اینستاگرامی بوده و حالا نویسنده داستان) توسط انتشارات کتابستان در سال ۱۳۹۹ (در چهار فصل) منتشر شده که من نسخه سال ۱۴۰۲ (چاپ یازدهم!) آن را خواندم. 3⃣ داستان یک مامور امنیتی است که از تجربه مبارزه در سوریه به درگیریهای اغتشاشات دی ۱۳۹۶ رسیده و در گیرودار شناسایی و دستگیری مجرمین امنیتی حاضر در صحنه و میدان اغتشاش، در یک موقعیت عجیب قرار میگیرد. 4⃣ متن کتاب در هیچ وجه و بُعد آن من را جذب نکرد؛ نه تصویرسازی، نه شخصیت پردازی، نه تعلیق، نه هیجانآوری، و نه حتی پایانبندیای که (نویسنده) میخواست خواننده را غافلگیر کند. انتظار از یک کتاب با رویکرد امنیتی یا پلیسی آن است که مانند ذات این فعالیتها، یک پیچیدگی و ابهام و معماگونه برای خواننده باشد که این کتاب نداشت. در توضیح پشت جلد نیز آمده «ماجرایی پرهیجان، نفسگیر، درگیرانه و جاندار» که تقریباً نبوده است. 5⃣ موضوع تاسف برانگیز درباره این کتاب از نگاه من توصیف یک مامور امنیتی به نام «حسین» است که «به خاطر اینکه روی خواهرش غیرت دارد» کاری میکند که اساساً با منطق و روحیه این دسته از افراد در هر کشوری، در تناقض است به خصوص در یک محیط خدمتی با جنبههای اعتقادی و مذهبی. همین «حسین»ی که در سوریه دوشادوش نفر اول داستان جنگیده بوده. این، ضعیفترین و در عین حال بدترین و البته نامردانهترین تصویرسازی از یک مامور امنیتی در ایران است؛ شبیه به آنچه که در «قلادههای طلا» نیز به تصویر کشیدند. در اوج اقدامات تحسین برانگیز تخریبی بالاتر از این وجود ندارد. 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/9/18 زلال لیلا محمدی 4.8 2 1⃣ از مزایای داشتن دختر کتابخوان این است که کتاب خوب به پدرش معرفی میکند. وقتی کتاب «زلال»، زندگینامه شهید سید رضا پورموسوی، به قلم لیلا محمدی، را از غرفه انتشارات کتابستان در نمایشگاه کتاب سال ۱۴۰۲ خرید، فکر کردم تحت تاثیر تبلیغات مسئول فروش غرفه بوده ولی الان به جرات میگویم تقدیر من و او در این بوده که یک نسخه از این کتاب در منزل ما هم باشد. 2⃣ موضوع اصلی و وجه تمایز این کتاب با سایر نوشتههای درباره شهدا نه یک داستان سرایی از ویژگیهای برجسته یک شهید و نه جذابیت بیان خاطرات خانواده و رفقا و همرزمان اوست، بلکه دستنوشتههای شهید است. آن هم نه یک نفر اهل دزفول که در سال ۱۳۶۷ و در کردستان شهید شده باشد، بلکه یک عارف واصل که به دیدار مولا و مقتدایش نائل شده و همه را با جزئیات برای آیندگان به یادگار گذاشته. 3⃣ او که وعده شهادت خود را از جدش موسی بن جعفر گرفته بود و توسط پیکی از ناحیه امام زمان از زمان رسیدن به آرزوی دومش - بعد از تحقق آرزوی نخست که ملاقات حضرت حجت بوده - مطلع میشود، تصمیم میگیرد که شرح دیدارهایش را بنویسد اما وقتی در درستی انجام کار شک میکند به دستور حضرت، آن را عملی میسازد تا همه آنها برکاتی برای او باشند. 4⃣ کتاب هرچه جلوتر میرفت من را به خواندنش مشتاقتر میکرد؛ تا جایی که وقتی به شرح ملاقاتهایش میرسید، ناخودآگاه ضربان قلبم تند میشد، دست و پایم یخ میکرد، احساس عجیبی به من دست میداد. دلم میخواست من در آن لحظه میبودم. اگر من جای او بودم چه میکردم؟ اصلاً میتوانستم جای سید رضا پورموسوی میبودم؟! 5⃣ کتاب طرح جلد زیبایی دارد هم خوش رنگ است و هم خوش نماد؛ دکل دیدهبانی غرق در قرص کامل ماه، همه محتوا را در یک آن برای ما نمایان میسازد. متن کتاب روان است. در طول زمان پیش میرود و گاهی از آنچه که به یاد راوی میآید، نگاهی به گذشته میکند. از شخصیتهای فراوانی با نقش آفرینیهای متعدد در زندگی شهید، در آن یاد شده است. حتماً باید این کتاب را خواند. مشخصا محتوایش از مصادیق عرفان عملی محسوب میشود. دستورالعملهایی برای سالکان دارد. نکته بسیار مهمش اینکه، بدون استاد قدم گذاشتن در این راه خطرات فراوانی دارد؛ اساتیدی که در بزنگاهها دستگیر سید رضا شدند. 0 3 روح اله رحمتی نیا 1403/8/26 این صدف انگار مروارید ندارد!: خاطرات اسماعیل ابراهیمی اسماعیل ابراهیمی فرکوش 4.0 3 1️⃣ با یک زندگینامه خودنوشته روبرو هستیم. «اسماعیل ابراهیمی» در کتاب 414 صفحهای «این صدف انگار مروارید ندارد» داستان یک زندگی بسیار پرفراز و نشیب را روایت میکند. برخلاف شش خواهر و برادرش در همدان به دنیا میآید. اهل درس نبوده و به زور دیپلم میگیرد. عشق فیلم بوده. سبک لباس پوشیدن جوانان قبل از انقلاب را بسیار دوست داشته و خود را به آن ریخت درآورده. همزمان با پیروزی انقلاب متحول میشود تا جایی که حضور در محافل مذهبی و جلسات روشنفکرانه انقلابیون را - بعضی شبها - به منزل رفتن ترجیح میداده. جنگ که شروع شد به مریوان رفت و مسئول اداره ارشاد شد. ازدواج کرد و برای دورهای همراه با همسرش در مریوان بود. به تهران آمد و نقطه عطف کتاب را رقم زد. ماجراهای فراوان، سخت و دردناکی را تعریف میکند که به دلیل مریضی همسر، پایش به اروپا رسید. پایانبندی کتاب شد ذکر صلوات و فاتحه. 2️⃣ خاطرات روزهایی که کتاب با آن به پایان میرسد، مصادف است با اردیبهشت 1365 و وفات همسر نویسنده. شاید انتظار این باشد، او که از زمان تولد، روایت را شروع کرد تا امروز ادامه دهد اما در اوج و در زمانی که عواطف خواننده را به غلیان درآورده، کتاب را تمام میکند. البته به این معنا نیست که با از دست دادن همسر 23 ساله و داشتن دو فرزند - سه و دو ساله - زندگی برای او به پایان رسیده باشد. بلکه این مقطع مهم از دوران او بوده که اینگونه با ما به اشتراک گذاشته و حالا میرود تا مسیر پیش رو را ادامه دهد. عنوان پرده آخر کتاب را گذاشت «نقطه؛ سر خط». 3️⃣ ویژگی برجسته کتاب در متن، توصیف واقعی و کف خیابونی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی زندگی در پیش از انقلاب است. ترسیم بیواسطه زندگی سخت و طاقتفرسای رزمندگان در نخستین سالهای جنگ است. ذکر نام و یاد خاطرات شهدایی است که نویسنده در جایجای کتاب آنها را بیان کرده؛ حاج احمد متوسلیان، سید محمدرضا دستواره، محمد دلفان آذری، از دوستان و اقوام و همرزمان. علاوه بر روان بودن قلم نویسنده که در آن خواننده احساس میکند، گویا راوی الان در مقابل او نشسته و دارد اینها را تعریف میکند، از جذابیتهای منحصربهفرد کتاب، آلبوم تصاویر انتهایی با تعداد عکسهای نسبتاً زیاد است. (125 تصویر). به تناسب و لابهلای کتاب، متن نوشته شده به یک تصویر ارجاع میخورد. وقتی کتاب به پایان میرسد، خاطرات نویسنده را هم خواندهایم و هم دیدهایم. 4️⃣ در چاپ جدید طرح جلد کتاب تغییر کرده اما من طرح جلد اولیه را داشته و خواندهام. همه حرف تغییرات در احوالات نویسنده در آن آمده است. چند روز قبل نویسنده کتاب را دیدم. شبیه به نوشتنش، خوش صحبت و گرم بود. زمان زیادی نداشتم که درباره کتاب با او گپ بزنم. میگفت این کتاب رکورد بیشترین بازنشر رسانهای رو داره!!! 5️⃣ از قضا نویسنده، برادر ناصر ابراهیمی معروف است؛ مربی اسبق تیم ملی و پرسپولیس. در دورهای که رئیس اداره ارشاد مریوان بوده، موفق میشود تیم ملی فوتبال ایران را برای انجام یک بازی دوستانه ببرد مریوان. ماجراهای خواندنی دارد این اتفاق (صفحات 203 تا 208). خلاصه اینکه حاج مهدی اربابی (سرپرست تیم ملی) موافقت میکند تا تیم از سنندج برود مریوان. بازکنان در دو مینیبوس پخش میشوند که اگر ضدانقلاب یک ماشین را زد، حداقل نصف بازکنان تیم ملی سالم بمانند. در داخل سالن کشتی شهر، برایشان تشک و ملحفه گذاشتند تا بخوابند. غیر از مارکار آقاجانیان، بقیه نماز خواندند و دعای وحدت را محمد مایلی کهن خواند. وسط بازی چند تا توپ دشمن در اطراف دریاچه مریوان فرود اومد. بازی رو تیم ملی دو بر صفر برد. (کانال ایتا @rahmatinia_book) 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 فرار از دیوار برلین: روایت تلاش ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی میلاد خان میرزایی 3.0 1 1️⃣ بخش جدانشدنی از رخدادهای تاریخی در دوران جنگ سرد و عنصر تاثیرگذار در فروپاشی دومینووار بلوک شرق، «دیوار برلین» است. در 12 آگوست 1961 بنا نهاده شد. نهتنها شهر برلین، بلکه ملت آلمان را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کرد. 28 سال پابرجا بود. در نوامبر 1989 فروپاشید. در ادامه این اتفاق، حکومت کمونیستی آلمان شرقی هم پس از 41 سال، در دسامبر 1990 رسماً منحل شد. 2️⃣ کتاب «فرار از دیوار برلین؛ روایت تلاشها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی»، که توسط «میلاد خان میرزایی» گردآوری و ترجمه شده، در 112 صفحه توسط نشر شفاف در سال 1399 منتشر شده، یکی از چندین کتاب نوشته شده با سوژه دیوار برلین است. این کتاب دو بخش دارد. بخش یکم با عنوان مقدمه، اطلاعات مقدماتی از روند تشکیل آلمان شرقی پس از پایان جنگ جهانی دوم و نحوه حکومتداری حزب کمونیست حاکم بر آن با استفاده از ساخت دیوار برلین، و نهایتاً برچیده شدن همه آنها حرف میزند. بخش دوم کتاب، روایت تلاش مشترک تعدادی از افراد (از حدود 5 هزار نفر) در مواجهه با دیور برلین را نقل میکند؛ فرار. بعضی از روایتهای تعریف شده، از مسیرهایی به غیر از دیوار برلین هم هستند. 3️⃣ افراد برای فرار، روشهای مختلف و حتی خلاقانهای را به کار گرفتند؛ فرار با بالون از فراز دیوار، حفر تونل از زیر دیوار، فرار با هواپیمای دستساز، ساخت زیپلاین، پریدن از روی سیمهای خاردار، پنهان شدن در زیر صندلی و صندوق عقب خودرویی که با کم کردن باد لاستیکها ارتفاعش کم شد تا از زیر میلههای ایست بازرسی عبور کند، کوبیدن بولدوزر ضدگلوله و نفربر زرهی به دیوار، شنا از عرض رودخانه و... تا زندگی سخت و خفقان آن دوران به بهشت غربی برسند. هر چند افرادی موفق شدند اما آنها که شکست خوردند، گرفتار زندان یا مرگ شدند. به نظر من این روایتها تلخ، شیرین، عجیب، دلهرهآور، هیجان انگیز، متحیر کننده، و دیوانگی هستند. 4️⃣ کتاب گردآوری و ترجمه است. مناسب و منظم جمعبندی شده و خوب ترجمه شده است. اساساً طراحی این موضوع و در کنار هم قراردادن مطالب مشابه در این کتاب، با ظرافت انجام شده است. ماجراهای بیان شده، کشش خواندن را در مخاطب ایجاد و البته تحریک میکند. از نکات قابل توجه کتاب، عکسهایی مرتبط با هر روایت است که در انتهای آن قرار گرفته و درک فضا و شرایط را برای خواننده، امکانپذیر میکند. 5️⃣ کتاب را میتوان در یک روز خواند. از مطالعهاش لذت بردم. این کتاب را بخوانید. کتابهای تاریخی که تاثیرات مهمی در تغییرات و تحولات روندهای روزگار ما داشتند را بخوانیم. 📖 @rahmatinia_book 0 24 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 یک چمدان خاطره سولماز اصل دینی 0.5 1 این کتاب ۳۶۷ صفحهای، خاطرات خانم سولماز اصلدینی از سفر به ۱۳ کشور جهان است که توسط انتشارات نسل روشن به چاپ رسیده. گویا جلد دومی هم دارد، اما با احترام به تلاشهای صورت گرفته و پولهای پرداخت شده (توسط نویسنده و ناشر و منِ خریدار و خواننده)، حیف وقت!، حیف عمر!، حیف پول!، از همه تلختر حیف درخت!!!. از نوشتن نقد یا هر یادداشتی برای این کتاب، صرفنظر میکنم. 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/17 همسایه های خانم جان: روایت پرستار احسان جاویدی (از یک تجربه ناب انسانی در خاک سوریه) زینب عرفانیان 4.2 35 اگر کتاب را ابزاری برای نزدیکی درک و فهم خودمان به جایگاه والا و شخصیت بزرگ زینب کبری (سلام الله علیها) در نظر بگیریم، بدون تردید باید کتابهای خاطرات مدافعان حرم را بخوانیم؛ چه آنهایی که به نقل از وابستگان شهدا هستند و چه آنهایی که از زبان خود مدافعان حرم نقل میشوند. هم بخوانیم و هم به دیگران معرفی کنیم. با آنها باید محشور باشیم. کتاب «همسایههای خانم جان» دو ویژگی را با هم دارد؛ هم خاطرات یک مدافع حرم است، احسان جاویدی، و هم اینکه این مدافع حرم یک پرستار است. این کتاب که به قلم خانم زینب عرفانیان به بهترین شکل ممکن، تنظیم و نوشته شده است، ما را با وظیفه یک پرستار که همانا رسیدگی به بیماران - فارغ از دوست یا دشمن بودن آنان است - بیشتر از همیشه آشنا میکند. احسان جاویدی مأموریت پیدا میکند تا در البوکمال یک بیمارستان - در واقع زایشگاه - صحرایی را راهاندازی کند. در روستایی که تا پیش از این به دلیل همراهی اهالی آن با داعش، به طور کامل در اختیار مسلحین بوده و اکنون فرزندان داعشی در بطن زنان و دختران آن هست. با کمترین امکانات و با کادری سوری و عراقی. خاطرات راوی اساسا با هر چه که از جنگ شنیدهایم متفاوت است و برای ما روی غیرنظامی و غیرعملیاتی جنگ را به تصویر میکشد. خاطرات راوی منحصربهفرد و به اندازه کافی پرکشش هستند اما باید گفت قلم نویسنده در این اثر هنرمندانه به کار گرفته شده تا نگذارد کتاب را به راحتی از خودم دور کنم. خاطرات، لحظات شاد و غمگین فراوانی دارد و به دقت در کنار هم قرار گرفتهاند اما به اینها باید لحظات ترسناک و دلرهور هم اضافه شود. حتما این کتاب را بخوانید... کتاب با یک حسرت بزرگ به پایان میرسد که من در جایگاه خواننده بسیار دلم سوخت برای راوی. یک تصادف رانندگی آن هم در شب اعزام مجدد، توفیق حضور چندباره را از احسان جاویدی گرفت. از کنار انتخاب اسم کتاب نباید به راحتی گذشت. چقدر دقیق و ظریف انتخاب شده. تا کتاب خوانده نشود نمیتوان فهمید منظور از «همسایههای خانم جان» مردان و زنانی هستند که برخی آگاهانه و عامدانه دست به سلاح بردند و با داعش همراه شدند تا کمکی باشند برای دستیابی آنها به از بین بردن نام و نشان زینب کبری... الهی که ما مبارزان عملیات آزادسازی قدس باشیم و احسان جاویدی هم پرستار عملیات... کتاب در سال 1399 توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. #مدافعان_حرم 📖 @rahmatinia_book 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/8/9 سر بر خاک دهکده: روایت یک نویسنده از راهپیمایی اربعین به همراه چهار محافظش! فائضه حدادی 4.1 47 هنر یک نویسنده - سفرنامه نویس - آنجایی خودش را ظاهر میکند که بتواند از درون یک سفر که در روزهایی مشخص، با ابتدا و انتهایی مشخص، با حضور میلیونها نفر، هر ساله تکرار میشود، صحنهای خلق کند و برای خواننده تعریف کند که با خواندن آن، احساس تازگی و نو بودن دست دهد. این ویژگی را در کتاب «سر بر خاک دهکده» و در قلم «فائضه غفار حدادی» ندیدم. در واقع برایم جذابیت و شگفتیسازی نداشت. به زحمت تمام شد. قلمش کاملاً زنانه بود شاید هم صرفاً زنانهپسند. حرفهایی که اگر موضوع سفر زیارت اربعین نمیبود، کاملاً لوس به نظر میآیند؛ اشارهها و شوخیها و کنایهها و تیکههایی که بیشتر حوصله سربر بودند. نکته جالب این کتاب برای من، صفحه یکی به آخر آن بود؛ نقشه مسیر مشایه با علامتگذاری نقاط خاطرهخیز بر روی آن. صفحه آخری که از روی شوق و علاقه خواندمش: السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین 0 3 روح اله رحمتی نیا 1403/8/6 پرواز بر فراز ویوودینا محمود اکبرزاده 4.1 4 1️⃣ «بیمهری جریان حاکم فرهنگی به حوزه ادبیات پایداری قصه درازی است. این کتاب مشخصاً یکی از مصادیق بارز این موضوع است. دو سه ردیف کنار تر از شهیدان صیاد و آوینی، با شهدایی مواجه میشویم که در بوسنی به شهادت رسیدهاند و نسل جوان انقلابی از آنان بیخبراند. این کتاب روایت آن رشادتهاست.» این متن را دوستی در زمان تقدیم کتاب «پرواز بر فراز ویوودینا» به من، نوشت. (مرداد 1393). 2️⃣ از سالهایی که جنگ در کشور بوسنی به راه افتاده بود، چیز زیادی به خاطرم نیست جز آهنگ معروفی که امروز به گوش آدمهای آن دوران آشنا میاد. تا بشنوند بلافاصله میگویند مربوط به چه موضوعی است؛ موسیقی تیتراژ پایانی مستند 10 قسمتی «خنجر و شقایق» ساخته مرحوم طالبزاده از جنگ در بوسنی با نوسیسندگی و روایت شهید سید مرتضی آوینی. این رمان اساساً من را به شدت علاقمند به موضوع جنگ بوسنی کرد به نحوی که منشاء مطالعه چندین کتاب و دیدن چند مستند و پیگیری اخبار مربوط به اتفاقات نسلکشی مسلمانان توسط صربها و مشاهده برنامههای تلویزیونی و گفتگو با بوسنی رفتهها و دنبال کردن آدمهای مرتبط با بوسنی شد، و البته مشتاق سفر به اون کشور. 3️⃣ «پرواز بر فراز ویوودینا»؛ رُمانی است به قلم «محمود اکبرزاده» در 14 فصل که توسط انتشارات قدیانی در سال 1375 چاپ شد اما بنا به دلایلی – که مجالی برای طرح آن در اینجا نیست – در سال 1380، تنها دو بار دیگر تجدید چاپ شد و نهایتاً سال 1390، چاپ چهارم آن به بازار آمد. به یقین کتابی که با این جملات آغاز میشود: «نبرد مسلمانان بوسنیایی با دژخیمان صرب، یک سرود جاودان بود. یک قوس و قزح در آسمان همیشه ابری. حکایت مظلومیت مردم بوسنی و هرزگوین، تاریخ انسانیت را شرمنده کرد. و آدمهای این گوشه از سرزمین خدا، همرزم با فرشتهها، به ستیز با دیوان و ددان قرن دود و آهن رفتند. و در این میان، آنان که تا همیشهی تاریخ شرمنده نخواهند بود، سرافرازانی هستند که این مظلومین را یاری کردند.» خواننده را تا انتها با خود میبرد. از ایران تا بوسنی؛ از خرمشهر تا سارایوو؛ از اروند تا ویوودینا و از بازی دراز تا پرالیجا. 4️⃣ کتاب، داستان جانبازی به نام «سردار» را روایت میکند که از ناحیه دست و پا و چشم مجروح است اما متاسف که از دوست صمیمیاش – زمان – برای حضور در بوسنی عقب مانده. به بوسنی میرود – هر چند، زمان پیش از رسیدن او به شهادت میرسد – و با تعدادی از مجروحان بوسنیایی جنگ، گروهی به نام «دستها» را تشکیل میدهد. گروهی کوچک که با اعتماد و تکیه به تواناییهای سردار و آنچه او از جنگ عراق با ایران آموخته، موفق به فتح ارتفاعات «پرالیجا» در اطراف سارایوو میشوند تا بقیه رزمندگان بوسنیایی بتوانند به پیروزیای بزرگ – عبور از رودخانه «ویوودینا» و تسلط بر آن – دست یابند. 5️⃣ برای همه جوانانی که از رشادتهای مردم سرزمینشان در جنگ با عراق داستانها شنیده و فیلمها دیدهاند، باید گفت و نشان داد که همین جوانان جنگدیده، برای دفاع از اسلام و مردم مظلومی که به جرم مسلمان بودن، باید نسلشان از زمین برداشته میشد، چه رشادتها که از خود نشان ندادند. در این کتاب – فارغ از اینکه داستانی حقیقی یا نزدیک به واقعیت یا دور از آن دارد – همراه با سردار از کوچه پس کوچههای سارایوو عبور میکنیم، به خانههای ویران شده سر میزنیم، از احوال زنان و کودکان بیپناه آگاه میشویم، از جنایات فجیع صربها در کشتار مردان و آزار زنان میخوانیم، از خرمشهر و صبوری مردمان آن بیشتر میشنویم و حتی تاریخچهی جنگ برایمان بازگو میشود و مهمتر اینکه سردار برای جنگجویان بوسنی از جنگآوریهای همرزمان ایرانیاش میگوید. 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/8/2 پروانه ای که سوخت: روایتی داستانی از زندگی شهیدمجتبی نواب صفوی سارا عرفانی 4.0 8 کتاب «پروانهای که سوخت» از ولادت تا شهادت سید مجتبی میرلوحی مشهور به نواب صفوی را بازگو میکند. سارا عرفانی با ظرافت و دقت بخشهای مهم و شورآفرین زندگی پربرکت و پرهیجان این شهید را انتخاب، و به سادگی و روانی آن را نوشته است. در کتاب سیر زندگی شهید نواب صفوی طوری کنار هم قرار گرفته و پیش رفته که اگر سرنوشت او را ندانیم، در پایان چیزی جز شهادت انتظار نداریم. برخلاف ادعای نویسنده که کتاب را «روایتی داستانی از زندگی شهید سید مجتبی نواب صفوی» میداند، باید کتاب را یک خلاصهنویسی و جمعبندی درست و دقیق و در عین حال موجز از منابعی که در پایین کتاب به آنها اشاره شده، دانست. مطالعه این کتاب با حجمی که دارد و با قلمی که دارد، برای نوجوانان بسیار مفید و تاثیرگذار است و شدیداً توصیه میشود. باید اذعان کرد آن بخش از آرمانهای مبارزاتی شهید نواب صفوی که در بازنمایی شخصیت او کمتر مورد پرداخت قرار گرفته، و دستکم خودم هم نسبت به آن اطلاع چندانی نداشتم، موضوع فلسطین است. چرا که همه او را به مبارزات انقلابی علیه رژیم پهلوی در قالب رهبری گروه فداییان اسلام و ترور افرادی مثل حسنعلی منصور میشناسند. این روزها که سید حسن نصرالله، اسماعیل هنیه، یحیی سنوار، سید هاشم صفیالدین و قاسم سلیمانی را نداریم، یکی مثل سید مجتبی نواب صفوی میخواهیم. 0 4 روح اله رحمتی نیا 1403/7/28 عبور از مسکو و پکن مجتبی رحماندوست 4.4 3 بیشتر سفرنامهنویسها، گردشگرهایی هستند که عمدتاً در قالب یک برنامه شخصی و غیررسمی به سفر میروند و خاطرات و حواشی آن را بیان میکنند. در «عبور از مسکو و پکن» اما «مجتبی رحماندوست» به عنوان یک مقام رسمی دولتی خاطرات خود از سفرهای کاری متعدد را نوشته و ما را با بخشهای کار شنیده شده از سفرهایی که مسئولین کشور انجام میدهند، آشنا میکند. در کنار ابعاد و زوایای آشکار سفرهای این افراد که توسط خبرنگاران منتشر میشود، قسمتهای نادیده و ناشنیدهای هم وجود دارد که متناسب با نوع افراد و مقاطع زمانی و مقاصد مختلف، متفاوت است. مجتبی رحماندوست قلم شیوا و روانی را در این کتاب به کار گرفته. از توضیحات اضافی در خصوص تاریخچه و حواشی اماکن و افراد پرهیز کرده - به جز آنچه از سفر به چین نوشته - و سعی کرده محتوای قابل استفادهای از گفتگوها و مواضع و رخدادهای شنیده و دیده شده در سفرها را بنویسد. عمده دلیل این امر، مفید بودن سفرهای اوست. در این کتاب که وجهه تسمیه نام با محتوا را نفهمیدم، حال و هوای سیاسی حاکم بر ایران در سال ۱۳۸۸ - از قبل از آغاز تبلیغات انتخابات تا پایان فتنه ۸ ماهه - که در کشورهای دیگر هم بازتاب و بازخورد داشته، منعکس میشود که خواندنش جالب است. از ویژگیهای این کتاب ذکر اسامی و مواضع و اظهارنظرهای افرادی است در دهه ۱۳۸۰ شمسی، که مناصبی داشتند اما به مرور در صندلی دیگری قرار گرفتهاند و این مواضع امروز بسیار متفاوت با گذشته است. خاطرات رحماندوست به وضوح نشان میدهد عمده کار مفید و فعالیت رسمی یک مقام حکومتی در سفرهای خارجی، همان دو-سه ساعت جلسهای است که با طرفهای رسمی دیگر کشورها از قبل برنامهریزی کردهاند و تصویرش منتشر میشود در حالیکه ممکن است این سفر چندین روز هم طول بکشد. از زیباترین و هیجانانگیزترین بخشهای کتاب، صفحاتی بودند که نویسنده به واسطه مسئولیت در جمعیت دفاع از فلسطین، درباره جلسات و گفتگوها و واکنشها و اظهارنظرات و مواضع مقامات رسمی کشورها و دیدگاه نخبگانی دنیا ذیل موضوع فلسطین مینویسد. به طور کلی از خواندن این سفرنامه لذت بردم و خواندن آن را هم توصیه میکنم. 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/7/26 گناه زیبایی سیدمحمد ساداتاخوی 3.2 5 کتابی داستانی با موضوع زندگینامه امام حسن (علیهالسلام)؛ فکر کنم اولین رمانی باشد که با محوریت امام خواندم. هر چند کمتر از آنچه انتظار داشتم رنگ و بویی از امام در متنش دیدم و بیشتر حالوهوای دوره زندگانی ایشان را به تصویر میکشید؛ به وضوح جا داشت روایات بیشتری از زندگی حضرتش بیاورد. خواندن متن کتاب هم راحت نبود. جملات را سخت نوشته بود تا حدی که خیلی از قسمتها را دو بار خواندم تا بفهم و خط داستان را گم نکنم. به هر حال اجر نویسندهاش با امام حسن، و خوشبهحالش!... برای نوشتن از امام حسن - که زیاد از نمیدانیم و نخواندهام - نیازمند تدوین کتب بیشتر و بهتری هستیم. 0 2