بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

ماوراء مرز

ماوراء مرز

ماوراء مرز

3.6
7 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

19

این کتاب در 222 صفحه و با قیمت ۳۶ هزار تومان در شرکت چاپ و نشر بین‌الملل راهی بازار کتاب شده است. "ماوراءمرز» شرح سفرهایی است در شهرها و روستاهای بخشی از خراسان تاریخی که این روزها تاجیکستان نام دارد. ماجراهای کتاب که گاهی حال و هوای طنز پیدا می‌کند در برخورد با مردمانی شکل می‌گیرد که صدها کیلومتر دورتر از مرزهای ایران زندگی کرده و به گویشی از فارسی صحبت می‌کنند، آن‌ها خود را خویشاوند ایرانی‌ها می‌دانند و از خاطرات مشترکی که در طول تاریخ با ما داشته‌اند، سخن می‌گویند. فصل نخست کتاب، از مزارشریف در بلخ افغانستان شروع می‌شود و پس از عبور نویسنده از رودخانه جیحون، در ماوراءالنهر ادامه پیدا می‌کند و دوباره بازمی‌گردد و در حوالی روستاهای جنوب تاجیکستان خاتمه می‌یابد. فصل دوم هم که با فاصله ۱۰ سال از سفر اول، در زمستان ۱۳۹۵ و بهار ۱۳۹۶ انجام شده چالش‌ها و ماجراهایی است که از برخورد و گفت‌وگو با سلفیه و اسماعیلیه و ایران‌دوستان و ایران‌ستیزان و... پدید می‌آید. کتاب نثری داستانی و روان دارد. نویسنده علاوه بر متن، تصاویر و نقشه‌هایی را هم به پیوست آورده که اثرش را برای مخاطب ملموس‌تر می‌کند.

لیست‌های مرتبط به ماوراء مرز

یادداشت‌های مرتبط به ماوراء مرز

            روایت سفر تاجیکستان از مسیر زمینی و افغانستان، با جزءپردازی‌های خوب. احسان صفرزاده برای نوشتن این کار دو تلاش کم نظیر داشته است؛ اولی رنج سفر است و دومی زحمت پژوهش. برای نوشتن کتاب اولا دو سفر با فاصله‌ای معقول داشته است و مقایسه‌ی این دو سفر بسیار راه‌گشاست و تغییرات تاجیکستان در این فاصله‌ی ده‌ساله ذهنیت خوبی برای مخاطب می‌سازد. در ثانی تلاش کرده است تا متون مرتبط را بازخوانی کند. ذوق سالمی داشته است و در بسیاری موارد توانسته است با کلمات و ترکیبات بدیع تاجیکی آشنایی‌زدایی کند و لذتی دو چندان برای خوانش ایجاد کند. البته به سلیقه‌ی این قلم تاجیکستان معدنی مملو از گوهر زبان فارسی است و می‌شد بیش‌تر نیز از لحن گرم تاجیکی نوشت. 
از زمین کتاب، اطلاعات زیادی برداشت می‌شود اما همین کفه‌ی سنگین اطلاعات، از آن سو خط دراماتیک را سبک کرده است و کار تعلیق دراماتیک ندارد. ما چندان از گرفتاری‌های راوی در طول سفر نیز مطلع نمی‌شویم. پرروشن است که در چنین سفری مخاطرات بیش از آن است که احسان صفرزاده روایت کرده است. 
در نگاه به تاجیکستان موضوع سیاست خارجی ایران بسیار مهم است و سفرنامه‌نویس چاره‌ای ندارد جز پرداختن به آن. اما به نظرم کار در برخی موارد درگیر نگاه جناحی و سیاست داخلی شده است -که البته نظر نویسنده است. نویسنده را مجموعا در نوشته‌ منصف دیدم، شاید تنها موردی که نویسنده را از دایره‌ی انصاف خارج دیدم نه در نوشته‌های او که در نانوشته‌ای از او بود؛ آن‌جا که نویسنده هیچ اشاره‌ای به قطع روابط تاجیکستان با ایران نکرده بود... قطع روابطی که برمی‌گشت به انتشار تصویری از یکی ره‌بران اسلام‌گرا در یک نشست -و در حضور ره‌بر گرامی انقلاب. یعنی یک اشتباه در دعوت یا یک اشتباه در انتشار عکس؟ یقین ندارم... احسان صفرزاده نیز اشاره‌ای به ماجرا نکرده است...
حالا در پنجاه ساله‌گی بدبین‌ترم و به یاد دارم در همان دوران به دلیل سفری کاری که به تاجیکستان داشتم بسیار مشکوک بودم به رقابت دو شرکت پیمان‌کار ایرانی در تاجیکستان. یکی برد و دیگری باخت در مناقصه‌ای. من در سناریونویسی موضوع حضور آن ره‌بر اسلام‌گرا را اصلا ایدئولوژیک نمی‌دیدم و به نظرم با توجه به روابط شرکت بازنده، حضور او و انتشار تصویر حضور او برای حذف شرکت برنده و رقیب بود که در دیگی که برای من نجوشد... فقط این وسط بسیاری دیگر نیز در این قطع روابط ضربه خوردند که بماند... این از آن قصه‌هایی است که اگر کسی بتواند سرنخ آن را در منافع ملی پیدا کند، به توسعه‌ی ایران کمک کرده است...
          
            چند خطی در معرفی کتاب «ماوراء  مرز»؛ خاطرات سفر به تاجیکستان
در امتداد راه خراسان ...

یکی از قدیمی‌ترین جاده‌های ایرانی، شاهراهی بود به نام راه خراسان که از حوالی بغداد شروع می‌شد و به سمت شرق می‌آمد و در خراسان‌ چند شاخه می‌شد که یک شاخه به شهرهای سمرقند و بخارا می‌رفت. این دو شهر، در کنار شهرهایی همچون ترمذ و خجند و ختلان و ... نگینهایی بودند از بخشی از خراسان که به نام «ماوراءالنهر» هم شناخته می‌شد.
اما این راه (راه خراسان) یکی از حلقه‌های یک مسیر بین قاره‌ای بود که بعدها نام جادۀ ابریشم گرفت.
اواخر قرن پانزدهم وقتی مسیرهای دریایی، غرب و شرق را به هم پیوند داد، رفت‌وآمد کاروان‌ها در این جاده هم کمتر شد و تغییرات مرزهای حکومت‌ها هم علتی دیگر شد تا ارتباطات این بخش از خراسان با دیگر نواحی جهان اسلام و ایران کمتر شود.
زمان گذشت و انزوای چند قرنۀ این سرزمین‌ها ادامه یافت تا وقتی که این سرزمین، به تصرف روس تزاری درآمد.
مدتی بعد انقلاب 1917 علیه تزارها در روسیه، دامن این مناطق را هم گرفت و با وعده‌های مختلف، روشنفکران این نواحی را جذب خود کرد. یکی از وعده‌ها، استقلال و پذیرش فرهنگ‌های محلی و میراث تاریخی این سرزمین بود که لنین در سال‌های نخست پس از انقلاب نویدش را داده بود.
شاید چشم‌انداز مردمان و بخشی از روشنفکران این نواحی این بود که انقلاب روسیه به آنها کمک می‌کند تا رونق گذشته خود را بازیابند. اما گذشتِ چند سال خلافش را نمایاند. تاریخ این مردم با اسلام پیوند خورده بود و کمونیستها کمر به نابودی این تاریخ بسته بودند. خلاصه اینکه دوران هفتاد سالۀ شوروی هم باعث گسترش فاصلۀ این نواحی از اسلام و ایران شد.
«ماوراء مرز» کتابی است که نویسنده‌اش، با گذشت این فراز و نشیب تاریخی، احوال امروز بخشی از این سرزمین‌ها را جویا شده‌است.
احسان صفرزاده، نویسندۀ کتاب، پانزده سال پس از فروپاشی شوروی به بخشی از این سرزمین که سالهاست تاجیکستان نام گرفته سفر کرده و چند هفته با مردمان و نخبگانش معاشرت و گفتگو کرده‌است. سفری در سال 1385 که فصل اول کتاب ماورا ءمرز را تشکیل می‌دهد. در این تجربۀ پژوهشی، که با لحنی ساده و مردم‌نگارانه و گاهی داستان‌وار و سفرنامه‌ای، به نگارش درآمده با زیست امروز مردمان این بخش از خراسان و نیز بخشی از خاطرات تاریخی‌شان آشنا می‌شویم.
ده سال بعد هم در اواخر زمستان 1395 و بهار 1396، دوباره به این سرزمین خراسانی برگشته و شرحی دیگر نوشته‌است که در قالب فصل دوم کتاب ماوراء مرز آمده‌است.
در این بخش از کتاب هم نویسنده که خود دانشجوی دکتری مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران است، کوشیده با همان زبان سادۀ پیشین، مخاطب را متوجه تغییرات و روندهای انسانی و اجتماعی امروز این بخش از حوزۀ تمدنی ایرانی اسلامی کند.
همچنین صفحات پایانی کتاب (194 الی 222) مزین است به تصاویر زیبایی از کشور و مردم تاجیکستان.
کتاب ماوراء مرز، تألیف احسان صفرزاده، با شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 36 هزار تومان، توسط شرکت چاپ و نشر بین الملل راهی بازار شده‌است.
          
            📚

کتابش را یکی دوماه پیش خواندم .
سفرنامه است ، تجربه خواندن سفرنامه را در دو کتاب دارم یکی این و دیگری سفرنامه کره شمالی امیرخانی .
حقیقتش قلم امیرخانی را بیشتر دوست دارم آن هم در امر سفرنامه نویسی به نکاتی که توجه میکند و سعی میکند فضا سازی کند باعث می شود درک خیلی خوبی از وضع موجود آن کشور در قالب یک کتاب نهایتا ۳۰۰ صفحه ای داشته باشی اما صفرزاده هم از این سفر نامه نویسی موفق بیرون آمد .
کتاب را دوست داشتم استدلال هایی که در مقام دفاع از جمهوری اسلامی و نقطه ضعف ها و کم کاری ها جمهوری اسلامی می آورد قابل درک بود و سعی در نهادینه کردن عقاید خود نداشت فقط وضع موجود را خوب توضیح داده بود.
 نکاتی هم در سفرهایش در توصیف کشور تاجیکستان به آن توجه کرده بود کاملا دقیق و با توجه به شرایط حاکم و پتانسیل های فرهنگی سیاسی و اجتماعی کشور تاجیکستان است و شما صرفا یک کتاب با جهان بینی یک فرد خاص را مطالعه نمی کنید و تقریبا شامل حال نگاه ها و جهان بینی های متفاوت است .
دوستش دارم و به سفرنامه خوان ها پیشنهادش میدهم .

پ.ن : میگن این کتاب سفرنامه نیست و مجموعه یادداشت های نویسنده از دو سفری که به کشور تاجیکستان داشته ولی من کتابش رو در مقام یک کتاب سفرنامه دوست داشتم 🙏🏻



#کتابی_که_خواندم📚
#سفرنامه
#ماورامرز
#احسان_صفرزاده
#کشورتاجیکستان
#کتاب