یادداشتهای یاسین خسروی (48) یاسین خسروی 1404/1/7 The fall آلبر کامو 4.4 1 اثر دیگری از آلبر کامو در بعضی سایتها و محلهای مورد اعتماد مردمی دیدم که این اثر را شاهکار کامو میخوانند؛ با این نظر موافق نیستم، نمیخواهم از ارزش کتاب بکاهم اما کتاب بیگانه را بیشتر دوست داشتم. داستان درباره مردی که به واسطه شغلش یعنی وکالت خود را در جامه و کفش هر انسانی میتواند بگذارد و به واسطهگری احساسات یا اصوات این قدرت را بهبود بخشد، خود را قاضی میپندارد و حکم میدهد و دفاع میکند؛ تناقض زیبایی در سخنان قهرمان داستان وجود دارد از زندگی آرام تا خرابهها را میپیماید و کنکاش میکند، زیبایی آثار کامو در خلق ابعاد متفاوت، نهفته است. 0 0 یاسین خسروی 1404/1/4 بیابان تاتارها دینو بوتزاتی 4.1 19 (هنوز جوانه!) کلاماتی که چند بار کوتاه در رمان تکرار شد و به همگی به درستی بودند... سربازی نوپا به قلعهای فرستاده میشود. که برای سالهای متمادی هیچ رزمایشی ندیده است اما در گذشته میدان فخر و شرافت بوده است. بیش از ده سال خودمت میکند، نامزدش، خانوادهاش و دوستانش هنوز در زادگاه سرباز داستان ما هستند اما خب، سرباز ما هنوز (جوان است.) کورسویی مییاید که شاید حداقل با افتخار عازم شود، نبردی پس از چندین سال آماده درگرفتن میشود... ادامه داستان را خود بخوانید دینو بوتزاتی روزنامهنگاری که نویسنده شد و بیشک تجربیاتش از جنگ جهانی دوم، هنگام تهیه گزارشات در آفریقا، او را در نوشتن این داستان یاری کرده است. ترجمه آقای حبیبی هم روان است مانند همیشه... نویسنده آثار بسیاری دارد، برای علاقهمندان به این اثر، خوانش کتاب راز جنگل پیر از ایشان را توصیه میکنم. 0 3 یاسین خسروی 1403/12/28 گزینه اشعار سیمین بهبهانی سیمین بهبهانی 4.2 1 اشعار ایشان سرشار از محبت و سرزندگانیاست. 0 1 یاسین خسروی 1403/12/28 ملکه ترا برام استوکر 3.2 3 برام استوکر بار دیگر از قلم کلاسیک خود بهره میبرد اما باید بدانیم که استوکر یکی از مستعدان نگارش داستانهای کوتاه است پس این کتاب چالشی برای او بوده است. کتاب ملکه ترا کمی مشابه دراکولاست جهانی از یک زوج و ماجراهایی که با یکدیگر سپری میکنند، فیلمها و آثار بسیاری با الهام از این اثر ساخته شده است، پایان کتاب طبق معمول در آثار استوکر محسورکننده است و ترجمه آقای ملکی به شیوایی آن میافزاید. این کتاب را از دست ندهید! 0 1 یاسین خسروی 1403/12/28 میهمان دراکولا برام استوکر 3.5 4 دلم میخواست استوکر را میدیدم با یکدیگر سخن میگفتیم، ازش میپرسیدم؛ آن کلبه وحشتناک آدمخواران، کودکیات بود که در فلج بودن گذشت؟ آن ریاضی دان ساده دل، داستان تو و اسکار وایلد بود؟ آن موهای قاتل، همسر خودت بود یا کنجکاویات؟ نمیدانم! بعد خواندن دراکولا و مهمان دراکولا میخواهم با استوکر یک لیوان چای بنوشم و از او بپرسم که چرا انقدر متفاوتی؟ نویسندگان دیگر مثل دیکنز و وایلد و چخوف در پشت نقاب عشق و سیاست پنهان میگردند و عشاقشان برایشان فلسفه میبافند! تو چرا پشت ترس قایم شدی؟ نپنداشتی که کسی مثل من هم بخواهد برایت فلسفهسازی کند؟! پوستینت بس برای من زیباست! استوکر، چای را بنوش که سرد شد! چندین داستان کوتاه و جذاب از استوکر در این کتاب گنجانیده شده و ترجمه بسیار دلنشین است. قلم کلاسیک استوکر را در وصف فضایی ترسناک ستایش میکنم، به حق گذاردهام اگر جهان این مرد سختیکشیده را دوست خود دانم. 0 0 یاسین خسروی 1403/12/25 اولریکا و هشت داستان دیگر خورخه لوئیس بورخس 2.7 10 میدانید چه چیزی در این اثر نهفته است؟ درد و دلهای یک نویسنده با خودش! کتاب کوچکی گردآوری و ترجمه شده با عشق آغاز و با دوئلی به اتمام میرسد، نه داستان یک به یک از یکدیگر بیربطتر، واقعا بیربطتر چون حتی مترجم هم در اویل کتاب راهنماییمان کرده که فقط دو داستان آن هم کمی به یک دیگر مرتبط اند. این کتاب اثری فاخری از بورخس نیست آن هم دلیلش این است که مثل کتاب تابستان آلبر کامو، این آثار برای زیبایی خلق نشدهاند این آثار دردودل نویسنده با خودش است نه اثری برای ما. هر نویسندهای برای زیبایی اثرش افکاری مییابد، افکاری که من و شما به خوبی درک نخواهیم کرد و صد در صد کامل هم بیان نخواهند شد، خاصیت نویسنده بودن این است که پندارها و افکارت را به صراحت بیان کنی، بورخش در این اثر به صراحت نشان میدهد که اینبار قصد نداشته اقدامی در اینباره انجام دهد. ترجمه دلنشین است این متن است که گاهی از دست فرار میکند. 0 0 یاسین خسروی 1403/12/24 Peaky Blinders: the real story: the true history of Brimingham's most notorious gangs Carl Chinn 3.5 1 کتابی در خور تحسین جوانانمان! گروهی تبهکار و شرارت آفرین به نام پیکی بلایندرز در شهر برمینگهام کشور انگلستان میلولند و سیر مسیر میکنند... داستان واقعی آنان تا حدود فراوانی با فیلم شایسته تحسینی که ساخته شده دارد. نویسنده و مورخ کارل استیونسن چین با بهکارگیری نهایت همت و همیت خود و بررسی دستکم ۶۵۰ سند تاریخی اعم از روزنامهها و سندهای بجامانده از دوران پیکیبلایندز سعی کرده تا فهم بهتری به ما بدهد که به خودی خود زحمات این مورخ گرامی کتاب را عزیز میسازد. کتاب محتوایی تاریخی دارد چنان است که انگار متنی گزارشوار میخوانید پس لطفا خوانندگان گرامی انتظار داستان مهیجی همانند فیلمش نداشته باشید چون به دنبال حقیقت هستید. 0 0 یاسین خسروی 1403/12/23 اوستا ابراهیم پورداوود 3.0 1 خواندن کتابی از دینی کهن؟! شاید عجیب باشد اما کنجکاویاست دگر! چه کنم؟! آقای پورداوود کتابی به رشته تحریر درآوردهاند که از حق نگذریم شایسته تقدیراند. اوایل کتاب با معرفی زبان اوستایی شروع میشود، جدولی ارائه میدهند که در آن مفاد زبانآموزی و معرفی حروف الفبای اوستایی قابل استحضار است. کتاب ادامه مییابد و به دین باستانی ما ایرانیان میرسد. درباره تمامی آنهایی تا جایی که تحقیقاتشان به ایشان اجازه داده است سخن میگویند، از گاتها گرفته تا یسنها. تا جایی که بتوانند همه چیز را توضیح میدهند و وارسی میکنند. از زحمتهای ایشان نمیتوان ذرهای بیتوجهی یافت، تماما با تفکر نوشته شدهاند. خسته نباشند. 0 2 یاسین خسروی 1403/12/23 اسرار عشق: تفسیر عرفانی سوره یوسف محمدبن محمد غزالی 3.0 1 کتابی در باب سوره یوسف! نمیدانم، تخصصی در این زمینه ندارم، اعتراف میکنم عقلی روحانی ندارم، دردمندی ندارم، عشق واقعی ندارم و نداشتهام، فهم کتاب را شاید به این دلیل کسب نکردهام. هر لحظه کتاب دلنشین است. از حق به دور است که بخواهم بدون داشتن زمینهی ذاتی یک کتاب آن را قضاوت کنم تنها میدانم برای اهل دل و نامش لذتبخش خواهد بود. تفاسیر زیبایند و گویا، از حق نگذریم توانستم دیدگاه دیگری پس از خوانش کتاب یابم، پس عقل گوید کتاب ارزشمند است، مگر نه؟ شاید یک روز بتوانم بفهمم، نمیدانم فهم چیست! اما به دنبالشام... همانطور که مولانا به دنبالش بود... 0 1 یاسین خسروی 1403/8/23 به نام مادر اری دلوکا 3.6 5 سلام بالاخره اثری دیگر در باب سبکهای گُسبل و کریستچن (نغمهها و سرودههای مسیحی) به جزء "آدم و حوا" اثر مارک تواین پیدا کردم. "به نام مادر" اثر اری دلوکا، وضعیت یکی از مظلومترین مظاهر والده بودن را با زبانی دلسوزانه بیان میکند. از شروع عشق همسر تا زمان دیدار با فرشته پیامآور و بدنیا آمدن مسیح -کسی در تمامی ادیان ستوده شده است - روایتی مظلومانه و در عین حال روحانی، در باب مریم مقدس ، مادری که تنها خدا و همسرش در کنارش ماندند را روایت میکند. داستان با زبان پاک و معصومانه منحصربفردی که تنها مادران از آن میتوانند استفاده کنند، بیان میشود که این موهبت داستان، خود دال بر چیرهدستی نویسنده خواهد بود. ترجمه این کتاب از نشر ماهی، دلنشین و گویا است و در تمامی مراحل خوانش کتاب، مترجم، خواننده را با سلیسی خود همراهی میکند. 0 23 یاسین خسروی 1403/7/6 تاراس بولبا نیکلای واسیلیویچ گوگول 3.3 18 درود تاراس بولبا، نوشته نیکولای گوگول از دیگر داستانها و شاهکارهای اوست، تاراس بولبا داستان مردی به همین نام است که دو فرزند پسر دارد و اهل قوم قزاقهاست، قومی که از قدیمالایام درگیر جنگهای متفاوت بوده و به طور کلی محیطی تشنجآور، زندگی آنان را تشکیل داده است. در جنگی میان لهستانیان، قزاقها و تاتارها تاراس بولبا در نبرد با لهستانیان شرکت میکند در آن نبرد به حساب فرزند خائن خود رسیده، فرزند دیگرش اسیر میشود. به مقر لهستانیان میرود و اسطوره تاراس بولبا را جاودان میکند. گوگول به درستی تمام قومی را به تصویر میکشد که با آثار شکست از جنگ و مواجه با خائنین آشنا هستند، خائنین هیچ وقت تغییر نمیکنند و همیشه سبب ضرراند و اگر در جنگی شکشت خورد محکوم به نابودی ملت و فرهنگ و خانواده خود است، پس تنها انتخاب پیروز شدن و انتقام گرفتن است. گوگول جهانی را به تصویر کشیده که به جز راه خشم نمیتوان مسیری برای زیست پیدا کرد. 0 16 یاسین خسروی 1403/7/5 سرود کریسمس چارلز دیکنز 4.1 16 میدونید... همیشه از همون زمانی که اسکروچ رو شناختیم، همه اونو به چشم یک آدم بیاحساس و بیوجود دیدیم. خوبی کتاب خواندن اینه که همیشه میتونی به وجهههای مختلف برادشتشون کنی. هر نویسندهای چه دیکنز، چه تولستوی، چه دومآ همگی داستانهایی نوشتهاند که میشه به شکلهای متفاوتی برداشت بشن، برای اولین بار بیایم اسکروچ رو نه با دیدگاه دیکنز و مارلی بلکه از نگاه خودمون و خود اسکروچ ببینیم، مشکل دورانی که چارلز دیکنز باهاش درگیر بود، سردرگمی بود نه ناخن خشکی اسکروچ. یه بار هم شده بیاید از دنیای خودمان اسکروچ را ببینیم نه دنیای دیکنز و کریسمس. اسکروچ همونطور که با روح دوم یعنی بعد مارلی، اولین روح کریسمس به گذشته و کودکی خودش برگشت، به دورانی که کودکی پیش نبود، مظلوم و معصوم. اگه دقت کرده باشید اسکروچ در خانوادهی جالبی بدنیا نیامده بود و در مدرسه هم کسی محل بهش نمیذاشت چه درست، چه غلط؛ تنهایی در کودکی، بر اساس منطقهبندیهای سیستم آموزش انگلستان به احتمال زیاد همه اشخاصی که در داستان هستند از خواهر و کارمندانش گرفته در اون مدرسه در یک ناحیه پیشش بودن، با اولین روح، اسکروچ میبینیم که کسی به جز یه دختر بهش حتی کریسمس رو هم تبریک نمیگه، طبیعتا هم میره خونه کریسمس تو سرش کوبیده میشه و از همکلاسیها و همه افراد دور و برش که در آینده میبینه متنفر میشه، کدوک که نمیتونه یه سری چیزها رو تحمل کنه! با روح سوم به کریسمس حال میریم جایی که اسکروچ شادی خانوادهاش رو میبینه و لذت میبره، برعکس چیزی که هممون فکر کردیم بیاحساس نبود مخصوصا وقتی که دو بچه رو میبینه جهل و نادانی، اسکروچ میترسه ، یعنی اینکه اون بچهها رو خیلی خوب درک میکنه پس بی ذات نیست. کسی مثل اسکروچ رو ما میسازیم، نه پول و ثروت. اسکروچ در اول کتاب تمایلی به کمک به خیریه و مردم نداره چون هیچ کس به جز خواهرزاده کوچکش به خودش زحمت محبت به اونو نداده، در حالی که برای موفقیت تلاش میکرده تنها و بیکس بوده... زندگی همهی آدما مثل یک گل هستش در حالی که خارهایی بر ساقه اون قرار داره، سختیهای زندگی آنقدر گلبرگها رو میکنن تا به جز یه تار خاردار و بد شکل چیزی نمونه، اسکروچ دیگه کارش به اونجا کشیده شده... پس مارلی و ارواح به اون فرصتی دیگه میدهند و اسکروچ به ذات واقعی خودش برمیگرده. هممون خیلی شبیه اسکروچیم مگه نه؟! مواظب باشیم، شاید به ما فرصتی داده نشه! بیاید با دوران خودمون این داستان رو تحلیل کنیم، این داستان ماست که دیگه حتی نای گفتن سال نو مبارک! رو هم نداریم، فکر کردیم که خیلی از اسکروچ پاکتریم؟! خب شاید، ولی با رفتارهایمان قراره اسکروچهای زیادی بسازیم، فکر کردید مارلی چرا اون همه یوغ به گردنش بود؟! صد در صد یکی یوغها به خاطر کمک نکردن به خودش و اسکروچ بود. مهربونی و هدیه یک گلبرگ تنها کاری که میتونیم انجام بدیم، بیاید همهامان مثل خواهرزاده اسکروچ باشیم حتی در حد لبخند و فریادی محبت کنیم. به قول حافظ: پیوندِ عمر بسته به موییست هوش دار غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟ معنیِ آبِ زندگی و روضهٔ ارم جز طَرفِ جویبار و میِ خوشگوار چیست؟ 2 5 یاسین خسروی 1403/7/5 پادشاه زردپوش و داستان های دیگر رابرت ویلیام چیمبرز 3.2 3 درود پادشاه زرد پوش نوشته ویلیام چیمبرز، کتابی خلاقاته است. کتاب از یک سری داستان کوتاه البته به جز دو داستان آخر تشکیل شده که غیر مستقیم داستان پادشاهی باستانی و نفرینشده به نام پادشاه زردپوش را ارائه میدهند، این پادشاه وسایل و کتابهایی دارد که افراد طماع را به خود جذب کرده و در غالبی موهومآمیز آن افراد را از بین میبرد چه از طریق روح خود شخص، چه از طریق خدمت گزارانش. این داستان از این جهت خلاقانه است که غیر مستقیم و از طریق کاراکترها با زندگیها و شخصیتهای متفاوت داستان پادشاه را روایت میکنند. دو داستان آخر توسط مترجم برای فهم بهتر افسانه پادشاه زردپوش آورده شده است. 0 2 یاسین خسروی 1403/7/4 اینس کارلوس فوئنتس 3.5 1 سلام رمان کوتاه فوئنتس، رمانی که در وصف خانمی به نام اینس نوشته شده تا سختیهای علاقه به حرفه و مهاجرت را به تصویر بکشد. داستان رمان از جایی شروع میشود که اینس با استعداد خوانندگی به محفل گروه ارکستری وارد میشود، گروه ارکستری که فاوست را تداعی میکنند، فاوست را مینوازند و طرح میکنند و میآمیزند. در این تلالوی صدای، آرشهای بر ویالون زندگی رهبر ارکستر و اینس دمیده میشود، به طاق تالار تنیده میشود و دوباره در چشمانشان همانند کودکی معصوم اما خودخواه آرام میگیرد... رمان همانند همیشه با قلم پر مهر فوئنتس که از توصیف و وصف بیکران خود، آغاز میگردد؛ با آگاهی کامل از جهان موسیقی، از ملت خودش مکزیک، از قلب اینس و ذهن رهبر ارکستر... با وصف و خاطرات هر یک پیش رفته و پایان مییابد. داستان رمانیاست که سختیهای یک خانم بااستعداد اما غربتزده را به تصویر میکشد، مسئلهای که شاید خیلی وقتها از زندگی سخت انسانها مورد غفلت قرار میگیرد؛ غم غربت، امید استعداد، درد عشق سه تاری هستند که بر صفحه چوبین زندگی اینس سوار اند و نواخته میشوند. برای درک کمی از زندگی با تشبیههای زیبای فوئنتس از جهان موسیقی، اسطورههای یونانی و حسرتهای خود فوئنتس، خوانش کتاب همراهی بینظیری خواهد داشت. 0 3 یاسین خسروی 1403/7/3 هفت رمز نمادین فروهر رحیم چاوش اکبری 4.0 1 درود هفت رمز نهادین فروهر نوشته یسنای تبریزی (رحیم چاوش اکبری) کتابی دلنشین که تاریخ کشورمان را از لحاظ ادیان مختلفی که زندگی هر کسی، چه تاریخ دان، چه عارف و چه ایران دوست میتواند از این کتاب لذت ببرد. کتاب با بررسی منظرهای متفاوت ادیان؛ اسلام، مسیحیت و زردشتیت، مرتبط با فَرَوَهَر نمادی متصل به تاریخ، هویت و تاریخ کشورمان را بررسی میکند. ارائه این کتاب با ویراستاری و ارائه مطالب جدید از ویژگیهای جذاب این کتاب بوده که هر لحظه بر علم افزونی آن میافزاید. ارائه مطالب بیطرف و بدون هیجگونه جهتگیریای از دیگر مزایایی بزرگی است که یک کتاب تاریخی میتواند در ذات و بنیه خود داشته باشد؛ همانند این کتاب. پینوشتهای دقیقی که با شعرهایی از عطار، شهریار و حافظ با حکایتهای عطار و صحنههایی از تاریخ در کتاب آورده شده، استنادی بر علم فراوان نویسنده است که میتوانید از آن لذت ببرید و کمی تلخی تاریخ را، شیرین بچشید. 0 11 یاسین خسروی 1403/6/23 یک رمانک لمپن روبرتو بولانیو 3.4 6 یک رمانک لمپین داستانی غرق در وصف خواهر و برادری... داستان با غم از دست دادن اولیا آغاز میشود با افسردگی شدید پسر، دلسوز بودن دختر ، دوستانی سیاه سیره و ... به سر میرسد. روبرتو بولانتیو با نوشتن داستانی کوتاه در سبک رئالیسم غمناک تاثیر از دست رفتن پدر و مادر در خانواده را به ترسیم میکشد، برادری که عزت نفس خود را از دست میدهد و خواهری که برای حفاظت خود و برادرش دست به هر کاری میزند، خود را فراموش میکند و از روح و روان، زندگی و نفس خود میگذرد تا شاید بتواند لبخندی ایجاد کند. داستان بولانیو دغدغههای یک خانم را نشان میدهد که در تنهای بزرگسالی و بلوغ گمشده است و برای نجات خود دست به هر عملی میزند، در این داستان قدرت و شهامت دختر خانواده به زیبایی به تصویر کشیده شده است. با ورود دو فرد ناشناس به زندگیشان زندگی آنان تغییر عمیقتری مییابد و پایههای زندگی خواهر و برادر را تنها با خود مظلومنگاریهای خود به سستگی میگرایانند، بولانیو به زیبایی تاثیر دوستان را در مواقع افسردگی و غم به تصویر کشیده است که هر دوست چگونه با شخص و خانواده او برخورد میکند، بولانیو معنای خط مشیهای زندگی را به خواننده میآموزد که هر شخص باید جایگاه خود را حفظ کند. عجیب اینجاست که این داستان از آخرین داستاناای روبرتو بولانیو است! 0 16 یاسین خسروی 1403/6/22 سه تفنگدار جلد 2 آلکساندر دوما 4.6 2 درد آن دوران که دستان در هم نهادیم، ز بهر یکدیگر ضربتی خوردیم و برادری نهادیم، بیست سال آزگارتر از زخمهایمان گذشت، باز کور میآیم، بپذیر مرا که جز امید شانهایت تکیهگاهی ندارم... سلام و درود جلد دوم رمان سه تفنگدار داستان از سر گرفته میشود، بیست سال گذشته... پروتوز در کاخش، آرامیس در کنامش و آتوز در بیشهاش. باری دیگر با دارتینیان همراه میشویم. انقلابی در فرانسهاست باری دیگر کشورشان آنان را خواند، باری دیگر دستهای زخمی آنان را خواهند. دستان هر یکشان توان ندارد، در کوی جاودانان قدم نهادن از آن چهار نفر نیست، ذوق جوانی دیگر نیست، حتی دگر کلیهها آنان را یاری نکند... دارتینیان سوار بر اسبش به دنبال برادرانش رود... همانند رودی خونآلود که میداند برای اصلاح دنیا، راهی جز ریشهکن کردن شیطانی به نام انسان نیست، به دنبال دیگر شیاطین هم صفتش میرود... برجی فرسوده در فرانسه ۲۵ سال است پا برجاست، ۴ پایه و چهار تفنگدارمان، دو پایه مدور و دو پایه موازی، در صحن برج فرانسه قرار دارد و مردمش، سنگینی همه بر دوش این ستونهای خسته است... بارونها، مارشالها و ستوانها شمشیرهایشان را به افتخار چهار اطلس فرانسه در بالای کاکل خروس کلاهشان قرار میدهند، لباسهایی به رنگ دریاهایی که وظیفه خنگ نمودن بازوان اطلاس را دارند، بر تن دارند، به افتخار آپولون و آتنا کلاه و کاکل و مرکبی سرخ حمل میکنند، به افتخار زئوس میتازند و به احترام هیدس اشک میریزند. سه تفنگدار همراه دارتینیان با فراموشی کوپید در بیست سال پیش به آلسست درود میفرستند، با فرزند مدوسا مقابله میکنند و هومر را از سرزمین گُلها (فرانسه کهن) شادمان میسازند. دارتینیان همانند هرمس چنگش را بر زمین میگذارد و دوستان اینبار با غم هلن یکدیگر را در آغوش میگیرند... رمان الکساندر دوما با شکوهی زیبا به پایان میرسد، شکوهی که هر داغدار برادری را دلتنگ بردار از دست رفتهاش میکند چه او که دیگر برادر را نبیند، چه او که برادرش از خونش نباشد، په او که خود برادی باشد؛ به دنبال خویشتن دلتنگ میگردد. الکساندر دوما نه برای افتخار نه برای شهرت این رمان را نگاشته نه برای ستایش... برای وداع با همرزمان، برادران و خانوادهاش قلمش را با اشکش تر نموده، در جوهردان قلب دریده گذاشته و با شمع روحش آن را مهر زده... رمان سه تفنگدار، به حای عشق معشوقان فرانسوی، عشق برادران ناهم خون را روایت میکند. آنتوان تادو (۱۹۲۵- ۱۸۴۶)، لژیون دونور (شوالیه) فرانسوی نمیتواند زیبایی این رمان را با کشیدن آرشه خود بر ویولنش وصف کند. [باغِ بهشت و سایهٔ طوبی و قصر و حور] [با خاکِ کوی دوست برابر نمیکنم] [تلقین و درسِ اهل نظر یک اشارت است] [گفتم کِنایتی و مکرر نمیکنم] (حافظ) 0 4 یاسین خسروی 1403/6/21 The Song of Achilles مدلین میلر 4.4 21 درود کتاب The Song of Achilles کتابی که با الهام از اودیسه هومر نوشته شده... داستان این رمان کوتاه اساسا بر پایه عشق و طمع بنیان نهاده شده و همانند دیگر آثار، دراماتیک به پایان میرسد... داستانی که از اودیسه الهام گرفته شده تلفیقی از تراژدیهای یونانی است و تنها ارتباطی، کلی با شخصیتهای هومر دارند. زیبایی این داستان در اینجاست که برای فهم آن احتیاجی به خوانش نسخه هومر نیست. قدم مدلین میلر برای وصف اتفاقات امروزی در دورانی کهن به کار گرفته شده که میتواند به زیبایی این اثر بیافزاید. تراژدیهای این چنینی میتوانند در شناخت آثار کهن تاثیر بسزایی داشته باشند. 0 5 یاسین خسروی 1403/5/30 It Ends with Us کالین هوور 3.7 149 درود کتاب It ends with us داستان خانمیاست که زندگی خود را با تصمیماتی اساسی که هر کدام میتوانند بر زندگی او تاثیری عمیق بگذارند، پیش میبرد، داستان اینگونه شروع میشود که قهرمان داستان از خاطرات گذشتهاش رنج میبرد اما آنها را بروز نمیدهد تا داستان پیشبرود؛ رفتارهای او تداعیگر رنجهای او در کودکیاش است؛ تاثیراتی که فقر، ترس و دابستگیهای عجیب گریبانگیرش میشود، و در نهایت در آینده تداعی میشوند. کتاب با حس و حالی اتمام مییابد که قهرمان داستان با گفتن عنوان داستان آرزوی همهی زنان قوی و در عین حال مهربان را فریاد میزند. از زیباییهای داستان میتوان به تلاش نویسنده در حفظ جنبههای روانشناسی توجه کرد اما اواسط داستان انسجام زیبایی ندارد، اما پایانبندیای احساسی توانسته مرهمی بر رمان باشد. 0 3 یاسین خسروی 1403/5/29 در انتظار گودو ساموئل بکت 4.0 53 [آن قصد که بر چرخ همی زد پهلو بر درگهِ او شهان نهادندی رو) (دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای بنشسته همی گفت که کوکو کوکو] خیام درود نمایشنامه در انتظار گودو نوشته ساموئل بکت نویسنده ایرلندی است که نخستین تئاتر "در انتظار گودو" در سال ۱۹۵۳ برگزار شد. به طور کلی تمامی منتقدین این نمایشنامه را داستانی پوچ که با اعتقادات بکت تلفیق و به صورت تراژدیای کمدی بیان شده است میدانند، در حالی که بکت به اعماق جلد انسانی اشاره میکند که همواره تنها در انتظاری مینشیند و برای نجات خودش منتظر دیگریاست و یا در تعصبی بیجا بسر میبرد؛ ولادمیر یکی از شخصیتهای داستان که همواره امید به گودو را در خود حفظ میکند در حالی که استراگون دوست او، همواره به دنبال سرخوشیهای کوتاه است، پوتزو رهگذر ستمگری که لحظلاتی در نمایشنامه حضور مییابد و سنگدلی انسانها را به نمایش میگذارد و به بیننده میفهماند که امید میتواند ظالم باشد و ظالمی را بیافریند، لاکی بردهای بدبخت که دائما توسط پوتزو کنترل میشود و عذاب میکشد اما نمیخواهد از او جدا شود، بکت با لاکی فریاد میزند که امید با عشق و حماقت بیچارگی میآورد، اتفاقاتی که برای پوتزو و لاکی میافتد نشان میدهد که امید غلط چگونه پاسخگوی انسانها خواهد شد، با ولادمیر و استراگون ثابت میکند که انسان وجودش همانند خود گونهاش میتواند بیاهمیت باشد. هر یک از این اخلاقهای انسانی همراه توقع، امید و تعصب بیجا تنها ضرر خواهند آفرید، بکت در نمایشنامه به حضور منجیای نهایی به نام گودو اشاره میکند که غیرمستقیم به تراژدیهای قرون وسطا اشاره میکند که هر یک از بزرگان ادیان مسیحیت اعتقاد داشتند تنها در صورت فتح آسیانه میانه امکان رستگاری دارند همچون ولادمیر که برای اعتماد به گودو از هیچچیزی دریغ نمیورزد حتی حاضر است تنها دوستش استراگون را نیز رها کند، خود استراگون تداعیگر حماقت انسانهاست که زندگی را در تنپروری میبینند و انتظار دارند که دیگران برای آنان کاری کنند و تنها به تنگ و گشاد بودن پوتینش میاندیشد و همیشه با دیگران درگیر شده و خودش را به نفهمی میزند همچون سربازان مغول که نمیدانستند برای چه میجنگیدند تنهو دلیلهایشان، باده و می و شلاق افسران بوده ، پوتزو اعتقاد داشت که دلیل ماندن لاکی در نزد او علاقه لاکی به اوست و از این بابت غرور فراوان داشت، بکت با پوتزو به رفتاری انسانی میپردازد که دیگران کمتر میخواهند آن را درک کنند؛ هنگامی که فردی عشق کسی را نسبت به خود مییابد از آن سوء استفاده میکند و برای تهیگریهای وجودش دنبال مرهمی میگردد، همچون اروپاییان که به آفریقا رسیدند، همچون کلئوپاترا و سزار و همچون ما و قلبمان. لاکی بردهای با استعداد اما بدبخت که باید به او دستور داد تا عمل کند، جوانان امروزی را تداعی میکند که از خود ارادهای ندارند، چون دست و پا بستهاند، تلاش میکنند، سختی میکشند و در نهایت همانند ژاپنیان در محل اشتغالشان جانشان را از دست میدهند، بکت با لاکی به درد جوانان میپردازد. داستان کلا سقوط و صعودی ندارد؛ چون هر شخصی هنگامی که به سنین نود سالگی میرسد، زندگیاش را مانند سفرهای میبیند که بعضی بر روی آن نان و ماستی، گاهی وقتها کباب برهای مینهد و گاهی اوقات تهیتر از جیبش بوده، اما میدانسته تا زمانی که سفره را از ناخالصیها نمیزداییده نمیتوانسته غذایی تازه بر سر آن بنهد، میدانسته تا با ضربات محکمی به اصطلاح آن را نتکاند، سفره کثیف میماند، تا آن را در محلی تنگ و تنها همانند کابینتی قرار نمیداده، به سر راه میبود و شادیاش بیمصرف اما داستان پر از لرزشهاست، بکت میخواسته بگوید که انسان نمیخواهد درک کند که امید میتواند انسان را تباه کند. ترجمه بدون محدودیت و آزاد آقای اصغر رستگار بر زیبایی این اثر میافزاید. ترجمه ایشان با ارائه مثالها و عبارتهای عامیانه، زیبا و متناسب فضای نمایشنامه شما را همراهی میکند و در نهایت در چندین صفحه با نگارشی رندانه و دلنشین اثر ترجمه شده را تفسیر میکند تا خواننده پس از پایان اثر درک بهتری از آن بیابد. 4 22