یادداشت‌های سقا علمدار (466)

          توی روزهای بستری شدن دخترم توی بیمارستان این کتاب صوتی رو گوش دادم. میخواستم یه چیز ساده و روان و امیدوارکننده گوش بدم. البته میدونستم این رمان برای نوجوان هاست.
بد نبود در مجموع.
ولی اونقدری هم جذاب نبود برای من بزرگسال. سوژه هم شاید تکراری بود برام. فرار از یک کشور کمونیستی و نقد کمونیسم و ...

البته جا داره بگم از جهت آشنایی اجمالی با دیوار برلین و حواشیش مفید بود برام.

ولی دیگه در حد همین ۳ ستاره دوستش داشتم و نه بیشتر.
رمان‌های نوجوان زیادی ساده ن و خسته م میکنن. معمولا واقعی هم نیستن و الکی امیدوارانه و با پایان خوش.

        

          بعد از به دنیا اومدن دخترم و بستری شدنش توی بیمارستان، نیاز داشتم به یک تفریح سالم!
و چی بهتر از کتاب صوتی جلد دوم مجموعه ای که جلد اولش رو دوست داشتم.

جالب بود
هوشمندانه و بامزه
داره از این نویسنده خوشم میاد.

        

          تجربه جالبی بود. تعریف نویسنده رو زیاد شنیده بودم و وقتی دیدم این کتابش نسخه صوتی داره، جذب شدم بخونمش (گوش بدم!)
خوب بود و خلاقانه. 
نوع استعدادهای‌ فانتزی شون هم جالب بود. به خصوص استعداد خود آلکاتراز! 
فکر میکنم شکستن و خراب کردن یه ویژگی رایج بین پسربچه‌ها باشه (خودم کاملا دارم میبینمش توی خونه!)
ولی اینکه همین خرابکاری ها، به عنوان یه استعداد معرفی بشه، بامزه ست. 

یه حرفهایی هم خود نویسنده با مخاطب میزنه و بعضاً درباره کتاب و کتابخوانی و کتابخانه و ... چیزایی میگه که اونا هم جالبه.

گزینه‌ی خوبی برای تفریح آخر هفته بود در مجموع.
میرم سراغ بقیه جلدهاش، توی فرصت های بعدی که بخوام به خودم تفریح و جایزه بدم.
        

          خاطرات سفر کوتاه نویسنده به لبنان و سوریه ست، خیلی ساده و صمیمی و بعضاً بامزه.
دوستش داشتم.
یک سالی هست که به هر کتاب مرتبط با لبنان و فلسطین علاقه مند شدم. به خصوص سفرنامه‌ها و روایت های واقعی.

قلم ایشون شیرینیه
خاطرات هم کوتاه کوتاه نوشته شده و برای وقتایی که یه کتاب ساده و روان و جالب نیاز داریم، گزینه خوبیه.
        

          هنر نویسنده در روایت یک داستان با تمام جزئیات و کاملا شبیه به واقعیت، خیلی ارزشمنده. 
شناختش از روحیات خانم‌ها هم فوق العاده ست طوری که گاهی تعجب میکردم چطور یه مرد اینقدر با ظرافت تونسته درونیات و نگرانی ها و غم‌های مثلا یه خانم باردار رو توصیف کنه!

محور اصلی و تاریخی داستان جنگ فرانسه و روسیه ست و شاید نصف یا بیشتر از نصف حجم کتاب به این  موضوع اختصاص داره. 
دلایل جنگ، جزئیات نبردها، اوضاع سربازها در جنگ و ...
آخر کتاب هم بحثهای جالبی درباره جبر و اختیار و فلسفه تاریخ و قوانین حاکم بر تاریخ داره. البته نهایتا به جواب روشنی نمی‌رسه ولی ابعاد قضیه رو مطرح می‌کنه. 
جالب میشد اگر این نویسنده با این عمق فکری با مکتب فکری اسلام و نظرات اهل بیت درباره این موضوعات آشنایی پیدا میکرد.

در مجموع خیلی خوب و حتی شاهکار بود.
ولی به دلایلی شخصی دوست ندارم بهش ۵ بدم!
ازش بابت سرنوشت بعضی از شخصیت های داستان ناراحتم
و حقیقتش اینه که بحثهای مربوط به جنگ و تحلیل وقایع جنگ و تاریخ و ... هم چندان برام جذاب نبود. 
        

          یک داستان خوب برای علاقه مند کردن بچه‌ها به کتاب و کتابخوانی و کتابخانه. 
تصویرهای قشنگی هم داره.
توی طاقچه بی‌نهایت هم هست.

        

          قشنگ بود. هرچند توقعم از اشعار آقای فاضل نظری بالا رفته و دوست دارم همه اشعار مثل بیت هایی که خیلی دوستشون دارم، باشن!

        

          بعد از خواندن مجموعه شعر وجود، علاقه مند شدم باز هم بخوانم.
ولی شعرهای این کتاب به اندازه وجود، جذاب نبود. 
بد هم نبود.
ولی در مقام مقایسه، توقعم بالا رفته بود.
        

          چند روز پیش خبری منتشر شد که قراره جمعه ۷ شهریور تقریظ حضرت آقا بر این کتاب رونمایی بشه. از قضا چند وقت پیش نسخه صوتیش هم اومده بود. همین باعث شد که دوست داشته باشم قبل خوندن تقریظ، کتاب رو بخونم.

دوست داشتنی بود و پر از درس.
فعالیت‌هاشون قبل از انقلاب، مشارکت شون در روزهای اول جنگ در ستاد جنگهای نامنظم دکتر چمران و بعد هم ده سال اساراتشون پر از خاطرات ناب و شنیدنی بود.

ایمان و اخلاق و عقلانیتشون در جاهای مختلف کتاب نمود داشت. توانایی و آمادگی جسمی‌شون هم جالب بود و علاقه‌شون به ورزش.

در پایان فقط دوست دارم بدونم آقا چی نوشتن درباره این کتاب. 😍
        

          اولین مجموعه شعری که از فاضل نظری خواندم
و دوستش داشتم.
به خصوص بعضی ابیاتش ...
        

          صرفا اسم کتاب و امتیازش توی گودریدز باعث شد از کتابخونه بگیرم و بخونمش.
البته اسم کتاب درست ترجمه نشده و کتاب درباره منزوی بودن نیست! 
داستان یک پسر نوجوان که مشکلاتی در زمینه ارتباط با دیگران داره.
پایان داستان، شوک بزرگی داشت. حقیقتا دلم برای بچه‌هایی که توی چنین جامعه ای با چنین مشکلاتی بزرگ میشن، میسوزه.


شباهت کمی با ناتور دشت شاید داشته باشه. ولی اینجا با یه پسر درسخون مواجهیم! 
        

          دنیای یک پسر ‌نوجوان آمریکایی توی چند دهه پیش، طبیعتا خیلی جذابیتی برای من نداره.
چیزی که باعث شد بعد از شروع کتاب ادامه‌ش بدم و تمومش کنم، صمیمیتش و روایت اول شخصش بود. و البته اینکه صوتی با سرعت دو برابر گوش میدادم و کوتاه هم بود تقریبا. 
چقدر غمناکه وضعیت بچه‌هایی که توی چنین محیط مسخره و مسمومی بزرگ میشن.
این یک نفر جرئت کرده بر خلاف جهت آب شنا کنه و با بیان تند و طنز خودش، فضاحت این سبک زندگی رو نشون بده.


        

          
نسخه صوتی فقط در نوار موجوده
نسخه متنی رو طاقچه داره

محتوای کتاب رو خیلی دوست داشتم. نثر کتاب جاداشت بهتر باشه . به محتوا ۵ از ۵ و به نثرش ۴ از ۵ میدم.

از کودکی تا نوجوانی و تحول و حوزه رفتن و فعالیت های شهید در بسیج و بعد تلاش‌هاش برای رفتن به سوریه با هویت افغانستانی و بعد کارهای بزرگش در سوریه و فرمانده گردان شدنش و اخلاصش و ... میخونیم توی این کتاب.

برای مادرهای پسرهای شیطون خیلی خوبه. ایشون هم خیلییی بازیگوش بودن در کودکی و به همین خاطر در بزرگسالی اینقدر شجاع و جسور شدند.

نکته جالبش برام این بود که شهید، خیلی اهل درس و مشق نبودن. چه توی مدرسه و چه حوزه.‌شب امتحان به زور درس میخوندن! و حوزه رو هم نصفه رها کردن.

 ولی در عوض در میدان جنگ و مدیریت و فعالیت فرهنگی به شدت با استعداد بودن.
و بسیار با اخلاص 

بیخود نیست حاج قاسم میگفتن من عاشقش بودم...

و بخش مرموز کتاب اونجاش بود که خبر داشتن قراره روز تاسوعا شهید بشن و از قبل به چندتا از دوستان شون گفته بودند. (خیلی از شهدا اینطوری بودن و میدونستن زمان شهادتشون رو. مثل خود حاج قاسم و سردار همدانی و ...)

در خوندن یا شنیدنش تردید نکنید
مخصوصا برای آقایانی که با کودک و نوجوان کار فرهنگی میکنند مفیده.

بعدش هم برید مستند جذاب #عابدان_کهنز رو از سایت عماریار ببینید و لذتش رو ببرید (درباره همون مسجدی هست که شهید توش کار فرهنگی میکردن)
و این مستند در حد یک فیلم سینمایی جذابه برای کل خانواده. جذابیتش رو ضمانت میکنم.
 ۴هزار تومان ناقابل!

https://ammaryar.ir/product/عابدان-کهنز-2/

        

          یکی از زمینه های مورد علاقه م برای مطالعه، رمان‌هایی هست که زنان درباره زنان نوشتن. ایرانی، خارجی، معاصر، قدیمی و ...
باعث میشه مسایل و چالش های ذهنی و جسمی زنان اون جامعه و زمانه رو بهتر درک کنیم.

این مدل رمان‌ها که مشابهش هم اخیرا زیاد شده، نشون میده زن توی تمدن غربی چقدر وضعیت اسفباری داره
اینکه زن‌ها صادقانه درباره این چالش ها مینویسن، جای تقدیر داره
اما عبرت هم داره، که مسیر تمدن غربی زن رو به کجا می‌رسونه

چیزهایی که به وضوح آسیب هاش رو توی این مدل رمان‌ها می بینیم و یه جورایی جزء تمدن غربی شده به نظرم اینهاست:
شراب و عوارضش
روابط جنسی آزاد که معمولا زن بیشتر توش آسیب میببینه
خشونت علیه زنان، چه به صورت خانگی چه اجتماعی
مشکلات روانی ناشی از سه مورد بالا در اعضای خانواده

آخر کار هم معمولا راهکاری ارائه نمیشه
یعنی به نظر میاد وضعیت عمده زن و مردها و خانواده ها توی غرب همین باشه
و راه آسایش زن اینه که تنها زندگی کنه!

خلاصه‌ی ماجرا
حال و هوای داستان رو دوست نداشتم و سیاه بود تا حدی.
ولی از همین جهاتی که گفتم، به نظرم خوندنش بی فایده نبود.
البته صوتی گوش دادم و تفریحی! هرچند خیلی تفریح حال خوب‌کنی نبود.
        

          داستان زندگی این مادر شهید بی نظیره. فعالیت‌هاشون خیلی زیاد و متنوع بوده.‌ 
        

          دریچه‌ای بود برای شناخت فرمانده عزیز یحیی السنوار. خیلی دوستش داشتم.
        

          خاطرات همسر جانباز دفاع مقدس. صوتی گوش دادم قبلا.
        

          اطلاعات جالبی درباره اهل سنت ایران داشت. گروه‌های فقهی، اعتقادی و طریقتی اهل سنت هر استان رو معرفی کرد همراه با توضیحات هر کدام.
یه بخش خیلی جالب کتاب، جغرافیای استان‌های مختلف بود که باعث شد بعد از مدتها (از دبیرستان) جغرافیا بخونم و با موقعیت دقیق شهرستان‌ها و استان‌های مختلف کشورمون آشنا بشم.

آخرای کتاب که درباره اهل سنت خراسان و گلستان بود جذابتر بود. به خصوص قوم ترکمن و  دو طایفه یموت و گوکلان که یاد و خاطره آتش بدون دود نادر ابراهیمی عزیز رو برام زنده کرد.

        

          اینکه خود همسر شهید نویسنده کتاب باشن، خیلی جذابه و باعث میشه تک تک جملات کتاب واقعی تر و صمیمی تر و قابل اعتمادتر بشه.
مثل اینکه نشسته باشی پای صحبت‌های همسر شهید.

این نکته اونقدر برام ارزشمنده که باعث میشه نقصی هم نبینم توی قلمشون. مثل اینکه داشته باشم دفتر خاطرات یک دوست رو بخونم.

واقعی بودن کتاب رو دوست داشتم. بگومگوها و دلخوری ها رو در کنار عشق و علاقه و خاطرات شیرین، تعریف کردن.
حجم صبوری ایشون خیلی زیاده و حجم نبودن های شهید به خاطر کارهای مختلف جهادی و راهیان نور و ...

من هم به اندازه همسر شهید از خاطرات دیدارشون با جضرت آقا ذوق کردم. 
ان‌شاءالله همه‌ خانواده شون مجاهد در راه خدا باشن.
        

          یک سری روایت از افرادی که در حال پیاده روی به سمت کربلا بودن، همراه با کمی از ماجرای زندگی شون و بخشهایی از خاطرات شخصی و خانوادگی نویسنده و مادرش.
خوب بود در کل. به خصوص بعضی روایت ها.
مثلا پیرمردهای عراقی که زمان جنگ ایران و عراق، اومدن ایران و توی سپاه بدر علیه صدام جنگیدن...