الی...

الی...

الی...

4.2
91 نفر |
54 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

150

خواهم خواند

69

شابک
9786222852115
تعداد صفحات
238
تاریخ انتشار
1402/1/30

توضیحات

کتاب الی...، نویسنده فائضه حدادی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به الی...

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

الی...

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به الی...

نمایش همه

پست‌های مرتبط به الی...

یادداشت‌ها

        یک سفرنامه دوست داشتنی. کتابی که اگر اهل سفرنامه خوانی باشید بدون تردید از آن لذت خواهید برد. 
جنس قلم فائضه غفارحدادی جنس زندگی است. نمک خاص خودش را دارد ولی هرگز شورش را در نمیاورد و توی ذوق نمیزند. از طرفی مثل زندگی واقعی پر است از فراز و فرود. پر از استرس هایی که ما را هم پابه پای نویسنده نگران میکند. از هماهنگ نشدن بلیت و از دست رفتن کل سفر تا امنیت و شرم و گاهی حتی گرسنگی هایی که از میزبان مخفی میکردند. 
مهمان نوازی لبنانی ها و به طور کلی نزدیکی فرهنگ خانواده محور آنها به مردم ایران برای خواننده حسی آشنا و مطبوع را رقم میزند و پرجمعیتی خانواده میزبان باعث میشود تا اواخر کتاب طول بکشد که مخاطب متوجه شود دقیقا کی به کی است و چه کسی عروس خانواده ست و چه کسی داماد است و کدام نوه ها فرزند کدام بچه ها هستند . اما همین چالش ذهنی کشف نسبت های خانوادگی هم شیرین است. 
اطلاعاتی که در حین نوشتن این سفرنامه به صورت خرد به ما منتقل میشود از جغرافیا گرفته تا سیاست و فرهنگ و حتی گاهی حاشیه های شهری و مدیریتی گاه چنان خرد است که شاید میشد از آنها چشم پوشی کرد اما همین آمدنشان در بطن کتاب است که کتاب را تا این حد صمیمی و دوست داشتنی کرده است. 
یک سفر جمع و جور و سرعتی دمشق هم قسمتشان شد که اولا نوش جانشان و در ثانی خود این سفرنامه کوچک به تنهایی میتواند محتوای یک فیلم کوتاه داستانی باشد و فراز و فرود و هیجانات خاص خودش را دارد . 
تنها نکته ای که درباره کتاب برای من به صورت ابهام باقی ماند نتیجه مصاحبه های خانم نویسنده عزیز با میزبانان لبنانی شان بود که هرچه بیشتر جلو رفتیم کمتر با آنها مواجه شدیم. آخر کتاب هم وعده انتشار آنها به شکل مستقل به چشمم نخورد و با توجه به قلم و توامندی و جزیی نگری و ظرافت نویسنده واقعا مشتاقم برای خواندن آنها در هر قالبی
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

          مثل همیشه قلم فائضه غفارحدادی را دوست دارم. به خصوص طنز موجود در کلامش که خیلی به شخصیتش می خورد. لبنان ندیده را هم برایمان دیدنی کرد. بی صبرانه منتظر کتابش درباره اسراء و خانواده اش هستم‌.

در دیدار با نویسنده فهمیدم که کتاب اسراء را قرار است شخص دیگری بنویسد. قطعا ناراحت شدم مگر اینکه نویسنده‌های محبوبم آن را بنویسند!

کتاب الی... سفرنامه ای است مثل سر بر خاک دهکده. کتابی که بعد از سفری پربار، فائضه غفارحدادی درباره خاطرات و دیده‌هایش از سفر می‌نویسد. قطعا متفاوت است با سفرنامه‌هایی که افراد به قصد نوشتن سفرنامه مسافرت می‌کنند و بعد شرحش را می‌نویسند. 
غفارحدادی در سفرنامه‌هایش توضیح تاریخی بناها را نمی‌دهد. به قول خودش اطلاعاتی که می‌شود در گوگل پیدا کرد را در کتاب نمی‌آورد. اما به جایش حس و حال خودش از سفر و ارتباطات فراوانش با مردم مقصد را بیان می‌کند.
الی... فقط سفرنامه لبنان نیست. یک جورهایی سفرنامه فلسطین هم به حساب می‌آید. درست است نویسنده به جغرافیای فلسطین سفر نکرده است ولی بیشتر سفر در جوار خانواده‌ای اهل غزه می‌گذرد با رسم و رسومات، غذا ها و حال و هوا و آرزوهای فلسطینی‌ها. 
درکنار این‌ها سفر کوتاهی به سوریه هم دارد و ما را همراه خودش به زیارتگاهی می‌برد که چند سالی است آرزوی بسیاری از ایرانی هاست. 
تصاویر کتاب جذابند ولی کیفیت بالایی ندارند. جوهر سیاه و سفید  عکس‌ها وقتی روی کاغذهای سبک جدید پخش می‌شود، کیفیت را از قبل هم بدتر می‌کند. ولی همخوانی کتاب در گروه این مزیت را دارد که دوستان عکس‌ها را رنگی و تازه از خود نویسنده می‌گیرند و به اشتراک می‌گذارند.

درنهایت این کتاب پیشنهاد خوبی است برای علاقه‌مندان به سفرنامه، کشور لبنان و مردم فلسطین.
        

7

          #یادداشت 
#إلی

زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
حال و هوای من در هنگام خواندن کتاب "إلی" این بیت بود. با خواندن یک سفرنامه خوب انگار آماده رفتن به یک سرزمین جدید هستی. واقعیت این است که، بودن در یک مکان خاص هرگز مانند خواندن از آن نیست اما اعتراف میکنم با خواندن، حس و حال رفتن به آن مکان در دلت شعله ور میشود.
بعد از آرزوی نماز جماعت خواندن در قدس در هنگام خواندن کتاب "اسرائیلی که من دیدم ..." با خواندن کتاب "إلی" دلم حال و هوای سوریه و لبنان کرد.
تصور این که هر چه به کربلا رفته ام بدنهای مطهر بی سر شهیدان کربلا را زیارت کرده ام چشمانم را اشک آلود کرد و از شوخی های گاه و بیگاه نویسنده گاهی چنان خندیدم که توجه اعضای خانواده ام جلب شد.
قلم گیرا و صمیمی خانم غفارحدادی مرا جذب خود کرد و با کتابش لبنان را گشتم کلی با غذاهای لبنان آشنا شدم و دوباره از خودم گله کردم چرا عربی بلد نیستم، به زیارت سوریه و شام رفتم حتی از خانم سه ساله حاجت خواستم.
قسمتهای مختلفی از کتاب به من تلنگر زد نعمتهایی که دارم، آرزوی دور و دراز مردمانی دیگر است.
نویسنده در حال نوشتن از سرگذشت یک خانواده فلسطینی است که پس از مبارزه طولانی مجبور به ترک غزه شدند و هر سال تابستان در یک کشور دور هم جمع میشوند. او تصمیم میگیرد ادامه مصاحبه هایش را به صورت حضوری در کنار این خانواده بزرگ انجام بدهد و چون آن سال همگی در لبنان دور هم جمع شده اند عازم لبنان میشود. از آنجا که سوریه فاصله زیادی با لبنان ندارد یک روز از سفرش را به زیارت سوریه می رود. 
در این کتاب با فرهنگ مردم لبنان، سوریه و فلسطین آشنا شدم. خانواده فلسطینی مذکور، مهمان نوازی اعراب را به خوبی به نمایش گذاشتند. 
از خواندنش لذت بردم به خصوص که آن را جمعی و در یک گروه همخوانی کتاب خواندم صحبت هم گروهی هایم اطلاعات مغتنمی در مورد حماس، جنبش امل و حزب الله به من داد و همچنین کلی عکس مرتبط با کتاب هم دیدم که لذت مطالعه را دوچندان کرد.
به امید روزی که با خانواده و دوستان کتابخوانم به سوریه و لبنان بروم همان سفری که در آن در قدس نماز جماعت خواهم خواند.
ان شاء الله آن روز دیری نپاید....

آبان 1402
        

3

پارسا

پارسا

1402/8/24

          الی...

کتاب های سفرنامه رو خیلی دوست دارم اونم نه به این خاطر که عشق سفر باشم بیشتر به این خاطر که با رسم و رسومات و رفتار های درست و غلط و تغییراتی که زمان روی جاهای مختلف گذاشته آشنا بشم ... 
سفرنامه های کشور های غیر مسلمان یا بهتر بخوام بگم کشورهایی که تو ذهن مردممون ازش بُت ساخته شده رو بیشتر به خاطر این دوست دارم بخونم که هم شبهات خودم برطرف بشه هم بتونم حداقل یه جمله غلط یا درست رو تو ذهن بقیه و خودم جا بندازم یا حذف کنم . 
اما این یکی فرق داشت ، لبنان جایی که شنیده بودم چندین مذهب درونش هست و با مساحت کمی که داره اما آدم های مختلفی رو توی دلش جا داده ، هر چند که تو پیش فرض ذهنی من لبنان که بیاد حزب الله و سید حسن نصرالله هم دنبالش میان .
 با توجه به اینکه قبلا یکی دیگه از کتاب های خانم غفار حدادی رو خونده بودم مشتاق شدم تا این یکی رو هم مزه کنم .

 کتاب الی سفر چند روزه خانم غفار حدادی به همراه پدرشون و یکی از دوستانش به قصد نوشتن زندگی یک خانواده فلسطینی هست اما موضوع کتاب همان سفر به لبنان و آشنایی با لبنان است.

طنزی که در متن کتاب جریان داره ‌داستان رو دل انگیز تر میکنه ، حجم کتاب سبُک و برای کسایی که فرصت داشته باشند شاید یکی دو ساعته تمام بشه .
چند نکته قابل تامل هم در نوع نگارش برخی جملات بود که اگر طور دیگری نگارش میشد کتاب ستاره دار تر میشد .
        

0

          سفرنامه یا گزارش سفر، مسئله این است.

کتاب الی با توجه به مؤلفه های سفرنامه و گزارش سفر، بیشتر به گزارش سفر شباهت دارد تا سفرنامه.
توانایی ستودنی نویسنده در همراه کردن مخاطب از ایران تا لبنان و ضاحیه و بعبلک و گلزار شهداء، کتاب را بسیار جذاب و خواندنی کرده است.
شوخی های غالبا به جای نویسنده هم هر از چندی لبخند به لب مخاطب می آورد. 

دو نکته اگر در کتاب نبود، کتاب را خواندنی تر می‌کرد.
اولی تکرار مکرر عدم وقت کافی و استرس از اتمام سفر است که نویسنده دائما به آن اشاره می‌کند و به قدری در این کار پافشاری می‌کند که لذت خواندن را به شدت کاهش می‌دهد.

دیگری اشاره ی چند باره ی نویسنده به زیبایی مردان و زنان است. ترسیم و اشاره به زیبایی زنان و دختران برای مردی چون من، و اشاره به زیبائی مردان و پسران برای نویسنده و مخاطبان هم جنس نویسنده نفعی ندارد و این اشارات و توصیفات از وقار و اصالت کار کم کرده است. 

با همه این ها، خانم نویسنده به گونه ای هنرمندانه توانسته فضای حاکم بر لبنان را برای خواننده لبنان ندیده ترسیم کند.
اگر قرار بود دفاع مقدس ما در خطه سرسبز شمال و درون جنگل های هیرکانی اتفاق می‌افتاد، چیزی شبیه لبنان از آب در می‌آمد.
منطقه ای سرسبز و باصفا که وجب به وجبش جون شهدایی ریخته شده است که برای آرمان شان مبارزه کرده اند.
به علاوه اینکه گاهی خواندن سفرنامه یا گزارش سفری احساس نیاز شدید پیدا می‌کنیم که به آن منطقه سفر کنیم و اگر به مرادمان نرسیم خود را خسرالدنیا و الاخره می‌پنداریم.
کتاب الی از آن دست کتاب هایی ست که اگر هم به مرادمان که سفر به لبنان و دیدن موزه ملیتا و زیارت قبر شیث نبی و شهدای مقاومت است نرسیم باز هم احساس خسران نداریم. چرا که نویسنده توانسته شیرینی سفر ناکرده را به کام مخاطب بریزد
#یادداشت
        

1

          بسم‌ الله

همیشه یکی از تفریحاتم خواندن کتاب‌های سفرنامه است، شاید همان قدر که تجربه شخصی سفر را دوست دارم کتاب‌های سفرنامه را هم دوست داشته باشم. زیاد فرقی نمی‌کند که چه کسی باشد از افراد شناخته شده و نشناخته تا افرادی که به سفرنامه مشهورند و... چیزی که برایم جذابیت دارد بیشتر دانستن از دنیا است. دنیایی که همه ما دچار توهماتی از آن هستیم و آنقدر باید بخوانیم تا بفهمیم که در کجا و چگونه زندگی می‌کنیم و زندگی می‌کنند...

سفرنامه خواندن‌ها به همان میزان که من را به ضعف هایمان واقف می‌کند به همان میزان تفکر مسموم دیگران بهتر از ما هستند را هم تعدیل و بلکه تکذیب می‌کند... دنیا دیدن و دنیا خواندن یکی از تفریحاتی است که هر زمان از کتاب و مطالعه دورتر می‌افتم به سراغش می‌روم تا فتح باب جدیدی برای بازگشت به کتاب‌خوانی برایم باشد.

الی... هم از این قاعده مستثنا نیست، قلم خانم غفارحدادی در سفرنامه نویسی خاص وجذاب است، شوخی های میان متن برایم دلنشین است و روایتی که از سفر براین انجام می‌دهد دل‌انگیز...

کتاب خوش خوانی است البته نه به اندازه دو کتاب سفرنامه دیگرش اما برای کسی که کشته سفرنامه است نمره قبولی می‌آورد...
        

6

وقتی  قرار
          وقتی  قرار است کتاب امانتی بخوانم تا شروع می کنم سریع دنبال کاغذی که دور و برم باشد می گردم. 
اول از همه از خانواده ابویاسر یک شجره نامه می نویسم. 
ستون یادداشت هایم را دو تا می کنم؛ ستون سمت راست دیدنی های لبنان را از روی خاطرات خانم حدادی لیست می کنم(از همان روزهای قدیم نمی دانم چرا علاقه خاصی به سفر لبنان داشتم؛ بارها شده در لحظات غم و شادی به همسرغر زده ام که یه لبنان ما را نبردی) القصه؛ ستون سمت چپ را  اختصاص میدهم به ارجاعات؛ مستندی که در کتاب اشاره می کند؛ توضیحات غذاها و شماره صفحه شان. 
ازبین شخصیت های داستان دو اسم دختر انتخاب کردم 😊
 یک روضه حضرت رقیه هم  نذر  کردم که یادم باشد اگر مجلس گرفتم یادی کنم از خانم حدادی و حتما پیامی هم بفرستم برایش. خدا را چه دیدی شاید امد😭
گذاشته ام در برنامه ام یک روز صبحانه پنیر و زیتون بزنم تا اگر  پایمان به لبنان و فلسطین نرسید حداقل خاطراتی ساخته باشیم. ولی برای خانواده زیتون  دوست ما بعید می دانم به صرف باشد. وقتی زیتون در خانه داریم پسرم حتی برای تغذیه مدرسه هم می برد. فکر کنم علاقه به لبنان و کشورهای اسلامی را با ژن به پسرم انتقال داده باشم و حالا با زیتون خودش را نشان داده. 😊
        

5

          کتاب "الی، سفرنامه شامات و حدود سرزمین های اشغالی" را از فیدیبو خریدم. کتاب از همان اول دستت را می گیرد و تا به آخر نرسیدی ول نمی کند. حتی جاهایی که پسرت می خواهد با بدجنسی بین تو و صفحه موبایلت فاصله ایجاد کند؛ دورخیز می کند و با یک دست شیرجه می رود رویت؛ درست در فاصله بین گوشی و چشمانت و جایش را جوری تنظیم می کند که نتوانی بخوانی؛ موفق نمی شود چون قلاب کتاب قوی تر است. ببینید با چه اوصافی کتاب را خواندم.
راستش را بخواهید قبلا به سوریه و لبنان سفر کرده بودم و مدیترانه زیبا را هم دیده بودم، خواندنم از روی تکلیف بود ولی بدون اکراه، میخواستم با سبک نویسنده و کلا تکنیک های نویسندگی آشنا شوم.
عنوان کتاب خیلی هوشمندانه و وسوسه کننده برای خواندن انتخاب شده است. خصوصا سرزمین های اشغالی اش. اول کتاب هم انتظار داری بروی در جمع خانواده ای از غزه و بیشتر با آنها آشنا شوی.
۱۵ درصد کتاب را می خوانی تا میرسی به لبنان. در خانه ای که برای شهیدی است و قبلا حاج قاسم هم در آن قدم گذاشته..
همین طور میخوانی و گاهی اشک میریزی و گاهی می خندی، به خودت می آیی میبینی کتاب تمام شد و تو به هیچکدام از آن جاهایی که انتظار داشتی نرسیدی.
تاثیر گذارترین جمله کتاب برایم این بود: "فرق است بین زائر و توریست"
کلی سوال برایم ایجاد شد و نویسنده به تمام آنها پاسخ داد. امیدوارم جلسه نقدی هم برایش برگزار شود ببینم چقدر نقدهایی که دارم جایز است یا مکروه.
ممنونم از خانم غفار حدادی که بدون هیچ ملاحظه کاری سوالاتم را جواب داد و دعا می کنم قلم ایشان هر چه توانمند تر و پر نورتر تا سالیان سال برایمان بنویسد.
        

0