یادداشتهای آقای ربات (11) آقای ربات 5 ساعت پیش در باب حکمت زندگی آرتور شوپنهاور 4.1 50 برای نوشتن این متن دوباره این کتاب را خواندم، هم برای فهم بیشتر هم برای اینکه ارزش دوباره خواندن را داشت. خلاصه تک خطی کتاب این است: راه ورود به جهان بیرون، از درون میگذرد. یعنی تمرکز شوپنهاور در این کتاب به شناخت بهتر جهان درون و ارائه نکاتی برای غنی کردن آن است. شوپنهاور اصول و اندرزهایی مطرح میکند تا انسان بتواند با دو دشمن سعادت_رنج و بیحوصلگی_ دستوپنجه نرم کند. او حکمت زندگی را اینگونه تعریف میکند: زندگی را به گونهای سامان دهیم که در حد امکان دلپذیر و همراه با سعادت بگذارد. سرنوشت انسانها از سه مولفه اساسی ناشی میگردد: ۱ـ آنچه هستیم: یعنی شخصیت آدمی به معنای تام که از این لفظ، سلامت، نیرو، زیبایی، مزاج، خصوصیات اخلاقی، هوش و تحصیلات را میفهمیم. ۲ـ آنچه داریم: یعنی مالکیت و دارایی از هر نوع ۳ـ آنچه مینماییم: در نظر دیگران چه هستیم یا به بیان روشنتر دیگران چه تصویری از ما دارند. از متن کتاب میتوان به جبرگرایی شوپنهاور پی برد و اعتقاد او به سرنوشت و طبیعت واضح است. او معتقد است هر انسانی یک لیوان و ظرفیت از پیش تعیین شده دارد که نمی تواند آن را عوض کند بلکه فقط باید سعی کند که آن را پر کند. یعنی شعور را مانند قد انسان میداند: می تواند رشد کند اما نه بینهایت و نه به شکل دلخواه. از این سه مؤلفه، «آنچه هستیم» مهمترین است و سرچشمهی همهی موارد دیگر. در (ص۷۶) مینویسد: «زندگی ما در درجهی اول به طور واقعی در درون پوست خودمان جریان دارد، نه در انتظار دیگران.» همین نگاه او را به تشویق تنهایی و خلوت سوق میدهد؛ جایی که سعادت واقعی نه در بیرون، بلکه در یک تنهاییِ غنی و باکیفیت به دست میآید. نقلقولی که از شامفور (ص۱۵) میآورد نیز مؤید همین دیدگاه است: «خوشبختی به آسانی دستیافتنی نیست: یافتن در درون خود دشوار است و در جای دیگر ناممکن.» شوپنهاور همچنین به قدرت زمان و نقش آن در حل بسیاری از مسائل زندگی باور دارد. مجموعهی این نگاهها آرامشی خاص در برابر ناملایمات زندگی ایجاد میکند.(حداقل از نگاه شخصی من چنین بود) در مجموع «در باب حکمت زندگی» واقعا کتابی است که حرف برای گفتن دارد. قطعا من هم مانند بسیاری از خوانندگان دیگر این کتاب با بخشهایی از آن مخالفم اما در کل چیزهای جدید و قابل تاملی از شوپنهاور و کتابش یاد گرفتم. در پایان، بد نیست این نقد و خلاصه کوتاه را با شعری از انوار سهیلی که در کتاب آمده جمع بندی کنم: گر جهانی ز دست تو برود مخور اندوه آن که چیزی نیست عالمی نیز اگر به دست آری هم مشو شادمان که چیزی نیست بد و نیک جهان چو در گذر است در گذر از جهان که چیزی نیست 0 1 آقای ربات 1404/5/26 کتاب فروش خیابان ادوارد براون محسن پوررمضانی 3.4 29 بعضی کتابها شاید شاهکار نباشند، اما حال آدم را خوب میکنند؛ «کتابفروش ادوارد براون» دقیقاً از همین جنس است. کتاب طنزی که مسائل مهم و ناراحت کننده مثل کتاب نخواندن، عکس و فیلم گرفتن زیاد با گوشی از وقایع به جای کمک کردن، ترافیک و ... را به بامزه ترین شکل بیان میکند تا هم تأثیرگذاریاش بیشتر شود و هم خواننده کمتر احساس تلخی کند. دو ویژگی دیگری که از این کتاب دوست داشتم: یکی بازی با زمان که بعضی وقتها به گذشته فلش بک میزد و دوباره به زمان حال بر میگشت. و دیگری استفاده از کتابهای دیگر در متن که به روایت رنگ و لعاب تازهای میبخشید. همچنین رمان های فارسی از آنجا که در در بستر فرهنگ فارسی روایت میشود، ارجاعات اجتماعی و فرهنگی آن برای خواننده ایرانی کاملاً ملموس و قابل درک است. همین موضوع باعث ارتباطگیری بیشتر خواننده با داستان میشود. البته طنز داستان از یکجایی به بعد کمرنگ میشود؛ چون مخاطب به شوخیهای نویسنده عادت میکند و عنصر غافلگیری کاهش مییابد. بااینحال، در مجموع «کتابفروش ادوارد براون» کتابی جمعوجور و حالخوبکنی است که بیآنکه ژست فلسفی گندهای به خود بگیرد، حرفهای مهمی را به زبان شیرین بیان میکند. این کتاب شاهکار نیست، اما بیتردید در دسته کتابهای "خوشخوان" جای میگیرد. پ.ن: نسخه صوتی این کتاب با اجرای «رادیوگوشه» و گویندگی نیما منصوریان منتشر شده که طنز اثر را دو چندان کرده است؛ پیشنهاد میکنم حتماً امتحانش کنید. 2 50 آقای ربات 1404/5/21 نظریه طبقه تن آسا تورستاین وبلن 3.3 1 بالاخره تونستم این کتاب را تمام کنم. سبک نگارش کتاب از آنجا که عمدتاً آغشته به طنز تلخ، واژگان فنی و لحنی طعنه آمیز است، به شدت خواندن و فهمیدن این کتاب را دشوار کرده است.( از آن دسته کتابهایی است که دیگر برای بار دوم نمیخواهم و نمیتوانم بخوانم) اگر بخواهم هدف کتاب را در یک جمله خلاصه کنم: نشاندادن اینکه ساختار اجتماعی و اقتصادی جوامع سرمایهداری مدرن نه بر اساس کارآمدی یا عقلانیت اقتصادی، بلکه بر پایه نمایش منزلت، تقلید و به رخ کشیدن ثروت بنا شده است. تمام کتاب پیرامون طبقهای میچرخد که خود کار نمیکند، اما مصرف میکند؛ بیکاریشان اختیاری و حتی مایه افتخار است. وبلن ریشههای این رفتار را به دوران بربریت پیوند میدهد و معتقد است که اگرچه شکل آن تغییر کرده، هدف اصلی—یعنی غارت—همچنان باقی است. او نشان میدهد که بسیاری از رفتارهایی که هر روز میبینیم و به شکل عادی پذیرفتهایم، ریشههای عمیقی در همان دوران کهن دارند؛ بسیاری از این رفتارها ساختهوپرداخته طبقه مرفه و تنآسا هستند و سایر طبقات هم بیچونوچرا از آنها تقلید کردهاند. نویسنده فرض عقلایی بودن انسانها در اقتصاد متعارف را زیر سوال میبرد و نشان میدهد آنها تصمیمهایی میگیرند که هدفشان نشان دادن برتری اجتماعی، جلب توجه و احترام دیگران و یا تقلید از طبقه بالا میباشد و خیلی وقتها اصلا عقلایی نیست. بنابراین افراد بسیاری معتقدند که یکی از اولین و مهمترین بنیانگذاران مکتب نهادگرایی در اقتصاد تورستین وبلن میباشد. وبلن ریشه مالکیت خصوصی را بد میداند: در جوامع ابتدایی، مالکیت اغلب بر اساس زور، جنگ و غنیمت گرفتن شکل گرفت. مثلا جنگجوی قدرتمند، زنی را به غنیمت میبرد و او را مال خودش میدانست، به عنوان نمادی از قدرت و برتری.( البته، در مورد دیدگاه نهایی او نسبت به خودِ مفهوم مالکیت، حتی شاید خود وبلن هم چندان شفاف نبوده باشد!) از نظر او ظهور طبقه تنآسا با آغاز شکلگیری مالکیت همراه است. همین مالکیت خصوصی باعث میشود اقتصاد دیگر همکاری دوستانه نباشد بلکه تبدیل به یک رقابت و مبارزه شود. در چنین جوامعی تغییر به سختی رخ میدهد زیرا تنگدستان بینوا و تمام کسانی که نیرویشان به طوری کلی صرف مبارزه برای زندگی بخور و نمیر میشود، محافظهکار میشوند زیرا فرصت آن را ندارند که برای فردای خود فکر چارهای باشند؛ توانگران هم محافظهکار هستند زیرا نسبت به وضعیت جاری، دلیلی برای ابراز ناخشنودی ندارند. به طور کلی طبقه تنآسا میتواند کارکردهایی مفید نیز داشته باشد، اما در مجموع، زیان آن برای جامعه بیش از منافعش است. این کتاب زمانی به نقد ریشههای اصول اقتصاد متعارف پرداخت که تقریباً همهی آن اصول، حقیقتی مسلم و غیرقابل تغییر تلقی میشدند. نگاه دقیق و موشکافانه وبلن به جامعهی خود، آنقدر ماندگار بوده که هنوز هم بسیاری از نکات کتاب بهراحتی بر جامعهی امروز قابل تطبیق است. پ.ن: زبان کتاب بسیار سنگین و خستهکننده است و از طرفی با توجه به چیز هایی که گفته شد، کتاب بسیار مهمی است. اگر سخته براتون که بخونید(که واقعا هست)، میتونید بیاید درمورد کتاب به صورت مفصلتر و با جزییات بیشتر باهم حرف بزنیم. 0 35 آقای ربات 1404/5/6 بهترین داستان های کوتاه آنتون چخوف 3.7 11 ادبیات روسیه همواره بهخاطر توصیفهای دقیق و فضاسازیهای مفصل زبانزد است و مجموعه «بهترین داستانهای کوتاه چخوف» از این قاعده مستثنا نیست. از آنجا که این کتاب شامل چندین داستان کوتاه است، تکرار مکرر این توصیفات گاهی ریتم روایت را کند و لحظاتی حوصلهسربر میکند. این کتاب سومین تجربه من از ادبیات روس بود؛ داستان های کوتاه چخوف نه به شاهکاری کتاب مرگ ایوان ایلیچ بود، نه به بدی قمارباز داستایوفسکی و حد وسط این دو کتاب بود.( از نظر بنده) چخوف در بیشتر داستانهای خود نقش میانجی میان قدرتمندان و ضعیفان را ایفا میکند و اغلب در قصههای عاشقانهاش خیانت بهخصوص خیانت زنانه نقش پررنگی دارد که در مجموع تصویری ضدزنانه از او بهجا میگذارد.( البته این مورد شاید با اقتضائات زمانه توضیحپذیر باشد) داستان های مورد علاقه ی من از این مجموعه داستانها: در خانه، سوگواری، خوابآلود، هزاررنگ، شوخی کوچک، تبعیدی، همسر، انگور فرنگی، عزیزم، نامزد در مجموع به جز داستان های ذکر شده در بالا، کتاب چیز خارق العاده ی دیگر برای ارائه نداشت و به نظرم قطعا داستان های بهتری برای خواندن وجود دارد. این کتاب در بهترین حالت یک کتاب "معمولی" بود. پ.ن: به شخصه از خیانت متنفرم و اعصابم زمان خواندن داستانهای خیانت بسیار اعصابم خرد شد و یاد مصاحبه ی پوتین افتادم: خبرنگار: چه گناهی غیر قابل بخشش است؟ پوتین: خیانت 0 19 آقای ربات 1404/4/8 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 461 نگاهی خیره و بدون ترحم به پرتگاه مرگ و ذات انسان لئو تولستوی در «مرگ ایوان ایلیچ» با نثری ساده و در عین حال سنگین، تصویری تکاندهنده از تنهایی انسان و سردی مناسبات اجتماعی ترسیم میکند. آغاز داستان که سرشار از گفتوگوها و برخوردهای سطحی اطرافیان است، شاید برای برخی کند جلوه کند؛ اما هرچه به لحظات پایانی نزدیک میشویم، این کندی تبدیل به آیینهای میشود که پرسشهای بنیادین درباره معنا و کیفیت زندگی را پیش چشم مخاطب میآورد. نقطه قوت اصلی رمان، پرداخت دقیق تولستوی به واکنشهای بیاحساس خانواده و دوستان است: از زنی که به جای نگرانی برای جان همسر، نگران مزایای مالی اوست تا همراهانی که مرگ را به سخره میگیرند. این تضاد دردناک، تأمل درباره «درک شدن» و «بیتفاوتی» را در ذهن خواننده بیدار میکند: درک شدن نعمت بسیار بزرگیست که بسیار دست کم گرفته میشود. همچنین این داستان این واقعیت که مردم بعد از مرگ شما فقط درگیر انتخاب رنگ نوشابه خود هستند و دیگر هیچ را با سیلی به صورت شما می زند. علاوه بر این، مراحل روانشناختی مواجهه با مرگ و کلا ترسهای انسان—انکار، خشم، چانه زنی، افسردگی و پذیرش—بهصورت طبیعی و با جزئیات بیان میشوند و تجربهای تصویری از رنج و سرانجام پذیرش فراهم میآورند. خواننده در این مسیر نهتنها با ایوان همذاتپنداری میکند، بلکه به بازنگری در سبک زندگی خود دعوت میشود: که آیا واقعاً زندگی میکنیم یا صرفاً زندهایم؟ با وجود ریتم آرام در بخشهای ابتدایی، در ادامه با عمق فلسفی و همزادپنداری با ایوان ایلیچ، اثر بسیار جذاب میشود. «مرگ ایوان ایلیچ» یک شروع ایدهآل برای ورود به جهان پررمز و راز تولستوی است و مطالعه آن را به تمامی علاقهمندان ادبیات فکری توصیه میکنم. 1 40 آقای ربات 1404/3/5 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 245 چشمهایش از آن دست رمانهاییست که پیش از خواندن، بارها نامش را شنیدهای و این تکرارِ نام، تو را ناخودآگاه به سمت آن میکشاند. رمان مرز روشنی بین سیاسی بودن و عاشقانه بودن ندارد: نه میتوان آن را تمامقد عاشقانه دانست و نه توصیفی صرف از اوضاع سیاسی دورهای خاص. یکی از ایرادات اصلی اثر، کمرنگ بودن فضاسازیست. گویی بسیاری از صحنهها در خلأ اتفاق میافتند و خواننده کمتر میتواند مکان و حالوهوای روایت را احساس کند. با این حال، در صحنه توصیف تابلوی نقاشی چشمهایش، قلم علوی میدرخشد، تصویری چنان دقیق و زنده ارائه میشود که مخاطب بهراستی میتواند زن نقاشیشده را در ذهن خود مجسم کند. نقد بعدی، مبالغه در میزان مبارزات در زمان پهلوی اول بوده است. قطعا وجود مبارزات و مخالفتها را نمیتوان انکار کرد اما نه با آن گستردگی که در رمان آمده، این مبارزات در واقع محدود به گروه کوچکی از مردم بودهاست. مقدمه طولانی و تا حدی اضافی کتاب نیز میتواند خواننده را در ابتدای مسیر خسته کند. تا جایی که شخصاً پس از حدود پنجاه صفحه، انگیزهام برای ادامه کم شده بود. اما روایت داستان از جایی به بعد جان میگیرد و کشش داستان به حدی میرسد که نمیتوان کتاب را زمین گذاشت. در واقع، پاداشِ تحمل آن صفحات ابتدایی را گرفتم! بخش میخواستم نویسنده شوم واقعا خوب بود و با توجه به توصیفی که خود بزرگ علوی از خود میدهد، میتوان چنین برداشت کرد که فرنگیس، خودِ بزرگ علوی است. هنرمندی که تقریبا ناخواسته درگیر مسائل سیاسی شده است. همچنین پیچیدگیهای شخصیتی فرنگیس و منحصر به فرد بودن آن برای من به شخصه جذاب بود. در مجموع، با وجود نقدهایی که بر این کتاب وارد است، چشمهایش اثریست که ارزش یکبار خواندن را دارد. نباید فراموش کرد که این رمان از پیشگامان داستاننویسی نوین فارسی بهشمار میرود و در زمان خود، اثری نوآور و جریانساز بوده است. 0 22 آقای ربات 1403/12/1 سه قطره خون صادق هدایت 4.0 44 نوشتن دربارهی آثار نویسندهای که دیگر در قید حیات نیست، همیشه با این چالش همراه است که برداشت ما ممکن است از نیت اصلی او فاصله داشته باشد. این یادداشت صرفا درمورد کلیت کتاب است و به جزئیات هر داستان اشاره نمی شود. هر داستان پارامترهای مشترکی دارد و به آن میپردازم. پیش از پرداختن به خود کتاب، مقایسهای میان دو نسخهی منتشرشده توسط انتشارات مجید و نشر گیوا انجام میدهم. متن اصلی داستان در هر دو کتاب کاملا یکسان است و با توجه به محتواها و چیزهای نوشته شده سانسور بعید به نظر می رسد اما من انتشارات مجید را پیشنهاد میکنم، به دو دلیل: اولاً، این کتاب برخلاف نسخهی مشابه، غلط املایی ندارد و خواندن آن روانتر است. ثانیاً، در ابتدای کتاب خلاصهای از هر داستان ارائه شده و در برخی موارد نقدهایی نیز آمده که مطالعهی آنها خالی از لطف نیست. حال به خود کتاب بپردازیم. مهمترین چیزی که در هر داستان مشاهده می شود انعکاس وضعیت اجتماعی و نگاه خود صادق هدایت در داستانها است. هدایت در اکثر داستانها جامعهای گرفتار سنت و خرافه را به تصویر میکشد، جایی که زن در آن اغواگر و جنس دوم دانسته میشود. پوچگرایی خود نویسنده نیز در تمام داستانها مشهود است. در این داستانها میتوان سیر تحول فکری هدایت را نیز دنبال کرد، تحولاتی که در نهایت به تصمیم او برای پایان دادن به زندگیاش در دههی چهارم عمر منتهی شد. همچنین هدایت نگاهی انتقادی به افراد مذهبی دارد و آنها را در داستانهایش با صفاتی همچون دورویی و ریاکاری به تصویر میکشد. بر اساس همان نگاه پوچ به زندگی، مرگ نقش بسیار پررنگ و مهمی در تمامی داستانها دارد. شخصیتهای اصلی به دلایل مختلف از زندگی ناامید میشوند و با مرگ قهرمان میشوند. به طور کلی فضای داستانها سنگین، تلخ و سرشار از یأس است. نثر هدایت ساده و به دور از تکلف است و باعث میشود که مخاطب به سادگی با داستانها ارتباط برقرار کند. توصیف و فضاسازیها به اندازه کافی و بادقت است و همین مسئله موجب میشود خواننده بتواند به سادگی و با شفافیت بالا شخصیتها و مکانهای داستانها را تصور کند و به دل قصه برود. در اول هر داستان گرهای در ذهن ایجاد میشود و همین باعث میشود که ادامه دادن خواندن داستان بسیار آسان باشد و با باز شدن گره در پایان داستان انسان شوکه شود و به فکر فرو برود. همچنین بسیاری از داستانهای هدایت انتزاعیاند و به پرداخت رئالیستی تن نمیدهد. هیچ نویسندهای تمام آثارش شاهکار و بینقص نیست و در کارنامهی هر نویسنده آثاری ضعیفتر نیز یافت میشود. داستانهای این کتاب نیز مستثنی از این قاعده نیست ولی در مجموع ترکیب فرم ساده اما دقیق، فضاسازی تاریک و محتوای عمیق، "سه قطره خون" را به اثری ماندگار در ادبیات فارسی تبدیل کرده است و ارزش حداقل یکبار خواندن را دارد. 0 13 آقای ربات 1403/7/21 تاویل ملکوت: قصه اجتماعی-سیاسی محمدتقی غیاثی 2.5 4 نمیدانم "ملکوت آسمان" را باور کنم یا "زمین" را. دوگانهای که بسیاری از آدمها با آن دستوپنجه نرم میکنند. این کتاب فارغ از اینکه با نقدهایش موافق هستید یا نه، با نوع نگاهش به ملکوت ما را وادار میکند تا نگاه سطحی و معمولی خود به کتاب را زیر سوال ببریم و حتی این زیر سوال بردن را به جهان تعمیم بدهیم. چه تاثیری عمیقتر و ماندگارتر از این که اثری بتواند این لرزه را به جان باورهای ما بیندازد؟ چپ یا راست، مسلمان یا غیر مسلمان، بی دین یا با دین هرکدام که باشیم باید به نگاه سطحی خود شک کنیم و عمیق تر شویم. تأویل ملکوت این لطف را در حق ما می کند! علاوه بر این، ظرافت هایی که محمد تقی غیاثی استفاده کرده، به تاثیرگذاری این اثر اضافه کرده است. از جمله این ظرافتها، استفاده از شعرهای عمیق و پرمفهومی است که با موضوعات کتاب در هم تنیده شدهاند. به ویژه انتخاب اشعار مولانا که برای صادقی نقش محوری داشته، زیبایی این اثر را دوچندان کرده است. البته این کتاب فقط دربرگیرنده نقد اجتماعی_سیاسی ملکوت است و به نقد روان شناختی آن نپرداخته است. در نهایت، تاویل ملکوت برای ملکوت حکم شمعدانی برای آینه را دارد. آینه به تنهایی جذاب است، اما در کنار شمعدانی به شکلی چشمگیرتری درخشان میشود. 0 18 آقای ربات 1403/7/4 تاریخ عقاید اقتصادی از افلاطون تا دوره معاصر: از 600 قبل از میلاد تا 2000 میلادی فریدون تفضلی 4.5 1 کتاب تقریبا تمام مکاتب را شامل می شد. موسس هر مکتب، افراد مهم و تاثیر گذار هر مکتب، تجزیه و تحلیل تاریخی، فلسفی. نظری و بعضا هندسی و ریاضی اندیشه ها و سیاست های اقتصادی در این کتاب آورده شده است. زبان کتاب ساده و روان است و طوری نوشته شده است که با ورق زدن کتاب حس می کنید که دارید لا به لای تاریخ اندیشه های اقتصادی سیر می کنید و دلایل پیدایش و تحول آن ها را می فهمید . تنها نکته ای که لازم هست بهش توجه شود این است که بخش هایی از کتاب به نظرم نیاز به دانش اقتصادی برای فهم داشت و شاید درک آن برای کسی که هیچ مطالعه ای در اقتصاد نداشته باشد، مشکل باشد. 0 2 آقای ربات 1403/6/27 روح نماز: بر اساس کتاب آداب الصلاه امام خمینی (ره) جلد 1 کارگروه محتوایی موسسه جوانان 4.7 7 یکی از کتاب هایی بود که سه بار خوندم. و باز هم باید بخونم که کامل ملکه ذهنم شه. کتابیه که باعث می شه دید بسیار خوبی به نماز پیدا کنی و نمازت خیلی بهتر از به اصطلاح فقط دولا راست شدن بشه. متن روان و بسیار غنی ای داره . در کل به نظرم برای ارتباط بهتر با خدا و نماز با کیفیت تر و لذت بخش تر خوندن این کتاب بسیار کمک کنندست. 1 10 آقای ربات 1403/6/25 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 261 محتوای کتاب و قلم نویسنده برام دلنشین بود اما چیزی که این کتاب را برایم دلنشین تر کرد صدای آقای نامجو بود. من همزمان کتاب جلوم بود و به صدای آقای نامجو که این کتاب را هنرمندانه می خواند، گوش می کردم. ترکیبش بسیار فوق العاده بود. پیشنهاد می کنم امتحانش کنید. 0 8