یادداشت آقای ربات
1404/3/5
چشمهایش از آن دست رمانهاییست که پیش از خواندن، بارها نامش را شنیدهای و این تکرارِ نام، تو را ناخودآگاه به سمت آن میکشاند. رمان مرز روشنی بین سیاسی بودن و عاشقانه بودن ندارد: نه میتوان آن را تمامقد عاشقانه دانست و نه توصیفی صرف از اوضاع سیاسی دورهای خاص. یکی از ایرادات اصلی اثر، کمرنگ بودن فضاسازیست. گویی بسیاری از صحنهها در خلأ اتفاق میافتند و خواننده کمتر میتواند مکان و حالوهوای روایت را احساس کند. با این حال، در صحنه توصیف تابلوی نقاشی چشمهایش، قلم علوی میدرخشد، تصویری چنان دقیق و زنده ارائه میشود که مخاطب بهراستی میتواند زن نقاشیشده را در ذهن خود مجسم کند. نقد بعدی، مبالغه در میزان مبارزات در زمان پهلوی اول بوده است. قطعا وجود مبارزات و مخالفتها را نمیتوان انکار کرد اما نه با آن گستردگی که در رمان آمده، این مبارزات در واقع محدود به گروه کوچکی از مردم بودهاست. مقدمه طولانی و تا حدی اضافی کتاب نیز میتواند خواننده را در ابتدای مسیر خسته کند. تا جایی که شخصاً پس از حدود پنجاه صفحه، انگیزهام برای ادامه کم شده بود. اما روایت داستان از جایی به بعد جان میگیرد و کشش داستان به حدی میرسد که نمیتوان کتاب را زمین گذاشت. در واقع، پاداشِ تحمل آن صفحات ابتدایی را گرفتم! بخش میخواستم نویسنده شوم واقعا خوب بود و با توجه به توصیفی که خود بزرگ علوی از خود میدهد، میتوان چنین برداشت کرد که فرنگیس، خودِ بزرگ علوی است. هنرمندی که تقریبا ناخواسته درگیر مسائل سیاسی شده است. همچنین پیچیدگیهای شخصیتی فرنگیس و منحصر به فرد بودن آن برای من به شخصه جذاب بود. در مجموع، با وجود نقدهایی که بر این کتاب وارد است، چشمهایش اثریست که ارزش یکبار خواندن را دارد. نباید فراموش کرد که این رمان از پیشگامان داستاننویسی نوین فارسی بهشمار میرود و در زمان خود، اثری نوآور و جریانساز بوده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.