یادداشت‌های luna (11)

luna

luna

1404/3/10

          از اعجایب کتاب میشه به این اشاره کرد که گاهی موقع خوندنش از خدا بابت معمولی بودنم تشکر میکردم. 
داستان کتاب هول محور پسری میگذره که خاصه و توانایی حس و درک احساسات نداره. 
وقتی وفهمیدم خلاصه ی داستان چیه پیش خودم گفتم خوش به حال این پسر که احساسات درک نمیکنه و هیچ وقت ناراحت، افسرده، شرمنده، مضطرب و خجالتی نمیشه اما  موقع خوندن کتاب یادم اومد که احساسات مثبت هم وجود داره، مثل شادی، خوشبختی، افتخار، راحتی و کلی حس خوب دیگه به زندگی بدون اونا معنا نداره. 
موقع خوندن کتاب هم هنوز نمیدونستم باید به این شخصیت به خاطر عدم حس احساسات حسودی کنم یا دلسوزی کنم و با اینکه کتاب رده سنی نوجوانانه اما باعث شد چندین ساعت بشینم به این اتفاق که چی میشد اگه منم خاص بودم و احسلسات حس نمیکردم فکر کنم، مدت ها به این قضیه فکر میکردم تا اینکه یه روز تصمیم گرفتم امتحانش کنم. اولش خوب بود چون ناراحت، مضطرب نبودم تا اینکه دیدم نمیتونم شاد و خندان هم باشم و تنها چیزی که میتونم باشم یه ادم پوچ و بدون احساساته و خلاصه این کتاب باعث شد از اینکه عادی و دارای احساساتم خوشحال باشم😊
        

1

luna

luna

1403/12/17

        دختری نشسته روی درخت خرمالو، یه داستان گرم، صمیمی و تو دل برو عه که ایرانی بودن ازش میباره، یعنی درباره ی یه سری مسائل داخلش صحبت میشه که فقط ما ایرانی ها و خاور میانه ای ها میفهمیم و مثلا اگه یه اروپایی این کتاب بخونه همه چی براش محو و غیر واقعی ای، اما برای ما خاور میانه ای ها و خصوصا ایرانی فوق العاده شفاف و واقعیه و خیلی از اتفاقاتش رو خودمون تجربه کردیم
داستان درباره ی یه خانواده ی هفت نفرس که شامل سه دختر، دو پسر، یه مادر و یه پدره که هرکدوم ماجرا ها و روزمرگی های خودشون دارن، و به نظر من مهم ترین بخش داستان همین شخصیت سازیشه . شخصیت پردازی این کتاب به طوریه که حداقل یکی از شخصیت های داستان رو در واقعیت دیدیم و میشناسیم. درباره ی داستان نویسی هم که نویسنده شاهکار کرده،حوادث بسیار منظم،قابل درک و واقعی هستن و قلم نویسنده فوق العادس 
کتاب از یه سری اتفاقات این خانواده تشکیل شده که تو هر فصل به یک داستان پرداخته میشه. 
 شخصیت اصلی یه دختر به اسم سمیه ست که داستان از دیدگاه اون بیان میشه اما داستان بیشتر سوم شخصه(یعنی مکالمه نیست و اتفاقات بیان میشه). سمیه دلش میخواد خانواده دوسش داشته باشه و به اون هم توجه شه، سمیه یه خواهر بزرگتر به اسم سمیرا داره که اون دختر شیطونه ی خانوادس، بزگترین بچه ی خانواده هم سپیده نام داره که دختر درس خون، منتظقی، ساکت، منظم و خلاصه که تمام ویژگی های مربوط به یه دختر خوب از نظر یه پدر و مادر ایرانی رو داره، مهدی بزرگترین پسر خانوادس اما اونطور که باید مثل یه مرد رفتار نمیکنه یعنی هیکلی نیست، شجاع نیست و خیلی اروم و خجالته (بقیه ی شخصیت ها هم ویژگی های خودشون رو دارن اما این اشخاص برای من جالب بودن) 
یه نکنه ی قشنگ و جالبی که داستان داره اینکه وقتی یه ماجرا و یا حادثه رخ میده نویسنده اون اتفاق رو با یک پایان خوب جمع بندی میکنه و بعد از جمله ی "میشد اینطوری باشه اما نبود"	استفاده میکنه و ماجرای واقعی اون اتفاق رو تعریف میکنه که درست مقابل اون پایان خوب قرار داره که به نظرم خیلی خوبه چون باعث میشه ما هم به نتیجه ی شیرین و هم به اون نتیجه ی تلخ پی ببریم
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

luna

luna

1403/11/13

        (من برای جلد قبل نقد نوشت و داستانش رو توضیح دادم و دلم نمیخواد اونا رو دوباره تکرار کنم واسه همین الان فقط درباره این توضیح میدم) 
داستان همون داستان جلد قبله. داستان مکالمات یه دختر که احساس اضطراب، و افسرگی و ناراحتی داره با یه روانشناسه، 
نکته ی جالب اینکه در این کتاب درباره ی این صحبت میشه که انسان نمیتونه تا ابد از شر احساسات منفی فرار کنه و حتی اگه انسان یه دوره ی افسرگی رو بگذرونه دوباره هم ممکنه دچارش بشه. اما داستان این بار درباره ی مشکلات جدید و حوادث جدیده. 
به نظر من جلد اول بهتر بود چون داستان خیلی چیز جدیدی برای ارایه نداشت، با اینکه اینبار شخصیت اون دختر تغیر کرده بود و اینبار با مسایل جدید دست و پنجه نرم میکرد اما دقیقا همون نتیجه گیری جلد قبل تکرار شده بود، انگار نویسنده حوادث جلد قبل رو حذف، و حوادث. جدید جایگذاری کرده بود. اما به هرحال به نظرم کتاب قابل قبولی بود
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

luna

luna

1403/11/12

          نمیدونم چرا اما تو فرهنگ ما جا افتاده که روانی ها میرن روانشناس درحالی که این غلطه، هر انسانی که احساس بدی به زندگی داره، حس میکنه ناراحته و... باید بره پیش روانشناس، من نمیدون تو فرهنگ کره هم اینطوری هست یا نه اما به نظر من این کتاب میتونه برای نا ایرانی ها این فرهنگ سازی رو انحام بده که# رفتن_ پیش_ روانشناس _به _معنای _روانی_ بودن_ نیست. 
خلاصه ی داستان درباره ی یه خانومه که حس میکنه افسرده شده و نیاز داره با یه کسی صحبت کنه و به روانشناس مراجعه کنه به همین دلیل شروع میکنه پیش روانشناس رفتن . این دختر حس بدی نسبت به خودش داره طوری که حتی صدای خودشو ضبط میکنه به اون صدا ها کوش میده و به خودش میگه چقدر صداش بده، چقدر بد حرف میزنه و...  یعنی به طور خلاصه حتی از این صدا ها برای نقد منفی به خودش استفاده میکنه، حتی موقع ی صحبت با روانشناس هم صداش رو ضبط میکنه و داستان طوریه که انگار ما داریم به همین صدا های ضبط شده گوش میدیم. 
موقع خوندن کتاب حس خوبی داشتم و به کتاب خیلی حال خوب کن و کمک کننده ای خصوصا به نوجوان ها، جوان ها، افرادی که حس میکنن افسرده هستن و... 
نکته ای خیلی  ظریف بهش اشاره شده بود و خیلی هم از نظر من دلچسب بود این بود که اخرای داستان ما میفهمیم اون روانشناسی که شخصیت اصلی بهش مراجعه میکرد خودش هم گاهی اوقات دچار ناراحتی و افسردهگی میشه و این به نظرم خیلی نکته ی جالبیه که حتی روانشناس ها هم گاهی افسرده میشن و اون ها هم انسانن، روانشناس بودنشون به این معنا نیست که همیشه باید روشن بین، خوشحال و سرشار از حس خوب باشن 
        

3

luna

luna

1403/5/14

          خلاصه: داستان راجب دختری به نام لوسیا کلارکه که به خاطر مشکلات مالی میره جایی و پیش کسی کار میکنه و... 
به چه کسایی توصیه می کنم: به کسایی که از کتاب های عاشقانه خصوصا انیمرز تو لاورز (دشمن هایی هم از هم خوششون میاد) توصیه می کنم
به چه کسانی توصیه نمی کنم: این کتاب برای کسایی که از کتاب های عاشقانه خوششون نمیاد مناسب نیست
ترجمه: به نظر من ترجمه خوب بود و سانسور کمی داشت
کتاب مشابه: به نظر من جایی که عاشق بودیم بودیم شبیه این کتاب بود. 
خیلی خیلی کتاب دردناک و ناراحت کننده ای و 20،30 صفحه اخر دستمال کاغذی لازمتون میشه
نکته شماره یک: این کتاب یه مجموعه سه جلدی، جلد دوم با اسم  پس از تو جلد سوم هم با اسم هنوز هم من از نشر اموت که نشر معتری هست، ترجمه شدن 
نکته شماره دو: یه فیلم سینمایی با همین اسم توسط کمپانی برادران وارنر ساخته شده که اونم دقیقا شبیه کتابه و  بازیگر های مناسی هم تو فیلم هستن مثل املیا کلارک و...  . و توصیه می کنم اون فیلم هم ببینین

        

2

luna

luna

1403/5/12

          خلاصه: کتاب راجب گربه ای هست که داره دنبال چیزی می گرده و در این راه با کسایی هم ملاقات می کنه 
موقع خوندن این کتاب کلی حس خوب رو تجربه کردم و خیلی کتاب گوگولی، شیرین، جذاب و پر مفهومی بود 
درسته این کتاب در دسته متاب های مینیمال قراره میگره و کلمات کمی داره،  اما همون کلمات هم خیلی عمیق، مفهومی و احساسی بودن 
خوندن این کتاب رو به همه، چه کودک چه بزرگسال توصیه می کنم و اگه دچار ریدینگ اسلاپ (فلج مطالعه،یعنی حالتی که دست و دلتون به کتاب خوندن نمیره) هستین خیلی کتاب مناسبه، بهتون کمک میکنه از ریدینگ اسلاپ خارج بشین چون خیلی کوتاه و میشه در یک نشت تمومش کرد و خیلی گوگولی
اگه از این کتاب خوشتون امد  از کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک(توسط همین نویسنده نوشته شده) و پسرک موش کور روباه و اسب هم به احتمال زیاد خوشتون میاد. 
نکته جالبی که هست اینکه نویسنده قبل از این کتاب یه کتاب به اسم پاندای بزرگ و اژدهای کوچک نوشته و تو اون کتاب یه اشاره ای هم بهمون کتاب میشه که خیلی گوگولیه
        

5

luna

luna

1403/4/19

          خلاصه داستان: شخصیت اصلی کتاب دختری که به مدت ۱۸ سال و به عنوان پاره وقت در یک فروشگاه شبانه روزی کار می کنه و چون به عنوان یک خانم ۳۶ ساله یه شغل پاره وقت داره مورد قضاوت قرار گرفته. این خانم که اسمش کاکارو عه وقتی بچه بوده خیلی پر جنب و جوش و شلوغ بوده اما به مرور زمان که بزرگتر میشه باد می گیره ففط وقتی می تونی بین ادما باشه که مثل خودشون باشه و از یه زمانی به بعد هیچ حرفی به جز چیزی که بقه ادما می گن، تکرار نمی کنه و به زندگی ماشینی رو میاره و تو جامع تبدیل به بازیگری میشه که فقط یه سری جمله ها رو تکرار میکنه. این کتاب احساسات منو درگیر کرد و قشنگ داشتم کتاب رو حس می کردم مخصوصا زمان هایی که صدا ها توصیف میشدن و بین این داستان شیرین و جذاب، نویسنده به زندگی امروزی انسان که از اول همین شکل بوده اشاره می کنه و زندگی قبیله ای رو به زندگی امروزی ما تشبیه میکنه. نکته این کتاب این بود که ما ادما فکر می کنیم انسان مدرن هستیم، درسته مدرنیم اما با قوانین زمان غار نشین ها
این کتاب رو برای علاقه مندان به ادبیان ژاپن توصیه می کنم چون دقیقا فضای داستان فضای کتاب های ژاپنی رو داره و از اواخر یک مقدار راجب مسائل تقریبا +۱۸ سال صحبت میشه و اگه سنتون پایینه یا از این مسائل خوشتون نمیاد توصیه نمی کنم ترجمه هم عالی بود و اگه قرار باشه این کتاب رو با یک پند اخلاقی به ذهنم بسپرم اینکه ما ادما با اینکه تو عصر جدید هستیم ولی روحیات و سبک زندگیمون مثل زمان اولیه هست و زندگی قبیله ای داریم. در زندگی قبیله ای سرباز های نیرو مند زندگی مرفع دارند اما سرباز های ضعیف تر زیر پای بقه له میشن و اضانه هستن تو جامع الان هم اگه به درد بخوری می تونی زندگی کنی اما گه به درد کسی نخوری له میشی
        

4