یادداشتهای luna (11)
1403/12/17
دختری نشسته روی درخت خرمالو، یه داستان گرم، صمیمی و تو دل برو عه که ایرانی بودن ازش میباره، یعنی درباره ی یه سری مسائل داخلش صحبت میشه که فقط ما ایرانی ها و خاور میانه ای ها میفهمیم و مثلا اگه یه اروپایی این کتاب بخونه همه چی براش محو و غیر واقعی ای، اما برای ما خاور میانه ای ها و خصوصا ایرانی فوق العاده شفاف و واقعیه و خیلی از اتفاقاتش رو خودمون تجربه کردیم داستان درباره ی یه خانواده ی هفت نفرس که شامل سه دختر، دو پسر، یه مادر و یه پدره که هرکدوم ماجرا ها و روزمرگی های خودشون دارن، و به نظر من مهم ترین بخش داستان همین شخصیت سازیشه . شخصیت پردازی این کتاب به طوریه که حداقل یکی از شخصیت های داستان رو در واقعیت دیدیم و میشناسیم. درباره ی داستان نویسی هم که نویسنده شاهکار کرده،حوادث بسیار منظم،قابل درک و واقعی هستن و قلم نویسنده فوق العادس کتاب از یه سری اتفاقات این خانواده تشکیل شده که تو هر فصل به یک داستان پرداخته میشه. شخصیت اصلی یه دختر به اسم سمیه ست که داستان از دیدگاه اون بیان میشه اما داستان بیشتر سوم شخصه(یعنی مکالمه نیست و اتفاقات بیان میشه). سمیه دلش میخواد خانواده دوسش داشته باشه و به اون هم توجه شه، سمیه یه خواهر بزرگتر به اسم سمیرا داره که اون دختر شیطونه ی خانوادس، بزگترین بچه ی خانواده هم سپیده نام داره که دختر درس خون، منتظقی، ساکت، منظم و خلاصه که تمام ویژگی های مربوط به یه دختر خوب از نظر یه پدر و مادر ایرانی رو داره، مهدی بزرگترین پسر خانوادس اما اونطور که باید مثل یه مرد رفتار نمیکنه یعنی هیکلی نیست، شجاع نیست و خیلی اروم و خجالته (بقیه ی شخصیت ها هم ویژگی های خودشون رو دارن اما این اشخاص برای من جالب بودن) یه نکنه ی قشنگ و جالبی که داستان داره اینکه وقتی یه ماجرا و یا حادثه رخ میده نویسنده اون اتفاق رو با یک پایان خوب جمع بندی میکنه و بعد از جمله ی "میشد اینطوری باشه اما نبود" استفاده میکنه و ماجرای واقعی اون اتفاق رو تعریف میکنه که درست مقابل اون پایان خوب قرار داره که به نظرم خیلی خوبه چون باعث میشه ما هم به نتیجه ی شیرین و هم به اون نتیجه ی تلخ پی ببریم
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/11/13
(من برای جلد قبل نقد نوشت و داستانش رو توضیح دادم و دلم نمیخواد اونا رو دوباره تکرار کنم واسه همین الان فقط درباره این توضیح میدم) داستان همون داستان جلد قبله. داستان مکالمات یه دختر که احساس اضطراب، و افسرگی و ناراحتی داره با یه روانشناسه، نکته ی جالب اینکه در این کتاب درباره ی این صحبت میشه که انسان نمیتونه تا ابد از شر احساسات منفی فرار کنه و حتی اگه انسان یه دوره ی افسرگی رو بگذرونه دوباره هم ممکنه دچارش بشه. اما داستان این بار درباره ی مشکلات جدید و حوادث جدیده. به نظر من جلد اول بهتر بود چون داستان خیلی چیز جدیدی برای ارایه نداشت، با اینکه اینبار شخصیت اون دختر تغیر کرده بود و اینبار با مسایل جدید دست و پنجه نرم میکرد اما دقیقا همون نتیجه گیری جلد قبل تکرار شده بود، انگار نویسنده حوادث جلد قبل رو حذف، و حوادث. جدید جایگذاری کرده بود. اما به هرحال به نظرم کتاب قابل قبولی بود
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.